آیــنـده مـــدیـــریـــت در ایـــــران

نوشته : مصطفی اسلامبول چی

برداشت اول : 

آقای ب در خلال سالهای انقلاب بخاطر روحیه انقلابی ، صداقت ، ایمان و اخلاصی که در بین کاسبها داشت ؛ با سفارش و اصرار روحانی محل به عضویت افتخاری کمیته انقلاب درآمد . پس از پیروزی انقلاب و تصفیه عوامل مزدور رژیم ستم شاهی از دولت ، بعنوان مدیر صنایع یکی از شهرستانهای استان مشغول خدمت شد .
با توجه به رکود حاکم بر واحدهای صنعتی و قطع واردات مواد اولیه ؛ یکی از کارخانه های بزرگ شهرستان مدام در حال زیان دهی و درگیر چالشهای کارگری بود . آقای رئیس که بطور پیوسته مورد مراجعه مردم و فشار مسئولین بود ؛ در یک اقدام انقلابی دستور تعطیلی کارخانه و پرداخت مطالبات از محل فروش اموال آن را داد. کارخانه با دوهزار کارگر در سه شیفت و پنج هزار نفر مشاغل وابسته پیش و پس از تولید در مرداد سال 58 تعطیل شد . تا اسفند ماه فروش اموال وتسویه بدهی ها پایان پذیرفت و آقای ب با کمال افتخار در گزارشی مفصل به مقامات ختم غائله را اعلام کرد .
از آنطرف حداقل پنج هزار خانوار در این تصمیم با یک چالش ناگهانی در اشتغال خود مواجه شده بودند. بخشی از این خانواده ها ( در حدود 30 % ) توانستند ازطریق تخصص اول یا مهارت دوم به مشاغل جدیدیا کارخانه های مشابه روی بیاورند.بخشی دیگر ( حدود 30 % ) از طریق ارتباطاتشان یا با کوچ از منطقه ، شغلی جدید پیداکردند. بخشی( حدود 20 % )  توانستند با پس انداز شخصی وکمک های فامیل برای خود شغلی تازه ،  هرچند کوچک دست وپا کنند. ولی  حداقل بیست درصد بازماندگان با مسائل حاشیه ای ناشی از ترک شغل مواجه شده و دچار آسیب های اجتماعی ( ترک تحصیل فرزندان ، اعتیاد ، سرقت ، فحشا و ...) شدند .این در حالی بود که آقای ب کماکان در حال  گرفتن تصمیمات انقلابی و ضربتی در پیشبرد امور صنعت  شهرستان بود .


ادامه نوشته

چهار راه برای خرج پول


1) می توانیم پول خودمان را برای خودمان خرج کنیم.

در این حالت پول را با وسواس خرج می کنیم تا هزینه حداقل و منفعت حداکثر شود.

2) میتوانیم پول خودمان را برای دیگری خرج کنیم.

مثلا یک هدیه تولد بخریم. در این صورت خیلی به محتوای هدیه کاری نداریم, اما به قیمتش توجه داریم.

3)  می توانیم پول دیگران را خرج خودمان کنیم.

در این صورت من خودم را یک نهار خوب مهمان می کنم!

4) و در نهایت می توانیم پول دیگری را برای دیگری خرج کنیم.

اگر چنین شود نه دل نگران پولی هستیم که خرج می شود و نه نگران چیزی که کسب می شود.

این حالت آخر دولت است.!


فریدمن


لقمه حرام با انسان چه مي كند؟


معصيت‌ها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است، وقتي كه انسان در وجودش لقمه حرام نباشد، مي‌تواند از كنار معصيت‌ها عبور كند و خود را نگه دارد، امّا وقتي كه لقمة حرامي را خورد، از كنار معصيت كه مي‌گذرد، مجذوب آن مي‌شود، اين خاصيت دروني نان و لقمه حرام است.
آهن ربا، ذرّه آهن را هر كجا كه باشد، به سمت خود مي‌كشد. اگر يك مقدار پنبه را از كنار يك آهن ربا عبور دهيد، آهن ربا كششي نسبت به پنبه ندارد، امّا اگر مقداري خرده آهن را درون پنبه قرار دهيم، در اين حالت پنبه به سمت آهن ربا كشيده شده و جذب آن مي‌شود.

در اينجا خود پنبه جذب نمي‌شود؛ بلكه براده‌هاي آهني كه با خود آهن ربا هم جنس هستند، به سمت آن كشيده مي‌شوند.


ادامه نوشته

حکایت : بدشانسی یا خوش شانسی


در روزگاری کهن پیرمردی روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت .

روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند :
عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد !

روستا زاده پیر در جواب گفت :
از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
و همسایه ها با تعجب گفتند ؟ خب معلومه که این از بد شانسی است !
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت .
این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند : عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب
دیگر به خانه برگشت .

پیرمرد بار دیگر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست .
همسایه ها بار دیگر آمدند :
عجب شانس بدی .


ادامه نوشته

منشورمدیریت  اسلامی در کلام امیر (ع)


از آنجایی که برای هدایت امور سازمان ها و ارتفاء سطح کارآیی تولید و خدمات ؛ رعایت و توجه به اصولی ضروری بوده و نیازمند منشور هدایت می باشد و همچنین نظر باینکه در کتابهای مختلف مدیریتی اکثرا دیدگاه دانشمندان خارجی در این زمینه مطرح گردیده لذا برآن شدیم که این منشور و اصول لازم مدیریت را از سرچشمه اسلامی مورد بررسی قرارداده و قطره ای از دریای خروشان علمی و مدیریتی کتاب جامع المدیریت امام علی (ع) که همان نهج البلاغه است را برای علاقمندان به مدیریت تقدیم نماییم امید است که با آشنایی و شناخت بیشتر مدیران جامعه اسلامی با مبانی واصول مدیریت از دیگاه اسلام و ائمه معصومین (ع) بتوانیم مدیریت بومی و اسلامی میهنمان را به عنوان نظام نوین مدیریت جهان ارائه نماییم.

1- اصل تزکیه نفس ( اصل توانایی در کنترل نفس )
مدیر غالب بر سازمان مدیری است که با همه پیچیدگی های سازمان مدیریت نموده و وظایف و نقش های متعدد و مختلف خود را ایفا نماید و باید ابتدا مدیریت و کنترل بر نفس خود را آموخته و بدان خوی گرفته باشد وتا بتواند وظایفی چون برنامه ریزی ؛ سازماندهی ؛ نظارت ؛ هماهنگی و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود بکارگیرد و زندگی موفقی را ارائه دهد.امام علی (ع) نیز برای کنترل بر نفس توصیه هایی نموده اند ازجمله:
- و او را امر می فرماید که نفس خود را هنگام شهوات و خواهش ها فرو نشانده و هنگام سرکشی ها آن را باز دارد.( ع 4 ص 992)
- و بر هوا و خواهش خود مسلط باش و به نفس خویش از آنچه برایت حلال و روا نیست بخل بورز...(ع 6 ص 994)
- و به پرهیز از خودپسندی و تکیه به چیزی که تو را به خود پسندی وادارد و از این که دوست بداری مردم تو را بسیار بستایند. ( ع 82 ص 1032)
و هر گاه سلطنت و حکومت برایت عظمت و بزرگی یا کبر وخودپسندی پدید آورد ، به بزرگی پادشاهی خدا که فوق توست و به توانایی او نسبت به خود و آنچه از جانب خویش برآن توانا نیستی بنگر که این نگریستن کبر و سرکشی تو را فرو می نشاند و سرافرازی را از تو باز می دارد و از عقل و خردی که از تو دور گشته به سویت بر می گردد.( ع 8 ص 995)
 
2- اصل تفکر مثبت ( خیراندیشی و خوش بینی )
هرچند مدیران نسبت به برداشت خود از حقایق و واقعیات امور باید دقیق باشند ولی خوش بینی در آنان بهتر از وجود بدبینی و کینه توزی است .
- از مردم گره هر کینه را بگشا واز خود رشته ی هر انتقام و بازخواستی را جدا کن؛ و از هرچه که تو را نادرست در نظر آید خود را نادان بنما، و در تصدیق و باور داشتن بدگو و سخن چین شتاب منما ؛ زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است هرچند خود را به صورت پند دهندگان در آورد.(ع 15ص998)
- ولی از دشمنت پس از آشتی او سخت بر حذر باش و بترس ، زیرا دشمن بسیار خود را نزدیک گرداند تا غافلگیر کند. پس احتیاط و استوار کاری را پیشه کن و زیر بار حسن ظن و بدگمانی  به زودی نرو. باید گفت بسیاری از مشکلات مدیران ممکن است ناشی از زود باوری یا بدبینی باشد.

3- اصل رعایت عدالت و انصاف
این اصل ناظر بر مجموعه ای از رفتار وکردار وگفتار عادلانه است که اعمال آن موجب افزایش وفاداری و روح فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی کارکنان نسبت به سازمان و هدفهای آن می شود.
- پس رنج وکار هریک از آنان را برای خودش بدان و رنج کسی را به دیگری نسبت نده و باید در پاداش به او هنگام اتمام کارش کوتاهی ننمایی و باید بزرگی کسی تو را برآن نگذارد که رنج و کار کوچک او بزرگ شماری و پستی کسی تو را وادار نسازد که رنج و کار بزرگش را کوچک پنداری .(ع 38 ص1009)
- و از جانب خود و خویشان نزدیک وهر رعیتی که دوستش می داری درباره ی مردم انصاف را از دست مده .(ع 10 ص 996)
- و نیکوترین چیزی که حکمرانان را خشنود می دارد بر پاداشتن عدل و دادگری در شهرها و آشکار ساختن دوستی رعیت می باشد.(ع 36 ص 1008)

4- اصل شرایط احراز مدیر
- رعایت و توجه به سابقه در گزینش ، حقیقت گویی ؛ حق پذیری ؛ پذیراتر ؛ پاکدل تر ؛ خرمند تر و بردبارترین افراد برای خدا و رسول او و برای امام و پیشوا ، دیر خشمی ؛ زود عذر پذیری؛ مهربانی به زیردستان ؛ سختگیری به زورمندان و متعادل در برابر نرمی و درشتی از مواردی است که امام در وصف مدیران اشاره می نمایند.( عبارات صفحه 1000)
 


ادامه نوشته

حالا با من یک قهوه میخوری؟


پروفسور فلسفه با بسته  سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان   خود روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت   و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.
سپس  از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟
و همه دانشجویان موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و شیشه رو به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتند؛   سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت؛ و خوب البته، ماسه ها همه جاهای خالی رو پر کردند. او یکبار دیگرپرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: "بله".
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد. "در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم!" همه دانشجویان خندیدند.


ادامه نوشته

پولتان را برای تغییرهای بزرگ هزینه کنید.


«من به کودکان گرسنه غذا نمیدهم. نه به دلیل اینکه گرسنگی آنها برایم مهم نیست بلکه به این دلیل که غذا دادن به صد هزار یا 100 هزار نفر مشکل را حل نمیکند. ریشههای اصلی گرسنگی به مسایلی نظیر خشکسالی و استفاده از روشهای غلط کشت و کار بر میگردد و تحقیقات فضایی نیز کمک بزرگی به ایجاد تغییر در شرایط کشت و زدودن آفت از محصولات کشاورزی میکند.»
این جوابی است که انوشه انصاری نخستین زن فضا نورد ایرانی در وبلاگ خود به افرادی میدهد که می­گویند مگر سفر یک گردشگر فضایی به مدار چقدر مهم است که 20 میلیون دلار بابت آن پرداخته شود در حالی که با این پول میتوان کودکان بسیاری را از گرسنگی نجات داد. انوشه انصاری با بیان این که پول خود را از کار سخت و از ریسکهای غیر قابل باور به دست آورده است میگوید:«به شما توصیه میکنم که ثروت خود را در جهت ایجاد تغییری بزرگ خرج کنید.»

با تشکر از دوست خوبم آقای ابراهیم توماج 


استرس در کارکنان و هزینه‌های واقعی آن


اکثر سازمان‌ها به این مساله واقف نیستند که وجود استرس در کارکنان، هر ساله چه هزینه‌ای برای آنان به همراه دارد.
با در نظر گرفتن نقش استرس در 60 تا 90 درصد از مشکلات پزشکی، سازمان‌ها دیگر نمی‌توانند هزینه‌های ناشی از مراقبت پزشکی کارکنان را که در اثر استرس به وجود می‌آید، نادیده بگیرند. تحقیقات نشان می‌دهد که وجود استرس به هزینه‌های انجام کار به طرق مختلف افزوده و سلامت و بهره‌وری کارکنان را به خطر می‌اندازد. در اینجا به برخی از پیامدهای استرس در کارکنان می‌پردازیم:
غیبت از کار
میزان عقب افتادن از کار در کارکنانی که از وجود استرس رنج می‌برند، چه به دلیل فشار کاری و چه مشکلات پزشکی، بالا می‌باشد. طبق تحقیقات منتشر شده در ژورنال پزشکی آمریکا، احتمال غیبت کاری کارکنانی که دچار استرس بالایی می‌باشند، پنج بار در سال گزارش شده است. هزینه‌های جایگزینی، جبران از کارافتادگی و بهره‌وری از دست رفته، غیبت‌های کاری را به پیامدی پر هزینه تبدیل می‌نماید.
شکایات
مساله شکایت کردن نه تنها در میان کارگران بلکه در روابط بین کارمندی نیز در حال افزایش است. احساس بی‌قدرتی عامل بزرگی در به وجود آمدن استرس و نوعی حس انتقام می‌باشد. زمانی که به افراد احساس بی‌فایده بودن و نداشتن کنترل بر زندگی‌شان دست می‌دهد، احتمال زیادی وجود دارد تا به هر اقدامی ‌متوسل شوند. بسیاری از سازمان‌ها به دلیل ترس از فراهم شدن شرایط برای دادخواهی کارکنان، نسبت به شناسایی و برخورد با استرس در کارکنان خود اکراه دارند، با این حال کشف عوامل استرس‌زا و رسیدگی به آنها بهترین شیوه عمل برای سازمان‌ها می‌باشد. چنانچه سازمانی نسبت به مشکلات کارکنان خود بی اهمیت بوده و آنها را نادیده بگیرد، احتمال شکایت کارکنان به مراتب بیشتر خواهد بود تا آنکه مشکلات را شناسایی کرده و هدایت نماید.


ادامه نوشته

قصه دیو و سلیمان


یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق " ، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است .
قصه چنین است که سلیمان فرزند داود ، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و سلیمان به دولت آن نام ، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود ، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند  . این دیوان ، همان لشکریان نفسند که اگر آزاد
باشند ، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان روح آیند ، خادم دولتسرای عشق شوند.

روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت . دیوی از این واقعه باخبر شد . در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد . کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و
بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( از آنکه از
سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند . ) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و
از ماجرا خبر یافت ، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته ، دیوی بیش
نیست . اما خلق او را انکار کردند . و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و در
عین سلطنت خود را " مسکین و فقیر " می دانست ، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.


ادامه نوشته

معرفی کتاب 165 : تكنيك هاي ارزشيابي پرسنل


بهبود عملكرد: عملكرد يك سازمان مستقيما به عملكرد افراد كليدي آن سازمان بستگي دارد . بنابراين اكثر سازمان هاي پيشرو از سيستم ارزشيابي عملكرد برخوردارند و يا آن را به كار مي گيرند. اين سيستم اغلب سيستمي هدف دار است .
عملكرد پيشرفته ، تصادفي به وجود نمي آيد ، بلكه نيازمند يك سازمان دهي خوب است .
يك سيستم خوب ارزشيابي عملكرد ، به مدير اين اجازه را مي دهد تا به وضوح با اعضاي تيمش در مورد كار مفيدشان ، اهداف كار و پيشرفت شخصيتشان صحبت كند .
فرهنگ هايي كه بهترين عملكرد را دارند .
سازمان هايي كه خواستار فرهنگ هايي با بهترين عملكرد مي باشند ، نقاط قوتشان به شرح زير است :
•    شفاف سازي در مورد مقاصد اهداف.
•    ارزيابي مستمر عملكرد و فيدبك .
•    تخصيص براي عملكرد .
•    پيشرفت شخصي افراد .
موارد ذكر شده از اجزاي اساسي كار هر مدير است. بهترين شيوه دستيابي به عملكرد مطلوب با تمركز بر چهار ركن نامبرده در بالا ميسر مي شود .


مراحل كلي ارزشيابي عملكرد :
مرحله اول :
ü    شفاف سازي در مورد كاري كه بايد انجام شود .
مرحله دوم :
ü    تعيين اهداف .
مرحله سوم :
ü    بررسي عملكرد در كار .
مرحله چهارم :
ü    انجام بحث عملكرد .
مرحله پنجم :
ü    آمادگي براي بحث عملكرد .

اهداف يك سيستم ارزشيابي
اهداف كليدي :
هرگز اهداف زيادي را در نظر نگيريد . به طور كلي هر سيستم ارزشيابي دو هدف اصلي را در بردارد:
1-    بهبود عملكرد انفرادي افراد
2-    پيشرفت شخصي كاركنان

فوايد سيستم ارزشيابي :
1-    شناخت و درك عميق تري از شغل و شخص
    اغلب مديران و اعضاي تيمشان همواره به دليل نداشتن فرصت كافي نمي توانند درك كاملي از اركان كليدي كارهاي يكديگر داشته باشند . يك سيستم موفق و منظم عملكرد ، اين درك را با توجه به موارد زير بسيار آسان ساخته است :
•    گفتگوي مستقيم به طور منظم و مرتب
•    خود شغل
•    عملكرد افراد در حين كار
•    رشد و پيشرفت شخصي افراد

2-    توجه به نيازهاي واقعي شغل
    هدف مداري كه يك عنصر كليدي در سيستم ارزشيابي عملكرد است بر نيازهاي شغلي متمركز مي شود نه بر ارزش هاي واهي كه بي ارتباط با فشارهاي موجود در آن شغل هستند . اگر افراد ، اهداف سازماني را جزئي از اهداف فردي خود بدانند اين موضوع به نفع مديران خط توليد خواهد بود .
3-    ارتباطات پيشرفته
    در يك محيط كاري شلوغ و فشرده ، مديران اغلب زمان كافي براي ارتباط با كاركنانشان ندارند . يك سيستم هدف مدار ، ارتباطات را در مسايل بسيار مهم از جمله كسب موفقيت در يك كار مشخص آسان مي كند .
تعهد مديريت
    هيچ كدام از فوايد مذكور تحقق پيدا نخواهند كرد مگر اينكه تيم مديريت ارشد به طور فعال از مراحل ارزشيابي و مديريت عملكرد بهره ببرد . تعهد آن ها به اين مسئله ،حياتي است.
ü    رفتارهاي تعهدآميز
ü    مدير پس از معرفي چنين سيستمي ، بايد كارها را به شكلي متفاوت انجام دهد .
ü    شما در صورتي مي فهميد كه يك فرد به روش جديد متعهد است كه با دقت آنها را تحت نظر گرفته و رفتاري منطبق با اين روش جديد از خود نشان دهيد


ادامه نوشته

عــقـــل


در بین تمامی مردم تنها عقل است که به عدالت تقسیم شده زیرا همه فکر می‌کنند به اندازه کافی عاقلند.

( رنه دکارت)


حکایت : راز آرامش و فراغت از اضطراب


کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می‎رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند؛ می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید.
مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد.

هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول؛ کشیش در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چه‎ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت.
ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: "کمربندها را ببندید!" همه با اکراه کمربندها را بستند؛ امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید، "از نوشابه دادن فعلاً معذوریم؛ طوفان در پیش است."

موجی از نگرانی به دلها راه یافت، امّا همانجا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرام نشان دهند. باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگربار بلند شد، "با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود؛

طوفان در راه است و شدّت دارد." نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دلها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد.
طوفان شروع شد؛ صاعقه درخشید، نعرهء رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت؛ کشیش نیک نگریست؛ بعضی دستها به دعا برداشته شد؛ امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود؛ طولی نکشید که هواپیما همانند چوب‎پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد، گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی
می‎گردد. کشیش نیز نگران شد؛ اضطراب به جانش چنگ انداخت؛ از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند؛ گویی حبابی بود
که به نوک خارک ترکیده بود؛ پنداری خود کشیش هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند؛ امّا سودی نداشت.

همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد.
نگاهی به دیگران انداخت؛ نبود کسی که نگران نباشد و به گونه‎ای دست به دامن خدا نشده باشد. ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال؛ آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند؛ یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود. ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت؛ آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود.

ادامه نوشته

دانه می کارم تا صبوری بیاموزم


دو نفر بودند و هر دو در پی حقیقت ، اما برای یافتن حقیقت یكی شتاب را برگزید و دیگری شكیبایی. اولی گفت: آدمیزاد در شتاب آفریده شده، پس باید در جست وجوی حقیقت دوید. آنگاه دوید و فریاد برآورد: من شكارچی ام، حقیقت شكار من است. او راست می گفت، زیرا حقیقت، غزال تیز پایی بود كه از چشم ها می گریخت.
اما هر گاه كه او از شكار حقیقت باز می گشت، دست هایش به خون آغشته بود. شتاب او تیر بود. همیشه او پیش از آن كه چشم در چشم غزال حقیقت بدوزد، او را كشته بود. خانه باورش مزین به سر غزالان مرده بود. اما حقیقت، غزالی است كه نفس می كشد. این چیزی بود كه او نمی دانست.
دیگری نیز در پی صید حقیقت بود.اما تیر و كمان شتاب را به كناری گذاشت و گفت: خداوند آدمیان را به شكیبایی فراخوانده است. پس من دانه ای می كارم تا صبوری را بیاموزم و دانه ای كاشت، سال ها آبش داد و نورش داد و عشقش داد. زمان گذشت و هر دانه، دانه ای آفرید. زمان گذشت و هزار دانه، هزاران دانه آفرید. زمان گذشت و شكیبایی سبزه زار شد. و غزالان حقیقت خود به سبزه زار او آمدند. بی بند و بی تیر و بی كمان.
و آن روز، آن مرد، مردی كه عمری به شتاب و شكار زیسته بود، معنی دانه و كاشتن و صبوری را فهمید. پس با دستهای خونی اش دانه ای در خاك كاشت .


اولین روز بارانی را به خاطر داری؟


غافلگیر شدیم

چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و
به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم

دومین روز بارانی چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
و من غافلگیر شدم
 
سعی می کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود


ادامه نوشته

روزی بــرای تــــو


هر کاری که می‌کنی، امروز در هر جا که هستی، دنبال چیزهایی باش که دوست داری. به دنبال فناوری‌ها و اختراعاتی باش که دوست داری. دنبال ساختمانی باش که دوست داری. دنبال خودرو، جاده‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌هایی باش که دوست داری. در خیابان یا در فروشگاهی قدم بزن، فقط با قصد پیدا کردن تمام چیزهایی که دوست داری. به دنبال ویژگی‌هایی باش که در افراد دیگر دوست داری. به دنبال هر آنچه در طبیعت دوست داری باش - پرندگان، درختان، گل‌ها، بوی گل‌ها و رنگ‌های موجود در طبیعت. آنچه را دوست داری ببین. آنچه را دوست داری بشنو. در مورد هرچه دوست داری حرف بزن.

برگرفته از كتاب:
برن، راندا؛ قدرت؛ برگردان نفيسه معتكف؛ چاپ دوم؛ تهران: ليوسا 1389.


معرفی کتاب 164 : مديريت جلسات و سخنراني


سازماندهي متن سخنراني

v سازماندهي كردن متن سخنراني مهم است زيرا شنوندگان توقع دارند مطالب به هم مربوط باشند. آنها در برابر سخنراناني كه از موضوعي به موضوع ديگر مي پرند، صبر كمي دارند.
v اين را در ذهن داشته باشيد كه شنوندگان (بر خلاف خوانندگان) اگر در فهم مطالب گوينده دچار مشكل شوند، نمي توانند به صفحه قبل برگردند.
v نكته هاي اصلي را به دقت انتخاب كنيد و به نحو راهبردي منظم و مرتب كنيد.
v ميزان وقت اختصاص داده شده به نكته هاي اصلي را متعادل كنيد.
v در خصوص ترتيب بيان مطالب به دقت تصميم گيري كنيد.
v عناوين قسمت هاي مختلف سخنراني (مقدمه – متن – نتيجه گيري) را به تفكيك و به گونه اي بايد روي كاغذ آورد كه هنگام سخنراني به راحتي قابل استفاده باشد.
v يادداشت ها بايد خوانا باشد.
v در اثناء سخنراني لازم است براي اداي برخي مطالب حالت هايي براي خود داشته باشيد. (مانند بلند شدن، آهسته گفتن، تأكيد كردن و ...) براي فراموش نكردن اين مطلب در حين سخنراني، مي توان از قبل با علايم و يا نوشتن كلمه هاي فوق در كنار مطالب مورد نظر، مشكل را حل كرد.


ادامه نوشته

 دقت کن



میری خودکار بیک می‌خری ۱۰۰تومن،
 ولی‌ لاک غلط‌گیر ۸۰۰ تومن.
تو این زندگی‌ حتی رو کاغذ هم اشتباه کنی‌ برات گرون تموم می‌شه.

پس دقت کن...



از اشباهات درس بیاموزیم


داستان معروفی از تام واتسون، بنیان گذار شرکت « آی . بی . ام » نقل می کنند که یکی از کارکنانش اشتباه بزرگی مرتکب شد و مبلغ ده میلیون دلار به شرکت ضرر زد. این کارمند به دفتر واتسون احضار شد و پس از ورود گفت:« تصور می کنم باید از شرکت استعفا دهم.»تام واتسون گفت:«شوخی میکني ما همین الان مبلغ ده میلیون دلار بابت آموزش شما پول دادیم.»

ما اشتباه نمی کنیم صرفا می آموزیم
«ویلسون شف»


گذری برزندگی و آثار جبران خلیل جبران


- سخاوت ، زیباست آن زمان که دست نیازی به سویتان گشوده آید ، اما زیباترآن ایثار که نیازمند طلب نباشد و از افق های تفحص و ادراک برآید . و گشاده دستان را تجسس نیازمندان چه بسا دلپذیر تر از بخشایش محض.

- و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟
آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.
پس امروز به دست خویش عطا کنید ، باشد که شهد گوارای سخاوت ، نصیب شما گردد ، نه مرده ریگی وارثانتان.

- حیات درختان در بخشش میوه است. آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند.


ادامه نوشته

توهمانی که می اندیشی


کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد . جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد. اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.


ادامه نوشته

ای انـســان


"بدان؛ خدایی که گنج های آسمان و زمین در دست اوست
به تو اجازه درخواست داده
و اجابت آنرا به عهده گرفته است .
تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند .
در خواست رحمت کنی تا ببخشاید
و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند
و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری
و در صورت ارتکاب گناه در توبه را مسدود نکرده است .
در کیفر تو شتاب نداشته
و در توبه و بازگشت بر تو عیب نگرفته است .
در آنجا که رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته
و برای بازگشت به خویش شرایط سنگینی مطرح نکرده است .
در گناهان تو را به محاکمه نکشیده
و از رحمت خویش ناامیدت نکرده
بلکه بازگشت تو را از گناهان نیکی شمرده است .
هر گناه تو را یکی , و هر نیکی تو را ده به حساب آورده
و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است .
هر گاه او را بخوانی ندایت را میشود
و چون با او راز دل گویی راز تو را میداند .
پس حاجت خود را با او بگوی
و آنچه در دل داری نزد او بازگوی
غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن
تا غمهای تو را بر طرف کند
و در مشکلات تو را یاری رساند ."

امام علی علیه السلام (نهج البلاغه)

پـنـدهـــای مـــولا (ع)


1-ثروتی نتیجه بخش تر از عقل نیست.
2-هیچ تنهایی وحشتناكتر از خود پسندی نیست.
3-هیچ عقلی بهتر از تدبیروفكر نیست.
4-هیچ شرافتی بهتر از پرهیزكاری نیست.
5-هیچ هم نشینی بهتر از خوش خلقی نیست.
6-هیچ میراثی مانند ادب نیست.
7-هیچ رهبری بهتر از موفقیت نیست.
8-هیچ تجارتی بهتر از كار شایسته نیستو
9-هیچ محصولی بهتر از پاداش الهی نیست.
10-هیچ پرهیزكاری بهتر از توقف به هنگام شبهه نیست.
11-هیچ زهدی بهتر از پرهیز از حرام نیست.
12-هیچ علمی بهتر از تفكرو دقت نیست.


مصاحبه‌ای خواندنی با بیل گیتس


گیتس علاقه زیادی به سرمایه‌گذاری در زمینه واکسیناسیون دارد. وقتی از او سؤال شد که چرا در مورد سرطان، فعالیت‌های مشابهی نمی‌کند، او گفت که از دید او همه حیات‌ها، ارزش یکسانی دارند ولی وقتی آدم فکر می‌کند که می‌شود خیلی ساده جلوی مرگ یک کودک سه ساله مبتلا به مالاریا را گرفت و سال‌ها زندگی بانشاط در اختیارش قرار داد، آدم قانع می‌شود که به جای تمرکز سرمایه‌گذاری برای نجات جان آدم‌های هفتاد ساله از حمله قلبی و سرطان، در وهله اول بر واکسیناسیون تمرکز کند.
گیتس نسبت به هزینه شدن درست کمک‌های بشردوستانه خوشبین است. وقتی خبرنگار به او گفت کمک‌های بشردوستانه‌ای که باید صرف مردم زیمباوه می‌شد، به یاران رابرت موگابه رسید، او اطمینان داد که نظارت درستی بر هزینه شدن کمک‌هایش می‌کند.
در سؤال بعدی نظر گیتس در مورد کشورهایی مثل هند خواسته شد، کشوری که علیرغم داشتن میلیون‌ها آدم نیازمند، برنامه فضایی خودشان را دنبال می‌کنند و ۷۰ میلیاردر دارد. از گیتس پرسیده شد که آیا درست است به چنین کشورهایی کمک شود؟

گیتس ابراز عقیده کرد که چنین کشورهایی به تدریج از قالب کشورهای دریافت‌کننده کمک درمی‌آیند، او کره را مثال زد که در طی یک نسل از کشوری که محتاج دریافت کمک‌های بشردوستانه بود، به کشور ثروتمندی مبدل شده که خود، اهداکننده کمک است. چین هم از شرایط مشابه به در آمده ودر حال حاضر به کمکی نیاز ندارد، اما مردم شمال هند هنوز محتاج کمک‌های بشردوستانه هستند.


ادامه نوشته

ارزش لـحـظــه


لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم، غافل از آنكه لحظه ها همان خوشبختي بودند.

(دكتر شريعتي)


چهل مورد از کم هزینه ترین لذت های دنیا


اگه کمی و فقط کمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را کمی بهتر کنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی که معلوم نیست کی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ...

1-  گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.کم هزینه ترین لذت های زندگی
2 - سعی کنیم بیشتر بخندیم.
3-  تلاش کنیم کمتر گله کنیم.
4 -  با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم.
5 - گاهی هدیه‌هایی که گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم.
6 -  بیشتردعا کنیم.

7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت کنیم.
8-  هر از گاهی نفس عمیق بکشیم.
9-  لذت عطسه کردن را حس کنیم.
10-  قدر این که پایمان نشکسته است را بدانیم.
11-  زمزمه کنیم و آواز بخوانیم.
12- سعی کنیم با حداقل یک ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
13-  گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
14-  با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
15-  برای انجام کارهایی که ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی کنیم!


ادامه نوشته

کار با عشق


و آن گاه دهقانی پایِ پیش نهاد و گفت : اکنون برای ما از کار سخن بگوی .
پیامبر گفت : کار کردن همگام شدن است با زمین و آسمان .
و بیکار ماندن ، بیگانه گشتن است با بهار و تابستان ، خزان و زمستان .
و باز ماندن است از قافلۀ حیات ، که با غروری شکوهمند و تسلیمی سربلند به سوی ابدیت پیش می رود .
وقتی کار می کنی وجودت به نی لبکی می ماندکه از مجرای آن نجوای زندگی به آهنگ بدل می گردد .


ادامه نوشته

در باب موفقیت


سه جمله برای کسب موفقیت از ویلیام شکسپیر   :

بیشتر از دیگران بدانید.

بیشتر از دیگران کار کنید.

کمتر انتظار داشته باشید.


کلمات قصار نهج البلاغه


·         زبان درنده‏اى است كه اگر رهايش كنى دندان مى‏گيرد.

·         قناعت مالى است كه هرگز تمام نمى‏شود.

·         شايسته‏ترين مردم به عفو قادرترين مردم به مجازات است.

·         پيروزى در پرتو تدبير و احتياط است.و تدبير و احتياط به تفكر است.

·         و تفكر صحيح به نگهدارى است

·         بپرهيزيد از حمله بزرگوار،بهنگام نياز و گرسنگى.و از حمله انسان‏پست‏به هنگام سيرى.

·         «صبر»بر دو گونه است:صبر در انجام كار خوبى كه دوست ندارى.

·         و صبر بر ترك كاربدى كه دوست دارى.


ادامه نوشته

خلاصه کتاب:استراتژی های بازاریابی(22 قانون تغییر ناپذیر مدیریت بازاریابی)


1:قانون رهبری (اول بودن برتر از بهترین بودن است.)
مساله اصلی در بازاریابی بنای پایگاهی است که در آن در جایگاه نخست باشید.وارد شدن به دنیای ذهن مشتری بسیار ساده تر از آن است که او را متقاعد سازید محصولی که شما ارائه می دهید بهتر از محصولی است که،پیشتر از شما به ذهن او وارد شده است.
نام تجاری پیشگام،همیشه در هر زمینه ای،نخستین نام تجاری است که در ذهن مشتری جا می گیرد.هر پیشگامی لزوما موفق نیست.انتخاب زمان هم در این میان اهمیت دارد.قانون رهبری درباره همه محصولات،هم نام های تجاری و هم درباره هر مقوله ای صادق است.اگر برای نخستین بار نام تجاری انتخاب می کنید نامی را برگزینید که بتواند به اسم عام تبدیل شود.راز موفقیت،پیشگامی در ورود و در جای گرفتن در دنیای ذهن مشتریان است.بازاریابی جنگ نگرش هاست نه جنگ محصولات.
 
2:قانون طبقه(اگر در یک طبقه نمی توانید اول باشید،طبقه دیگری درست کنید تا درآن اول باشید.)
اگر به عنوان نفر اول به دنیای ذهن مشتری وارد نشدید،امید را از دست ندهید،طبقه بندی دیگری پیدا کنید تا در آن اول باشید.این خلاف تفکر کلاسیک بازاریابی است که بر نام تجاری استوار است،"چگونه می توان کاری کرد که مردم نام تجاری مرا ترجیح دهند؟" نام تجاری را فراموش کنید به طبقه ها بیندیشید.مشتریان بالقوه هنگامی که نام تجاری مطرح می شود حالت دفاعی می گیرند.همه سعی دارند توضیح دهند که چرا نام تجاری آنها بهتر است،اما هنگامی که طبقه ها مطرح می شود مشتریان گوش شنواتری دارند.اگر در طبقه جدیدی پیشگام هستید آن را ترویج دهید.


ادامه نوشته

ده روش برای اثر بخشی بیشتر آموزش


در عصر متحوّل امروز ، آموزش كاركنان یك سرمایه گذاری اساسی محسوب می شود . امّا نباید فراموش كرد كه آموزش به تنهایی كافی نیست ؛ بلكه باید به روشهای اثر بخش كردن آن، توجّه داشت .
 مقاله زیر می كوشد تا شیوه های كلیدی چنین آموزشی را قبل از شروع ، حین اجرا و پس از انجام آموزش نشان دهد.

●ده روش برای اثر بخشی بیشتر آموزش
● در حین اجرای برنامه آموزشی
▪ اگر مدّّت دوره بیش از یك روز طول می كشد، باید خلاصه ای از پیشرفت كار به اطلاع شركت كنندگان برسد. این امر می تواند به صورت یك میتینگ كوتاه ، یك تماس تلفنی در پایان روز ویا ارسال یك دور نگار باشد.
شركت كنندگان در دوره باید  تشخیص دهند كه چه نوع موادی در طول روز ارائه شده است . چه آموزش جدیدی انجام گرفته است و بطور كلّی چه نوع ارزشی در كار وجود داشته است .
▪ در مورد هر نوع دوگانگی در مطالب و یا هرگونه تردید بحث كنید. كمك كنید تا شركت كنندگان مطالب آموختنی خود را در عمل نشان دهند. سعی كنید سؤالات روشنی را فرمول بندی كنید تا در روز دیگر شركت كنندگان از مربّی خود بپرسند.

● بعد از آموزش
▪ بعد از آموزش با شركت كنندگان یك جلسه داشته باشید و موارد زیر را بررسی نمایید:
ـ چه نكات ارزشمندی در برنامه آموزشی وجود داشته است ؟
ـ در حال حاضر و تحت چه شرایطی چه كار متفاوتی انجام می دهید؟
ـ از چه زمانی رویكرد جدید را بكار می بندید؟
ـ چه پیشنهاداتی برای بهبود یا عادّی سازی دوره دارید؟
ـ چه كسی باید به این دوره خاص توجه داشته باشد؟
▪ درمورد بهبود ساختار سازمانی دوره و پیشنهادات موجود در این مورد بحث نمایید.


منبع : مقاله "   " نوشته  ران کوفمن - وبلاگ  تجربیات من در پروژه -

برگرفته از vista.ir

 

مروری برزندگی بزرگان ایرانی : بوعلی سینا


بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:
پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان می‌بردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنان‌که آموزگارانم از دانسته‌های من شگفتی می‌نمودند.

در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانش‌های روزگار خود چیزهایی می‌دانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه می‌آموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.


ادامه نوشته

روش هاي ابراز محبت به همسر


در برابر ديگران او را مورد انتقاد قرار ندهيد. اگر حس مي كنيد همسرتان نياز به كمي انتقاد سازنده دارد، به هيچ وجه آن را مطرح نكنيد مگر خصوصي و با لحني دوستانه مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پايين آمدن عزت نفس و جريحه دار شدن احساسات مي گردد.
يكي از اشتباهات جبران ناپذير زوج ها بعد از آغاز زندگي مشترك، فراموش كردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت براي يكديگر است. گويا همه چيز فداي روزمرگي ها مي شود. غافل از اينكه اين مساله باعث دور شدن و دلخوري زن و شوهر از يكديگر و ايجاد فاصله بين آن دو مي گردد.
 
در حالي كه با يك شاخه گل، يك كلمه محبت آميز و چند دقيقه صحبت صميمانه مي توان مشكلات و دلخوري ها را از سر راه برداشت و زندگي شيريني را در كنار همسر خود در پيش گرفت. شايد باور نكنيد ولي راه هاي ساده اي براي ابراز علاقه به همسرتان وجود دارد:
 
1- براي او پيام هاي محبت آميز بفرستيد. به تلفن همراه او پيامي صميمانه بفرستيد. مطمئن باشيد كه اين كار هم شيرين و هم جالب است.
 
2- يكي از كارهاي مشكل او را انجام دهيد. يكي از كارهاي روزمره كه او رغبتي به انجام آن ندارد، مانند چيدن علف هاي هرز، را انتخاب و براي او انجام دهيد و هنگامي كه او از انجام گرفتن آن توسط شما احساس راحتي مي كند، نظاره گر باشيد.
 
3- با هم يك كار سرگرم كننده انجام دهيد. يك سرگرمي مانند حل جدول، تكميل پروژه اي براي بهتر كردن محيط خانه، يا فروش اجناس غيرقابل مصرف منزل كه مي تواند شما را به هم نزديك كند را انتخاب و در انجام آن با يكديگر مشاركت كنيد.


ادامه نوشته

یکصد ايده بازاريابي براي تجارت سودآور


ایده های كلی
1- نگذارید روزتان بدون پرداختن به حداقل یك فعالیت بازاریابی شب شود.
2- درصدی از درآمد ناخالص خود را به عنوان بودجه سالیانه بازاریابی تعیین كنید.
3- هر سال اهداف خاص بازاریابی را تعیین و هر سه ماه یك بار آنها را ارزیابی و تنظیم نمایید.
4- یك پوشه برای نگهداری ایده های بازاریابی اختصاص دهید.
5- هر روز و هر ساعت كارت ویزیت را همراه تان داشته باشید.
6- یك سنجاق سینه شخصی با آرم شركت تان طراحی كنید و در جلسات به كت خود بزنید.

بازار هدف
7- نسبت به تحولاتی كه شاید روی بازار هدف، محصول یا استراتژی بازاریابی شما تاثیر بگذارد، هوشیار باشید.
8- مطالعات تحقیق بازاریابی درباره حرفه، صنعت، محصول و گروه های بازار هدف خود را بخوانید.
9- آگهی های رقبای خود را گردآوری كنید و با مطالعه آنها، اطلاعاتی درباره استراتژی، ویژگی ها و مزایای محصولات آنها به دست آورید.
10- از مشتریان بپرسید چرا شما را انتخاب كردند و خواستار توصیه هایی برای بهبود كیفیت شوید.
11- از مشتریان سابق بپرسید چرا شما را رها كردند.
12- بازار جدیدی شناسایی كنید.
13- به یك فهرست پستی مربوط به حرفه تان بپیوندید.


ادامه نوشته

استراتژي جودويي


استراتژي جودويي همانند ورزش جودو، با حركت شروع مي شود. در جودو، حركت هم جنبه تهاجمي و هم جنبه دفاعي دارد. رقيبان از سرعت عمل و چابكي خود استفاده كرده و در موقعيتي قرار مي گيرند كه نسبتاً پرقدرت است درحالي كه سعي دارند، ازحمله اجتناب كنند. كساني كه در جودو ماهر و خبره هستند طبق گفته جيمي پدرو برنده مدال المپيك، با ممانعت رقيب از بــه كارگيري قوي ترين تكنيك هايش، از حركت براي بيرون كردن رقبا از ميدان استفاده مي كنند.  سرانجام هنگامي كه جودوكار ماهر اندكي از رقيب خــود جلو مي افتد به سرعت از موقعيت استفاده كرده و با حملات پي درپي كـــار را به نفع خود به پايان مي رسانــد. در جودو، برتري رقبا بر يكديگر مي تواند در يك ثانيه تغيير كند. وقتي كه نوبت به ضربات نهايي براي اتمام كار مي رسد، سستي و يا تپق زدن اشتباهي سرنوشت ساز خواهدبود.
تدابير مشابهي مي تواند به شركتها كمك كند تا قدرت بازار را دردست بگيرند و آن را از دسترس رقباي قدرتمند دور نگه دارند. تسلط بر حركت شامل 3 تكنيك ذيل است:
تكنيك شماره 1 - فن سگ خانگي كوچك (PUPPY DOG PLOY) : درهر نوع رقابت، اولين هدف شما اين است كه در بازي بمانيد. بنابراين، استراتژي جودويي به مبارزان توصيه مي كند تا يك رفتار حدوسط از خود بروز دهند و از مبارزات رودررو كه احتمال پيروزي شان كم است خودداري كنند. اين توصيه به مذاق خيلي از مديران خوش نمي آيد. در يك بازار شلوغ اغلب گفته مي شود، شما بايد فرياد بزنيد تا ديگران صداي تان را بشنوند. شما بايد جسور باشيد تا بتوانيد مشتري را جذب كنيد و اعتبار بيابيد و اغلب اين به معني حمله رودررو و مستقيم با غولهاي بازار است.
براي پيشرفت در بازار بايد به كاري دست بـــزنيد كه مشتريان، شركا و گاهي اوقات رسانه ها نيز شما را باور كنند. اين جنبه قضيه مخصوصاً در تجارت (BUSINESS-TO-BUSINESS)B2B و در بخشهايي از بازار كه اثرات فناوري اطلاعات بسيار قوي هستند، كاملاً صحيح است. اما در بيشتر موارد، دستيابي به اين هدف بدون شروع و يا زمينه سازي حمله مستقيم و رودررو نيز امكان پذير است.
براي اثبات اين مطلب به پيشرفت سريع شركت كاپيتال وان توجه كنيد كه يكي از بزرگترين و پردرآمدترين توزيع كنندگان كارت اعتباي در آمريكاست و كمتر از 10 سال سابقه دارد. همان طور كه يكي از مديران سابق شركت اظهار داشت: اين موفقيت به طور عمده به خاطر توانايي خود شركت براي سري و كاملاً محرمانه نگاه داشتن فعاليتهاي شركت است".اين شركت با اعلام محصولاتش و تبليغات ديگري كه براي معرفي محصولاتش انجام داد از مبارزه مستقيم با رقبا خودداري كرد. كاپيتال وان با اين تمهيدات تقليد از محصولاتش كه داراي كيفيت بالايي بودند را براي رقبا غيرممكن ساخت، درنتيجه شركت در بسياري از بخشهاي بازار كه پيشگام آنها بود، با رقابت مستقيم اندكي مواجه شد.


ادامه نوشته

حکایت :چرا اين طوطي حرف نمي زند؟!



خانمي يك طوطي خريد. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشي برگرداند. او به صاحب مغازه گفت اين پرنده صحبت نمي كند.
صاحب مغازه گفت: «آيا در قفسش آينه اي هست؟ طوطي ها عاشق آينه هستند. آنها تصويرشان را در آينه مي بينند و شروع به صحبت مي كنند.»
آن خانم يك آينه خريد و رفت. روز بعد باز آن خانم برگشت. طوطي هنوز صحبت نمي كرد.
صاحب مغازه پرسيد: «نردبان چه؟ آيا در قفسش نردباني هست؟ طوطي ها عاشق نردبان هستند.»
آن خانم يك نردبان خريد و رفت. اما روز بعد باز هم آن خانم آمد.

صاحب مغازه گفت: «آيا طوطي شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟ خب، مشكل همين است. به محض اين كه شروع به تاب خوردن كند، حرف زدنش تحسين همه را بر مي انگيزد.»
آن خانم با بي ميلي يك تاب خريد و رفت. وقتي كه آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش كاملأ تغيير كرده بود.
او گفت: «طوطي مرد.»
صاحب مغازه شوكه شد و پرسيد: «آيا او حتي يك كلمه هم حرف نزد؟»
آن خانم پاسخ داد: « چرا، درست قبل از مردنش با صداي ضعيفي گفت آيا در آن مغازه غذايي براي طوطي ها نمي فروختند؟»


قـلـعـه قــزل ارســلان



اين ضرب المثل بسيار مشهور است‌: «اگر اين‌ ميز ماندني‌ بود به‌ تو نمي‌رسيد.»
سعدي‌ همين ‌مضمون‌ را بسيار زيبا در حكايتي‌ درباره‌ قزل‌ ارسلان‌ آورده‌ است‌:
قزل‌ ارسلان‌ قلعه‌اي‌ سخت‌ داشت
‌كه‌ گردن‌ به‌ الوند برمي‌فراشت‌...
روزي‌ مسافر جهانديده‌اي‌ به‌ ديدار قزل‌ ارسلان‌ مي‌آيد. او با اشاره به قلعه اي كه در آن اقامت داشته است از مسافر با تفاخر مي‌پرسد كه‌ چنين‌ قلعه‌ محكمي‌ در جاي‌ ديگري‌ ديده‌اي‌؟! مسافر جهانديده‌ با جواب‌ خردمندانه‌اي‌ پاسخ‌ مي‌دهد:
بخنديد كين‌ قلعه‌اي‌ خرّمست‌
و ليكن‌ نپندارمش‌ محكمست‌
نه‌ پيش‌ از تو گردن‌ كشان‌ داشتند
دمي‌ چند بودند و بگذاشتند
نه‌ بعد از تو شاهان‌ ديگر برند
درخت‌ اميد ترا برخورند...
اگر ملك‌ برجم‌ بماندي‌ و تخت
‌ترا كي‌ ميسر شدي‌ تاج‌ و تخت‌

سعدي‌ در دنباله‌ي‌ اين‌ حكايت‌، مي‌آورد:
چو آلب‌ ارسلان‌ جان‌ به‌ جان‌ بخش‌ داد
پسر تاج‌ شاهي‌ به‌ سر برنهاد
چنين‌ گفت‌ ديوانه‌ي‌ هوشيار
چو ديدش‌ پسر روز ديگر سوار
زهي‌ ملك‌ و دوران‌ سر در نشيب
‌پدر رفت‌ و پاي‌ پسر در ركيب‌

و نتيجه‌ اينكه‌ :
نكويي‌ كن‌ امسال‌ چون‌ ده‌ تراست‌
كه‌ سال‌ دگر ديگري‌ دهخداست‌

شرح حكايت:
پست هاي سازماني و موقعيت هاي اداري و نظاير آن موقتي و ناپايدارند. بنابراين صاحبان آن در هنگام قدرت و توانايي بايد از توان خود در جهت خدمت بهره گيرند. باز هم بقول سعدي:
درياب كنون كه نعمتت هست
كين دولت و ملك مي رود دست به دست...


رنجبر كلهرودي، عباس

منبع : راهکار مدیریت


شیوه‌های مدیریتی در 9 کشور دنیا


کسانی که قصد دارند در مالزی مدیریت موثری بر دیگران اعمال کنند باید از موارد کلیدی مشخصی آگاهی داشته باشند که ممکن است نسبت به آنچه در کشور خود با آن سر و کار داشته‌اند، تفاوت‌های عمده‌ای داشته باشد.
نخست‌اینکه در سیستم سلسله مراتبی مالزی، از مدیران انتظار می‌رود اشخاصی باشند که لایق احترام هستند و‌این احترام بیشتر بر مبنای ویژگی‌های شخصیتی است تا موارد کاری. اشخاصی لایق احترامند که مسن تر باشند و دانایی که سن بالا به ارمغان می‌آورد را به همراه داشته باشند. همچنین اشخاص وقتی شایسته احترامند که رو در روی دیگران رفتار احترام‌آمیز از خود نشان دهند. بنابر‌این، یک مدیر نباید هیچ گاه کاری انجام دهد که موجب خدشه‌دار شدن وجهه زیردستان خود شود. بهترین راه برای تذکر دادن به دیگران استفاده از یک شخص ثالث است. احترام گذاشتن به اشخاصی که بسیار صریح و بی پرده صحبت می‌کنند نیز کار دشواری است – سر بسته سخن گفتن و با سیاست بودن نوعی هنر است، در حالی که صراحت بیان می‌تواند به عنوان رفتار نامودبانه و سطح پایین تلقی شود.
از مدیر انتظار می‌رود تا سلامت زیردستان خود را به طور کامل مورد توجه قرار دهد – هم در محیط کار و هم در خارج از آن. ‌این رابطه را بیشتر می‌توان به رابطه پدر و فرزندی تعبیر کرد تا رابطه ريیس و مرئوس در دیدگاه غربی آن.


ادامه نوشته

حکایت : دو دانه



دو تا دانه توي خاك حاصلخيز بهاري كنار هم نشسته بودند.

دانه اولي گفت: «من مي خواهم رشد كنم! من مي خواهم ريشه هايم را هر چه عميق تر در دل خاك فرو كنم و شاخه هايم را از ميان پوسته زمين بالاي سرم پخش كنم... من مي خواهم شكوفه هاي لطيف خودم را همانند بيرق هاي رنگين برافشانم و رسيدن بهار را نويد دهم... من مي خواهم گرماي آفتاب را روي صورت و لطافت شبنم صبحگاهي را روي گلبرگ هايم احساس كنم!» و بدين ترتيب دانه روئيد.

دانه دومي گفت: «من مي ترسم. اگر من ريشه هايم را به دل خاك سياه فرو كنم، نمي دانم كه در آن تاريكي با چه چيزهائي روبرو خواهم شد. اگر از ميان خاك سفت بالاي سرم را نگاه كنم، امكان دارد شاخه هاي لطيفم آسيب ببينند... چه خواهم كرد اگر شكوفه هايم باز شوند و ماري قصد خوردن آنها را كند؟ تازه، اگر قرار باشد شكوفه هايم به گل ننشينند، احتمال دارد بچه كوچكي مرا از ريشه بيرون بكشد. نه، همان بهتر كه منتظر بمانم تا فرصت بهتري نصيبم شود.» و بدين ترتيب دانه منتظر ماند.

مرغ خانگي كه براي يافتن غذا مشغول كند و كاو زمين بود دانه را ديد و در يك چشم بر هم زدن قورتش داد.



بابت 25 دلار متشكرم


يك باور را وارد شغل اولم كردم كه مطمئنا مرا به دردسر مي انداخت: همه بايد مرا دوست داشته باشند. البته اين باور دو اشتباه داشت؛ يك «همه» و ديگري «هميشه». وقتي شروع به فروشندگي كردم، فورا بازخوردي قوي نسبت به باورم دريافت كردم. در آن زمان ، تعجب مي كردم كه چقدر مردم سعي مي كنند از يك فروشنده بيمه دور بمانند. وقتي مرا مي ديدند كه دارم مي آيم، بر مي گشتند از راه ديگري مي رفتند. اين ناراحتم مي كرد. غرور من واقعا" جريحه دار مي شد.

محض نمونه، يك روز فروشندگي من اين طور بود: سعي مي كردم بيمه نامه اي به جان(JOHN) بفروشم. او چيزي نمي خريد. او تبديل به باري روي ذهنم مي شد، او چيزي نمي خريد و همين طور تا آخر. بعد به بيل (BILL) مي رسيدم و تا اين زمان تمام اين افراد غرورم را جريحه دار كرده بودند. واضح است كه ديدار با بيل هم موفقيت آميز نبود. به نظر مي رسيد كه طلسم شده ام. تا اينكه بالاخره تصميمي گرفتم. تصميم گرفتم كارم را رها كنم. براي شركت بيمه فرقي نمي كرد ولي پذيرش شكست برايم خيلي سخت بود. خوشبختانه دوست من درست زماني كه به آن نياز داشتم كتاب «انسان در جستجوي معنا» نوشته دكتر ويكتور فرانكل را به من داد. اين كتاب چشم مرا به روي قدرت باورها باز كرد. كمك كرد كه من باورهاي خود را راجع به خودم و كارم بررسي كنم. تجربه اي موفقيت بار و آموزنده بود. يكي دو تا از باورهاي ساده و در عين حال قدرتمندم را تغيير دادم. تصميمي آگاهانه گرفتم كه هيچ فروشي نتواند معين كند كه من كه هستم و كه خواهم شد؟


ادامه نوشته

علم بهتر است يا ثروت؟


سلمان فارسي که رحمت خدا بر او باد، مي‌گويد: وقتي که پيامبر (ص) در شان علي (ع) فرمود: من شهر علم هستم و علي، دروازه آن شهر است،
منافقان در مورد علي (ع) حسادت شديد ورزيدند و بين خود توطئه کردند تا علي (ع) را در همين مورد (علم) به نظر واهي
خودشان، درمانده کنند. توطئه آنها اين بود که چند نفر هرکدام جداگانه نزد علي (ع)
بروند و سوال کنند: علم بهتر است با ثروت؟ گفتند: اگر وي در پاسخ هر کدام يکسان  پاسخ گفت، مي‌فهميم که علم او اندک است
 و اگر پاسخ هرکدام را به‌گونه‌اي داد که با پاسخ‌هاي ديگر تفاوت داشت، ديگر در اين راستا راهي براي عيب‌تراشي و انتقاد از او   نداريم.
اين توطئه به اين ترتيب اجرا شد که يکي‌يکي آمدند و هرکدام جداگانه از آن   حضرت سوال کردند.

-اولي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:
چرا؟ فرمودند: براي اين‌که علم، ميراث پيامبران است. ولي مال ميراث قارون و هامان و
فرعون است.

- دومي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي (ع) فرمودند: علم بهتر است. گفت:
چرا؟ فرمودند: براي اين که مال را تو بايد حفظ‌کني. ولي علم تورا حفظ مي کند.

-سومي آمد و پرسيد: علم بهتر است يا ثروت؟ علي عليه السلام فرمودند: علم بهتر است.
پرسيد: چرا؟ فرمودند: براي‌اينکه صاحب ثروت، دشمنان بسيار دارد، ولي صاحب علم
دوستان بسيار دارد.


ادامه نوشته

مدیر = مسولیت


سالیان سال قبل آدمها در هر جمعیتی  که به دنیا می آمدند آنجا  را تمام دنیا می دانستند .
گاهی بعضی ها کنجکاو بودند و به ده های اطراف هم سر می زدند .
 سفرها و مسافرت ها با وجود تمام مشکلات انجام می شد و نتیجه ی همان سفرها و کنجکاوی ها بود که نقاط مختلف کره ی زمین توسط بشر شناخته شد .
بشر برای شناخت دنیای اطراف کنجکاو است از کهکشان تا عمق اقیانوش برایش جذاب و هیجان انگیز است .
کشف ناشناخته های جهان هستی همیشه یکی از دغدغه های بشر بوده است . اما جستجو زحمت دارد و بسیاری از آدمها رنج زحمت را از همان ابتدای کودکی زیاد می بینید و روحیه ی جستجو را در خود سرکوب می کنند .
قصه ی یافتن پاسخ برای مساله ها هم چیزی شبیه همان قصه است .جستجو و یافتن پاسخهای مساله زحمت دارد و یافتنش مسولیت ...اینست که خیلی از ما با پاسخ های ساده خودمان را راضی می کنیم ...

مواجهه با مساله یا یک اتفاق بد معنی اش اینست که باید چیزی بهتر دیده شود ، معنی اش اینست که باید مسولیتش را پذیرفت و در مقابل آن مسولانه اقدام کرد .
اما متاسفانه روحیه  مسولیت پذیری در کشور ما به شدت آسیب دیده است ..


ادامه نوشته

دوســــت


دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر خواهر پسر خاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد. دوستی انتخاب است. انتخابی دو طرفه که حد و مرز و نوع آن به وسیله همان دو نفری که این انتخاب را کرده اند تعریف می شود. با دوستانمان میتوانیم از همه چیز حرف بزنیم و مهم تر آنکه می توانیم از هیچ چیز حرف نزنیم وسکوت کنیم. با دوستانمان میتوانیم درد دل کنیم و مهم تر آنکه می شود درد دل هم نکرد و بدانیم که می داند. از دوستانمان می توانیم پول قرض بگیریم و اگر مدتی بعد او پول خواست و نداشتیم با خیال راحت بگوییم نداریم. و اگر مدتی بعد تر دوباره پول احتیاج داشتیم و او داشت دوباره قرض بگیریم. با دوستانمان میتوانیم
بگوییم: امشب بیا خونه ما دلم گرفته و اگر شبی دیگر زنگ زد و خواست به خانه مان بیاید و حوصله نداشتیم بگوییم :  امشب نیا حوصله ندارم. با دوستانمان می توانیم بخندیم  می توانیم گریه کنیم  می توانیم رستوران برویم و غذا بخوریم می توانیم بی غذا بمانیم و گرسنگی بکشیم می توانیم شادی کنیم می توانیم غمگین شویم میتوانیم دعوا کنیم. می توانیم در عروسی خواهر و برادرش لباس های خوبمان را بپوشیم و فکر کنیم عروسی خواهر و برادر خودمان است.


ادامه نوشته

اگر من كمي بهتر از اين بودم دوقلو مي شدم


جري مدير يك رستوران است. او هميشه در حالت روحي خوبي به سر مي برد. هنگامي كه شخصي از او مي پرسد كه چگونه اين روحيه را حفظ مي كند، معمولا پاسخ مي دهد: «اگر من كمي بهتر از اين بودم دوقلو مي شدم.» هنگامي كه او محل كارش را تغيير مي دهد بسياري از پيشخدمتهاي رستوران نيز كارشان را ترك مي كنند تا بتوانند با او از رستوراني به رستوران ديگر همكاري داشته باشند. چرا؟ براي اينكه جري ذاتا يك فرد روحيه دهنده است. اگر كارمندي روز بدي داشته باشد، جري هميشه هست تا به او بگويد كه چگونه به جنبه مثبت اوضاع نگاه كند.
مشاهده اين سبك رفتار واقعا كنجكاوي مرا تحريك كرد، بنابراين يك روز به سراغ او رفتم و پرسيدم: «من نمي فهمم! هيچكس نمي تواند هميشه آدم مثبتي باشد. تو چطور اينكار را مي كني؟»

جري پاسخ داد: «هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شوم به خودم مي گويم، امروز دو انتخاب دارم. مي توانم در حالت روحي خوبي باشم و يا مي توانم حالت روحي بد را برگزينم. من هميشه حالت روحي خوب را انتخاب مي كنم هر وقت كه اتفاق بدي رخ مي دهد، مي توانم انتخاب كنم كه نقش قرباني را بازي كنم يا انتخاب كنم كه از آن رويداد درسي بگيرم. هر وقت كه شخصي براي شكايت نزد من مي آيد، مي توانم انتخاب كنم كه شكايت او را بپذيرم و يا انتخاب كنم كه روي مثبت زندگي را مورد توجه قرار دهم. من هميشه روي مثبت زندگي را انتخاب مي كنم.»


ادامه نوشته

حکایت : عروسك از نوع چهارم


روزي عارف پيري با مريدانش از كنار قصر پادشاه گذر مي كرد. شاه كه در ايوان كاخش مشغول به تماشا بود، او را ديد و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پير را به قصر آورند. عارف به حضور شاه شرفياب شد. شاه ضمن تشكر از او خواست كه نكته اي آموزنده به شاهزاده جوان بياموزد مگر در آينده او تاثير گذار شود.
استاد دستش را به داخل كيسه فرو برد و سه عروسك از آن بيرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: «بيا اينان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها سپري كن.»
شاهزاده با تمسخر گفت: «من كه دختر نيستم با عروسك بازي كنم!»

عارف اولين عروسك را برداشت و تكه نخي را از يكي از گوشهاي آن عبور داد كه بلافاصله از گوش ديگر خارج شد.
سپس دومين عروسك را برداشته و اين بار تكه نخ از گوش عروسك داخل و از دهانش خارج شد. او سومين عروسك را امتحان نمود. تكه نخ در حالي كه در گوش عروسك پيش مي رفت، از هيچيك از دو عضو يادشده خارج نشد.


ادامه نوشته

ایران و روم در عهد شاپور دوم (۳۵۶ میلادی)     


موسونیانوس سردار رومی در خواست صلح کرد. شاپور اوّل برای او چنین نوشت:
شاپور، شاه شاهان، برادر مهر و ماه و همتای ستارگان به برادر خود کنستانتیوس سلام می‌رساند و خوش وقت است از این که امپراتور در اثر کسب تجربه به راه راست باز گشته‌است. نیاکان من قلمرو خود را تا رود استریمونو حدود مقدونیه گسترش داده بودند. من در جلال و عظمت و فضیلت بر همهٔ نیاکانم برتری داشتم و وظیفهٔ خود می‌دانم که ارمنستان و بین النهرین را که به حیله و تزویر از نیاکانم به در کردند، باز ستانم. این سرزمین‌های کوچک را که تنها موجب نفاق و خونریزی است، به من باز پس دهید؛ و به شما می‌گویم که اگر سفیر من بدون پاسخ مثبت باز گردد، پس از انقضای زمستان با تمام نیروی خویش به جنگ شما خواهم آمد.

امپراتور روم کنستانتیوس «گشایندهٔ دریاها و خشکی‌ها و خداوند فر و شکوه جاودانی» در پاسخ به «برادرش شاپور» می‌نویسد:


ادامه نوشته

نقش بازیهای آموزشی پنج‌دقیقه‌ای در یادگیری


انسانها، چه در جایگاه فردی و چه در جایگاه سازمانی، برای نیل به تعالی، نیازمند آموزش هستند. در این میان، ابزارهای سنتی آموزش مانند كلاس درس، رابطه شاگرد و استادی و كتاب و جزوه همچنان در راس توجهات قرار دارد. هر چند در سالهای اخیر، با وارد شدن ابزارهای جدید رسانه‌ای مانند شبكه‌های آموزشی یا آموزش از راه دور در بستر فضای الكترونیكی، فضاهای سنتی آموزش متحول شده است، اما همچنان رویكردهای سنتی برتری خاص خود را حفظ كرده‌اند.
اما بی‌تردید روش آموزش مخزنی، در كنار مزایایش كه منجر به فراگیری این شیوه شده است، با نقطه‌ضعف‌های اساسی روبروست. از جمله اینكه تحقیقات نشان داده است كه حداكثر زمان بهینه یادگیری در كلاسهای آموزشی تنها بین 20-45دقیقه است و پس از آن میزان یادگیری افراد به شدت روبه كاهش می‌گذارد. از سوی دیگر روش آموزش مخزنی به دلیل اینكه دارای چارچوب‌های مشخص است و در این چارچوب مشخص به همگان ارائه می‌شود، كمترین میزان خلاقیت را در درون خود به همراه دارد و البته همگان به این امر مستحضریم كه امروز با پاك كردن عامل خلاقیت، طی كردن مسیر رشد بسیار مشكل می‌شود.
شیوه آموزش مخزنی، بر پایه رابطه شاگرد و استاد، هر چند به نماد غالب آموزش تبدیل شده است، اما در كنار آن سایر شیوه‌های آموزشی نیز وجود دارند كه می‌توانند آموزش را توام با خلاقیت بیشتری به مخاطبان ارائه كنند. هر یك از ما، بسیاری از آموخته‌های‌مان، آنچه كه در اذهان و اعماق وجودمان ثبت و ضبط شده است، ناشی از دوران كودكی‌مان بوده است و شاید بازیهایی كه در آن دوران انجام داده‌اید، آثار آن هنوز در روحیات و نحوه زندگی ما برجاست.



ادامه نوشته

ماجرای سفر من و خدا با دوچرخه


زندگى كردن مثل دوچرخه سوارى است. آدم نمى افتد، مگر این كه دست از ركاب زدن بردارد.
اوایل، خداوند را فقط یك ناظر مى دیدم، چیزى شبیه قاضى دادگاه كه همه عیب و ایرادهایم را ثبت می‌كند تا بعداً تك تك آنها را به‌رخم بكشد. به این ترتیب، خداوند مى خواست به من بفهماند كه من لایق بهشت رفتن هستم یا سزاوار جهنم. او همیشه حضور داشت، ولى نه مثل یك خدا كه مثل مأموران دولتى.
ولى بعدها، این قدرت متعال را بهتر شناختم و آن هم موقعى بود كه حس كردم زندگى كردن مثل دوچرخه سوارى است، آن هم دوچرخه سوارى در یك جاده ناهموار!
اما خوبیش به این بود كه خدا با من همراه بود و پشت سر من ركاب مى‌زد. آن روزها كه من ركاب مى‌زدم و او كمكم مى‌كرد، تقریباً راه را مى‌دانستم، اما ركاب زدن دائمى، در جاده‌اى قابل پیش بینى كسلم مى‌كرد، چون همیشه كوتاه‌ترین فاصله‌ها را پیدا مى‌كردم.
یادم نمى‌آید كى بود كه به من گفت جاهایمان را عوض كنیم، ولى هرچه بود از آن موقع به بعد، اوضاع مثل سابق نبود. خدا با من همراه بود و من پشت سراو ركاب مى‌زدم.


ادامه نوشته

چرا ما؟...


خدایا چرا ما! چرا ما ! چرا ما! و
جواب این سوال احمقانه را گاندی بزرگ داده است:
درد من تنهايي نيست؛ بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت؛ بي عرضگي را صبر و  با  تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند. 

گاندي


رشد شگفت‌انگيز تجارت جهاني


سازمان تجارت جهانی از رشد 22 درصدی حجم تجارت جهانی طی چهار ماهه نخست سال جاری میلادی در مقایسه با مدت مشابه سال 2010 خبر داد. گزارش امیدوارانه WTO در حالی منتشر شده که کارشناسان اقتصادی از چندی پیش نگران افت صادرات و واردات جهانی به دلیل اثرات پیش‌بینی‌ناپذیر سونامی ژاپن، سیاست‌هاي ارزی و چالش‌های مرتبط با آن و نیز بستن بازار کشورهای پیشرفته به روی محصولات کشورهای در حال توسعه بوده‌اند.
در گزارش سازمان تجارت جهانی وضعیت اقتصادی 70 اقتصاد برتر جهان که بیش از 90 درصد تجارت جهانی را در اختیار دارند و تغییرات فصلی بازارهای جهانی بر اساس قیمت دلار مدنظر قرار گرفته است. در این گزارش تاکید شده است که این نخستین بار پس از بحران مالی جهانی در سال 2009 است که آمار مبادلات تجاری رشدی شگفت‌انگیز را تجربه می‌کند و به سطح رشد ماه جولای در سال 2008 باز می‌گردد. کارشناسان WTO پیش از این میزان رشد تجارت جهانی در سال 2011 را حداقل 5/6 درصد پیش‌بینی کرده بودند.

پاسکال لامی، دبیرکل سازمان تجارت جهانی نیز چند ماه قبل در مقدمه‌ای که بر گزارش تفصیلی تجارت در سال 2010 نوشت تاکید کرد که اگرچه آمار و ارقام رشد تجارت در جهان نشانگر نوعی آرامش پس از وقوع بحران مالی سنگین سال 2009 است، اما عوارض این بحران هنوز ادامه دارد که نشانه آن نرخ بالای بیکاری در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است.


ادامه نوشته

مــــرگ


  گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
                گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
                گفت: دارم میمیرم
                گفتم: یعنی چی؟
                گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه

                گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
                گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
                گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
                با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
                فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

                گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
                گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
                از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
                تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،

                خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،


ادامه نوشته

ترس از مشكلات



امام علي (ع) :
 هر گاه از چيزي مي ترسي (با سنجش همه جانبه كار) خويش را در آن بيفكن. پس همانا سختي ترس از آن، سخت تر و بزرگتر از افتادن در آن است.


ديوار ژاپن



مجتبي كاشاني يكي از مديران اجرايي كشور با بيان خاطره بازديدش از يك كارخانه ژاپني توليد كلاچ اتوموبيل در سال 1987، از ساخت «ديوار ژاپن» در اين كارخانه صحبت به ميان مي‌آورد. ديواري كه برخلاف «ديوار چين»، نه بر اساس ظلم و استبداد بلكه بر اساس انديشه‌هاي شكوهمند كاركنان بوجود آمده است: «در حين مشاهده و بازديد از عجايب گوناگون در سالن توليد اين كارخانه، متوجه يكي از ديوارهاي اين سالن به طول حدود 50 متر و ارتفاع 8 متر شدم كه تمامي سطح آن از كاغذهاي نوشته شده اي پوشانيده شده بود. كنجكاوي، مرا به سوال وادار كرد. در پاسخ دريافتم كه اين كاغذها پيشنهادهاي كاركنان اين واحد براي تبديل روش توليد به CAD/CAM (ساخت به كمك كامپيوتر /طراحي به كمك كامپيوتر) مي‌باشد و هر يك از كاركنان به طور متوسط 11 پيشنهاد كتبي داده است. مديريت نيز چون موفقيت در اجراي اين طرح را مديون پيشنهادهاي كاركنان در همه سطوح مي‌داند براي تشويق و اشاعه سيستم مديريت مشاركتي و نظام پيشنهادات، بزرگترين ديوار طولي اين سالن را با انديشه آنان آراسته است. مي‌گفتند اين كار هم به ما و هم به آنها انرژي، دلگرمي، انگيزه و سرفرازي مي‌دهد...»

تأثير كار زنان بر زندگي خانوادگي


روابط خانوادگي، تحت تأثير پويايي نهادهاي اجتماعي، با تحول دائم روبه‌روست. با تحول شرايط زيستي و به تبع آن، بروز نيازهاي جديد، پيوسته نقش‌ها در حال تغييرند، به طوري كه از اعتبار نقش‌هاي سنتي روزبه‌روز بيشتر كاسته شده و موجبات دگرگوني آنها فراهم مي‌شود. همراه با تغييرات ساختاري جامعه و بر اثر تحولات زندگي خانوادگي، زن خانه‌دار در عين مسئوليت‌هاي متعارف خود، بيش از پيش، مجبور به كار در خارج از خانه شده است. در عين حال، اشتغال زن در سطح وسيع جامعه، به رغم تعهدات دوگانه‌اش الزاماً‌ به معني بردگي و استثمار او نيست و نبايد به چنين تحولي به ديده انكار نگريست؛ زيرا آثار مثبت مادي و معنوي اين اشتغال غالباً‌ علاوه بر وضع خود زن، كه ضمن كسب درآمد به استقلال و اعتبار اجتماعي بيشتري دست مي‌يابد، متوجه همسر و فرزندان او نيز مي‌شود. تأثير اجتماعي عمده اين تغيير، دگرگوني روال سنتي در نقش زنان و تقسيم كار درون خانواده است. هر چند كه، به رغم پذيرش وسيع اشتغال زنان از جانب طبقات متفاوت اجتماعي ايران، هنوز آن تغييرات فرهنگي كه لازمه هماهنگي ميان اشتغال زن و تقسيم وظايف و مسئوليت‌ها در خانواده است به طور كامل روي نداده است، بررسي روابط و مناسبات درون خانواده چنين نشان مي‌دهد كه با زير سؤال رفتن پاره‌اي از ارزش‌ها و هنجار‌هاي سنتي، نقش زن با تغييراتي روبه‌رو شده است و حاصل اين تغييرات بسط و توسعه زمينه فعاليت‌هاي اجتماعي اوست. رو آوردن زنان به اشتغال در خارج از كانون خانوادگي تأثيري بسزا در ابعاد هويت اجتماعي آنان داشته و اين امر، به نوبه خود، موجب افزايش اعتماد به‌نفس جامعه زنان شده است. احراز موقعيت اجتماعي بهتر با تأثيري كه از نظر شخصيتي به جا مي‌گذارد، تا حدودي، معضلات ناشي از اشتغال دوگانه را هموار ساخته است. البته نه تنها راه اين تحول هميشه هموار نيست، احتمال هم دارد كه در اثر تضاد ارزشي، در ايفاي نقش‌ها تعارضاتي پديد آيد. خطر بروز چنين حالتي بيشتر در مواقعي است كه فعاليت‌ شغلي زن با الگوي سنتي همخواني نداشته باشد. بويژه آنكه، در زندگي سنتي، با تقسيم كار براساس جنسيت، تحت هر شرايطي، اداره امور خانگي به عهده زن پنداشته مي‌شود و براساس همين ارزش‌هاي سنتي، فعاليت وي در خارج از خانه به معني تضعيف انسجام خانواده تلقي مي‌گردد. تفكيك مشاغل بر حسب جنسيت و پذيرفتن تفاوت در توانايي‌هاي زن و مرد طرز تفكري است كه در بيشتر مواقع بر ذهنيت خود زنان نيز اثر مي‌گذارد و موجب دامن زدن بر تعارضات موجود مي‌شود.


ادامه نوشته

آب نـطـلـبـیـــده


از باغ می برند چراغانیت کنند
تا کاج جشنهای زمستانیت کنند

پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیت کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند

یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند

همیشه آب نطلبیده مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند

 فاضل نظری-گریه های امپراطور


تعدیل نیروی انسانی


«تعدیل نیرو» که در حقیقت نامی‌دیگر بر همان فرزند ناخوانده کاهش نیروی انسانی سازمان‌ها و اخراج بعضی از آنها است، با همه آثار منفی که در گستره اجتماع با خود به همراه دارد، گاهی برای التیام کسب و کار تنها راه ‌چاره است. همانگونه که به تعویق‌انداختن یا پرهیز از این داروی تلخ پس از تجویز می‌تواند تهدیدی جدی برای سلامت و بقای کسب‌وکار باشد، انجام نادرست آن هم ضرری بیش از پیش دارد و دامنه آن را گسترده تر خواهد کرد.
جای تعجب است که یکی از همکاران منابع انسانی در شرکتی که در بیش از صد کشور دنیا شعبه دارد و در ارزش‌های خود به داشتن کارکنانی که آن را به این سطح از موفقیت رسانیده بود، مباهات می‌کرد، تعديل نيرو را همچون مشت آهنین به کار گرفته بود:
«تعدیل را به آخرین روز اسفند موکول کرده بودیم؛ چون پس از آن عید بود و کارمند اخراجی با در بسته مواجه شده و به زعم ایشان نمی‌توانست مشکلی را برای دیگر کارکنان ایجاد کند! حتی تلفن‌های شرکت هم پس از عید برای مدتی قطع شدند تا افکار منفی کارکنان اخراجی، فعالیت شرکت را مختل نکند.»
اما آیا نتیجه واقعا اینگونه بود؟ آیا کارکنان اخراجی با این تمهید نتوانستند با همکاران سابق خود ارتباط برقرار کنند؟ آیا کارکنان باقی مانده خود را در امنیت شغلی احساس می‌کردند یا گارد گرفته و خود را نیز برای این مشت آماده کرده و به فکر پیدا کردن کار جدید افتادند؟ مسلما کارمند اخراج شده‌ای که نه به خاطر عملکرد ضعیف و بلکه به خاطر شرایط محیط و عدم نیاز شرکت به وی نمی‌توانست حتی با کارکنان و دوستان کاری خود صحبت کند، به سفیری ناخوانده تبدیل شده و تجربه خود و عدم پایبندی شرکت به ارزش‌های اجتماعی را به هر مخاطبی انتقال می‌دهد. روشن است که این انگاره نامطلوب ایجاد شده با هیچ نوع تبلیغی و با صرف گزاف‌ترین هزینه‌ها هم قابل ترمیم نیست.


ادامه نوشته

شما چطور خالي مي كنيد؟

 
 مردي به هنگام بازديد از يك بيمارستان رواني، از روان‌ پزشك پرسيد: «شما چطور مي‌فهميد كه يك بيمار رواني به بستري شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟»
روانپزشك گفت: «ما وان حمام را پر از آب مي‌كنيم و يك قاشق چايخوري، يك فنجان و يك سطل جلوي بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم كه وان را خالي كند.»
مرد گفت: «آهان! فهميدم. آدم عادي بايد سطل را بردارد چون بزرگتر است.»
روانپزشك گفت: «نه! آدم عادي درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد... شما مي‌خواهيد تختتان كنار پنجره باشد؟»

شرح
 1. راه حل هميشه در گزينه هاي پيشنهادي نيست.
2. در حل مشكل و در هنگام تصميم گيري هدفمان يادمان نرود. در حكايت فوق هدف خالي كردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادي.
3. همه راه حل ها هميشه در تير رس نگاه نيستند.


شش توصیه بنیادی برای پیشرفت در شغل


۱) توصیه اول: اهداف خود را كاملاً مشخص كنید
گام نخست، مشخص كردن هدف است. پیشرفت در شغل واقعاً چه مفهومی برای شما دارد؟ آیا می خواهید به سقف مشخصی از پول دست پیدا كنید؟ یا اینكه دستیابی به موقعیت و مقام مشخص برای شما مهمتر است؟ هنگامی كه تصور دقیقی از پیشرفت شغلی به دست آوردید می‌توانید به طور هدفمند برای رسیدن به آن تلاش‌ كنید. بسیاری از افراد، برای مشخص ‌كردن آگاهانه و منظم اهداف شغلی‌شان زمان صرف نمی‌كنند، در حالی‌كه مهمترین عامل برای رسیدن به پیشرفت شغلی است. روی یك تكه كاغذ بنویسید به چه می‌خواهید برسید و برای چه. فرض كنید كه به هدفتان رسیده‌اید. حال چه اتفاقی می‌افتد؟
 
۲) توصیه دوم: میزان هزینه مورد نظرتان را برای پیشرفت شغلی مشخص كنید.
وقتی‌كه شما می‌دانید به چه چیزی می‌خواهید دست پیدا كنید، باید یك بار هم در این زمینه بیندیشید كه چه مقدار حاضرید برای آن هزینه‌كنید. برای بیشتر انسانها پیشرفت شغلی بدین معناست كه بتوانند از پس هزینه های زندگی‌شان برآیند. برخی نیز حاضرند از سلامتی، وقت آزاد و هر آنچه كه زندگی‌شان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، صرفنظركنند، تا به پیشرفت برسند، ولی اگر شما می‌خواهید كه همواره توانایی انجام كار را داشته باشید، باید به این نكته توجه‌كنیدكه از نظر جسمی، روحی و روانی در سلامت كامل به سر ببرید. از این رو باید مشخص‌كنید كه چقدر می‌توانید برای پیشرفت شغلی خود هزینه‌كنید. تنها در این حالت می‌توانید حین انجام‌كار تصمیمات مناسب بگیرید. گاهی اوقات نیز پیشرفت در بعضی قسمتها ارزش هزینه‌كردن را ندارد.
 
۳) توصیه سوم: همواره زمانی را به بازبینی كارهای انجام داده اختصاص دهید. دست از كار بكشید و بیندیشید كه:
▪ چه كاری تاكنون انجام داده‌اید؟
▪ این كار تا چه میزان می‌تواند برایتان مفید واقع شود؟
▪ آیا این كار، شما را به سوی هدف مورد نظرتان هدایت می‌كند؟
▪ آیا این احتمال وجود دارد كه بتوانید راحت‌تر كارتان را انجام دهید؟
با پاسخ به این سؤالات در می‌یابید كه در چه مرحله‌ای هستید و تا رسیدن به پیشرفت، چه كارهای دیگری باید انجام دهید.


ادامه نوشته

سه روش ساده برای ایجاد تمایز در تخصص و حرفه خود


1- عضو انجمن­های صنفی و علمی و صنعتی حوزه تخصصی خود شوید
اما کار را در همین جا رها نکنید. حتما در کمیته­های مختلف آن حضور داشته باشید. حتی رهبری یکی از آنها را بر عهده بگیرید. به­علاوه اگر انجمن مربوطه ضعیف است سعی کنید بخش کوچکی از فعالیت­های آن را برعهده بگیرید و پیش ببرید. حتما از امکانات انجمن­ها نظیر مجلات، خبرنامه داخلی، همایش­ها، هم اندیشی­ها و نمایشگاه­ها بهره کافی را ببرید. ممکن است بپرسید این کارها چه ربطی به تمایز دارد!! بارها در جلسات مختلف دیده­ام که بودن در یک انجمن صنفی اعتماد مشتری را بسیار جلب کرده است. این مساله تمایز خاصی را ایجاد می­کند. همچنین می­توانید با این اقدامات با گسترش شبکه­های اجتماعی خود راه را برای رسیدن به مشتری­های جدید باز کنید. مشتری این­گونه، به شما بیشتر اعتماد می­کند و شما را به عنوان یک متخصص می پذیرد.

2- مقاله نوشتن و ارایه سمینارهای علمی را فراموش نکنید
زمانی در یک مجله تخصصی صنعتی کار می کردم. هدف ما در مجله ارائه مقالات کاربردی با توجه به شرایط صنعت ایران بود. به همین دلیل به جای دانشجویان و اساتید دانشگاه، سراغ صنعتگران و مهندسان با تجربه رفتیم. با کمال تعجب اکثر مهندسان اگرچه از دانش و تجربه بالایی برای ارائه مقالات برخوردار بودند، به دلیل نبود وقت کافی از نوشتن سر­باز می­زدند. برای حل این مساله هنگامی که یکی از افراد مجله را مامور کردیم که به یاری مهندسین برود و با آنها مقاله بنویسد بسیار استقبال کردند و نرخ مقالات بیشتر شد. خاطرم هست حتی یکی از این افراد یکی از تکنولوژی­هایی را که تازه اختراع کرده بود از همین طریق به یکی از مشترکین مجله فروخت.  البته مقاله نوشتن مهندسان، در مجلات در سال های اخیر رو به رشد بوده است، اما مهم این است که شما بر انتخاب محتوای مقاله، سبک نگارش، رسانه ای که آن را منتشر می کنید و …. موارد دیگر بیشتر وقت بگذارید.


ادامه نوشته

مديريت اطلاعات گزينش نيروي انساني


در اين مرحله يكسري از حداقل اطلاعات براي شناخت داوطلبان استخدام لازم است. متأسفانه كم نيستند سازمان‌هايي كه در همين مرحله نيز مايل هستند تمامي اطلاعات داوطلبان اعم از مشخصات فردي و خانوادگي، تحصيلات، تجارب كاري، سوابق علمي و تأليفات و غيره را جملگي در يك فرم و در مرحله قبل از مصاحبه استخدامي كسب كنند.

اين كار اولاً كمكي به سازمان نمي‌كند چرا كه كمتر مصاحبه‌كننده‌اي توانايي به خاطر سپردن تمامي اين حجم اطلاعات متنوع از ده‌ها داوطلب استخدام را دارد و در ضمن اگر بر فرض محال توانايي اين كار را هم داشته باشد تنوع و حجم اين اطلاعات موجب كاهش قدرت تجزيه و تحليل مصاحبه كننده مي‌شود كه در هر صورت منتهي به تنزل كيفيت فرآيند گزينش نيروي انساني مي‌گردد.
ثانياً در صورت عدم جذب بسياري از داوطلبان (كه بدليل محدوديت ظرفيت‌ها)، طبيعتاً تعداد قابل توجهي از داوطلبان در اغلب موارد استخدام نمي‌شوند و اين موضوع (يعني كسب تمامي اطلاعات اشاره شده در اين مرحله) موجب اعتراض بحق داوطلبان مي‌شود.
به منظور جلوگيري از بروز اين گونه مسائل پيشنهاد مي‌گردد كه سازمان، در مرحله انتخاب اوليه از بين داوطلبان، به اطلاعاتي شامل اطلاعات فردي، تحصيلات، تجارب و سوابق كاري، سوابق علمي و شرايط اختصاصي بسنده نمايد. براي جلوگيري از اتلاف وقت داوطلبان و سازمان، پيشنهاد مي‌گردد بلافاصله پس از تكميل فرم اطلاعات اوليه، در صورتيكه بنا به تشخيص واحد متولي گزينش نيروي انساني، داوطلب براي احراز سمت مورد نظر مناسب تشخيص داده شد، آزمون‌هاي عمومي هوش و شخصيت از داوطلب بعمل آمده و با در نظر داشتن حداقل نياز جايگاه سازماني مورد نظر، جهت اخذ آزمون‌هاي تخصصي احتمالي توسط  واحد يا شخص متقاضي نيروي انساني اقدام گردد  و در صورت موفقيت، مجموعه‌اي از اطلاعات اوليه اخذ شده، نظر واحد متولي گزينش نيروي انساني و نتيجه آزمونهاي هوش، شخصيت و آزمون تخصصي، همچنين رتبه هريك از داوطلبان به روي نمودار، به اطلاع شخص يا واحد متقاضي نيروي انساني رسانده شود  و در صورت صلاحديد واحد يا شخص مزبور، مصاحبه انجام گردد.


ادامه نوشته

حکایت  : تله موش


موشی درخانه تله موش دید، به مرغ وگوسفندو گاو خبرداد همه گفتند: تله موش مشکل توست بما ربطی ندارد. ماری درتله افتادو زن خانه راگزید ، ازمرغ برایش سوپ درست کردند ، گوسفند را برای عیادت کنندگان سربریدند ؛ گاو را برای مراسم ترحیم کشتند و تمام این مدت موش درسوراخ دیوار مینگریست و میگریست.

در جهان تنها  يك  فضيلت وجود  دارد و آن  آگاهي
و  تنها  يك  گناه و  آن جهل  است.

مولاناجلال الدین محمد بلخی


شش نكته در باب مدیریت خود برای پیشرفت


نكته اول: كار خود را تا حد ممكن به طور مؤثر سازماندهی كنید. برای پیشرفت موفقیتآمیز باید بتوانید كارتان را به طور مؤثر و عالی سازماندهی كنید. مقولههاییmanager كه در این زمینه میگنجد عبارتند از: مدیریت زمان، سازماندهی وظایف و مدیریت خود. اهداف شغلی خود را بهطور واقعی معین كنید و ببینید آیا با تدابیری كه اندیشیدهاید و گامهایی كه در این زمینه بر میدارید واقعاً به آن دست مییابید. سعی كنید تا حد امكان مراحل پیشرفت را آسان سازید و از انجام كارهای غیرضروری بپرهیزید.
وظایف خود را به دیگران محول كنید تا زمان بیشتری برای انجام كارهای مهم و اساسی داشته باشید. اگر در زمینهای به تنهایی قادر به پیشرفت نیستید، از دیگران كمك بگیرید. همچنین با بررسی نحوه مدیریت افراد موفق بر كارهایشان، از تجربیات آنها استفاده كنید.

نكته دوم: با خودتان كنار بیایید.
در طول پیشرفت مراقب خود باشید. اگر از نظر جسمی و روحی صدمهای به شما وارد شود، بدون شك صعود و ترقی هیچ سودی برای شما نخواهد داشت.
ــ روزانه زمان مناسبی را به استراحت اختصاص دهید. شما باید باتریهای خود را شارژ كنید تا در هر زمان با كمبود انرژی مواجه نشوید.
ــ توجه داشته باشید كه از توازن و تحرك متناسبی برخوردار باشید.
ــ متعادل و سالم غذا بخورید.
ــ به دنبال یك سرگرمی سالم برای خود باشید تا با آن بتوانید تمدد اعصاب كنید.
ــ از روابط خصوصی كناره نگیرید و همواره به روابط دوستانه و زناشویی خود توجه خاص داشته باشید.

نكته سوم: دیدگاه خود را در مورد مشكلات و سختیها تغییر دهید. سختیها میدان مبارزهای برای شما هستند. چگونه با مشكلات و سختیها روبرو میشوید؟ آیا بسرعت دلسرد و مأیوس میشوید و قطع امید میكنید؟ یا احساس ترس و وحشت تمام وجودتان را در بر میگیرد؟ دیدگاه و عقیدهتان را تغییر دهید.سختیها و مشكلات موقعیتهایی هستند كه میتوانید در آن چیزهایی فرا بگیرید و به پیشرفت خود ادامه دهید. اگر بتوانید به مشكلات اینگونه بنگرید، میتوانید مسیر پیشرفت خود را بهتر بپیمایید و با انرژی و قدرت بیشتر به كار خود ادامه دهید.


ادامه نوشته

حکایت : ثروت سازماني


زماني كزروس به كوروش بزرگ گفت: «چرا از غنيمت هاي جنگي چيزي را براي خود بر نمي داري و همه را به سربازانت مي بخشي؟»
كوروش گفت: «اگر غنيمت هاي جنگي را نمي بخشيديم الان دارايي من چقدر بود؟» گزروس عددي را با معيار آن زمان گفت.
كوروش يكي از سربازانش را صدا زد و گفت: «برو به مردم بگو كوروش براي امري به مقداري پول و طلا نياز دارد.»
سرباز در بين مردم جار زد و سخن كوروش را به گوششان رسانيد. مردم هرچه در توان داشتند براي كوروش فرستادند. وقتي كه مالهاي گرد آوري شده را حساب كردند، از آنچه كزروس انتظار داشت بسيار بيشتر بود.
كوروش رو به كزروس كرد و گفت: «ثروت من اينجاست. اگر آنها را پيش خود نگه داشته بودم، هميشه بايد نگران آنها بودم. زماني كه ثروت در اختيار توست و مردم از آن بي بهره اند مثل اين مي ماند كه تو نگهبان پولهايي كه مبادا كسي آن را ببرد.»

شرح حكايت
منابع انساني مهمترين دارايي و ثروت سازماني هستند. جذب، پرورش و نگهداري منابع انساني يكي از وظايف اصلي مديريت است. سازمان بدون داشتن نيروي انساني وفادار، متعهد و توانمند نمي تواند مأموريت خود را به انجام رساند.

با نوشتن افكار مزاحم و آزار دهنده را از ذهن خارج كنيم


يكي از روش هاي كاهش مشكلات و اختلالات عصبي، خلاقيت در نوشتن است كه فرد با اين روش افكار مزاحم و آزار دهنده را از ذهن خود خارج مي كند.

 دكتر فربد فدايی روانشناس
نوشتن روشي است كه فرد مي تواند با استفاده از آن به ذهن  و افكار منظم خود نظم و ترتيب بخشد و بسياري از هيجانات و حالاتی که او را آزار مي دهند از ذهن دور كند براي مثال نوشتن دغدغه ها و سختي ها در قالب يك نامه به خداوند مي تواند اعتماد به نفس افراد را تا حد قابل توجهي افزايش دهد.

ويسندگان بزرگ نيز مشكلات را در نوشته هاي خود عنوان مي كردند، خاطر نشان كرد.:در نوشتن دو موضوع عمل نوشتن و محتواي آن مورد توجه است به طوريكه در  عمل نوشتن فرد را تشويق به خوشنويسي مي كنيم  چرا كه اين موضوع ميزان اضطراب را تا حد قابل قبولي كاهش مي دهد اما در موضوع ديگر محتواي نوشته ها مورد بحث قرار مي گيرد و در اين موارد هيجانات و عواطف تند انسان به شكل منطقي روي  صفحه ي كاغذ مي آيد و اين امر موجب نظم بخشيدن افكار در ذهن فرد خواهد شد.


ده شیوه برتر تفکر خلاق


هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می رسد، یک فرهنگ لغت را باز کنید و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب نمایید و آنگاه سعی نماییداین فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید و این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد بسر می برد قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیت هایی روبرو می شود،شروع به تفکر خواهد کرد و این روش سبب می شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید.

۵) مشکلی را که با آن روبرو هستید ، با دقت تعریف نمایید، و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه الکترونیکی و یا در رایانه با جزئیات شرح دهید.از این طریق شما به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می یابید.
۶) اگر نمی توانید تفکر کنید ، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوابرای شما خوب بوده و به آرامی کمک می کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند.


ادامه نوشته

سخنراني مديرعامل



مدير يك شركت براي شركت در يك كنوانسيون بزرگ برنامه ريزي كرده بود. بنابراين از يكي از كاركنان خود خواست متني براي سخنراني حدود 20 دقيقه آماده كند. چند روز بعد وقتي مديرعامل از اين رويداد بزرگ برگشت خيلي عصباني بود.
رو به كارمندش كرد و گفت: «انگيزه ات از نوشتن يك سخنراني يك ساعته چي بود؟! نيمي از مخاطبان قبل از تمام شدن سخنراني مجلس رو ترك كردند!»

كارمند با يك حالت متعجب گفت: «من يك سخنراني 20 دقيقه اي براي شما نوشتم. فقط همونطور كه خودتون خواستيد من دو تاكپي هم از متن سخنراني به شما داده بودم.»


مؤلفه هاي گزينش نيروي انساني


از مهمترين وظايف مديريت منابع انساني جذب و بكار گيري افرادي است كه بهترين بازدهي را در مجموعه كاري داشته باشند. در اين راستا اقداماتي صورت مي‌گيرد كه براي افراد تازه‌وارد با مصاحبه و آزمونهاي مختلف از قبيل آزمون مهارت1 و آزمون طبي2 انجام مي‌شود تا افرادي كه داراي شرايط مطلوب براي شغلهاي از پيش تعيين شده هستند مشخص گردند. پس از طي اين مراحل مرحله گزينش بسيار سرنوشت‌ساز خواهد بود تا از بين افرادي كه تمامي آنها دست كم از حداقل شرايط3 برخوردار هستند مناسبترين گزينه انتخاب شود. در اين مقاله مؤلفه‌هاي گزينش افراد را فارغ از نوع سازمان و تخصص فني با شرايط كلي و فرا گير بررسي مي‌كنيم.

2- انضباط4
هماهنگي موجود بين افكار؛ گفتار و كردار يك فرد مي‌تواند مشخصه‌اي از انضباط وي باشد. هر چه تناسب بيشتري بين اين مؤلفه‌ها برقرار باشد فرد مورد نظر داراي سازماندهي شخصيتي مطلوبتري خواهد بود و بازده بيشتري خواهد داشت.

2-1- تصميم گيري
مقدار شناخت يك فرد از قابليتهاي خود زمينه‌اي خواهد بود تا در صورت نياز به تصميم‌گيري بتواند با ايجاد يك مجموعه اطلاعات – قضاوت درستي را انجام دهد كه در صورت بروز اين قضاوت از مرحله فكر به عمل منجر به اتخاذ تصميم خواهد شد لذا لازمه يك تصميم درست منبع اطلاعات و داشته‌هاي درست مي‌باشد. حال در اين شرايط فرآيند تطبيق مسائل ذكر شده با شرايط پيراموني و اقدام فرد اهميت تصميم گيري را مشخص مي‌نمايد كه در صورت عدم هماهنگي بين افكار و گفتار و افعال شخص پيامد‌هاي نامطلوبي را براي يك سيستم در بر خواهد داشت.


ادامه نوشته

بازي مديران




معلم :  بازي مورد علاقه مديران بزرگ چيه؟
دانش آموز : پارتي بازي.


نکته ها 198

 

گرنت :  وقتي افراد باهوش تر از خود را بكار مي گيريد، ثابت مي كنيد كه از آنان باهوش تر هستيد.

ارسطو : كسي كه فرمانبري نكرده است نمي تواند فرمانده خوبي باشد.

ژنرال داگلاس مك آرتور   : يك فرمانده به خوبي يا بدي لشگر تحت امرش است.

فورد، هنري : شكست فقط فرصتي است كه دوباره اما هوشمندانه تر شروع كنيم.

 ناپلئون بناپارت : انتخاب مردان بسختي توانمندسازي آنان در بروز همه ارزشهايشان نيست.

 وندربرگ، آرتور : توزيع فرصت و موقعيت مهمتر از توزيع مجدد ثروت است.

خدایا لطفا ادامه بده!


آهنگری بود که پس از گذران جوانی پر شر و شور،تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیش چیزی درست به نظر نمی آمد، حتی مشکلاتش مدام بیشتر می شد!
روزی دوستی به دیدنش آمده بود پس از اطلاع از وضعیت دشوارش به او گفت:
"واقعا عجیب است! درست بعد از اینکه تصمیم گرفتی مرد خدا ترسی بشوی، زندگیت بدتر شده. نمی خواهم ایمانت را تضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده!"
آهنگر بلافاصله پاسخ نداد. او هم بارها همین فکر را کرده بودو نمی فهمید چه بر سر زندگیش آمده است!
اما نمی خواست سؤال دوستش را بدون پاسخ بگذارد، کمی فکر کرد و ناگهان پاسخی را که می خواست یافت.
این پاسخ آهنگر بود:
در این کارگاه، فولاد خام برایم می آورند که باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول فولاد را به اندازه جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بی رحمی، سنگین ترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم تا اینکه فولاد شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در ظرف آب سرد فرو میکنم، بطوریکه تمام این کارگاه را بخار فرا می گیرد. فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج می برد. یک بار کافی نیست، باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم...
آهنگر لحظه ای سکوت کرد. سپس ادامه داد:


ادامه نوشته

سلوک پیامبر اسلام


    روزی شتری را دید که زانوهایش بسته شده و هنوز بار سنگینی برروی  آن است . گفت به صاحب شتر بگویید خود را برای مواخذه خداوند در روز قیامت آماده کند

    کافری را که در جنگ اسیر شده بود، آزاد کرد زیرا اعتقاد داشت که او مرد خوش اخلاقی است که همواره با عفت رفتار می کند

    مردی بادیه نشین در زمانی که او در مدینه هم پیامبر و هم حاکم بود، به سراغش آمد و یقه او را گرفت که باید خرماهایی که از من قرض گرفته بودی، برگردانی.  اصحاب عصبانی شدند و خواستند با آن مرد برخورد کنند. پیامبر برآشفته شد و گفت شماها باید طرف صاحب حق را بگیرید. من برای همین مبعوث شده ام تا هرکسی بتواند حق خود را از حاکم بدون لرزش صدا بگیرد

    گفت اگر در حال کاشتن نهالی بودید و علائم روز قیامت فرا رسید، به کار خود ادامه دهید و نهال را بکارید

    گروهی از اصحاب خود را برای تبلیغ اسلام به منطقه ای دیگر فرستاد. قبل از سفر از او پرسیدند تا چگونه این کار  را انجام دهند. گفت تعلیمشان دهید و آسان بگیرید.  سه بار از او این را پرسیدند و هر بار جواب همین بود


ادامه نوشته

خنده ، نقطه اشتراک همه مردم دنياست


احساسات پايه‌اي نظير هيجان، ترس، عصبانيت و ناراحتي در همه فرهنگ‌ها به صورت يکسان ابراز نمي‌شوند ولي بعضي از آنها به صورت جهاني، قابل شناسايي هستند.
محققان خصوصاً در مورد صداهاي مربوط به ابراز احساسات اصلي تحقيق کردند تا شباهت‌ها و تفاوت‌هاي آنها را در فرهنگ‌هاي مختلف دريابند.
محققان داستان‌هايي مبني بر احساسات مشخص را با صداهاي مختلف براي شرکت کنندگاني از دو منطقه مختلف تعريف کردند سپس از شرکت کنندگان خواسته شد تا مشخص کنند کدام يک از اين صداها احساسات مربوط به داستان‌هاي گفته شده را ابراز مي‌کنند.
افراد از هر دو گروه توانستند احساسات پايه نظير ترس، عصبانيت، تنفر، هيجان، ناراحتي و تعجب را به راحتي تشخيص دهند. به طور ويژه خنده توسط همه شنوندگان در هر دو گروه به خوبي شناسايي شد.
طبق گفته دکتر صوفي اسکات محقق اصلي از دانشگاه لندن، طبق اين پژوهش اين احساسات و صداهاي مربوط به آنها در تمام جوامع انساني مشابه است.
ديسان ساته از دانشگاه لندن معتقد است: قلقلک دادن باعث ايجاد خنده در همه افراد مي‌شود، اين تاثير نه فقط در انسان‌ها بلکه در شامپازه‌ها و همچنين ديگر پستانداران نيز مشاهده مي‌شود.
بر اساس نتايج اين پژوهش، خنده ريشه عميقي دارد و از قسمتي از ارتباطات سرزنده و شوخي بين مادر و کودک نشأت گرفته است.
يافته‌ها حاکي از آن است که خنده به طور جهاني با قلقلک و همچنين احساسات مربوط به سرگرمي و ورزش مرتبط است. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت يکسري احساسات مشخص، جهاني هستند


ادامه نوشته

شبکه های مجازی، کلید قدرت در قرن ۲۱


قدرت در زمینه معنا می‌یابد، و رشد سریع فضای سایبر زمینه‌ا‌ی جدید و مهم در سیاست جهان است. هزینه‌ پایین ورود، گمنامی، و نامتقارن بودن در آسیب‌پذیری، بدین معناست که بازیگران کوچکتر در فضای سایبر نسبت به حوزه‌های سنتی‌تر سیاست جهانی ظرفیت بیشتری برای اعمال قدرت سخت و نرم دارند. تغییرات بوجود آمده در اطلاعات همیشه تاثیر مهمی بر قدرت داشته‌اند، اما حوزه‌ سایبر یک محیط مصنوعی جدید و غیرقابل پیش‌بینی است. ویژگی‌های فضای سایبر برخی از اختلافات قدرت بین بازیگران را کاهش داده و بدین ترتیب مثال خوبی از پراکندگی قدرت را که ویژگی سیاست جهانی در قرن حاضر است، به نمایش می‌گذارد. قدرت‌های بزرگ نخواهند توانست به اندازه‌ حوزه‌هایی چون دریا و خشکی بر این حوزه مسلط شوند. نکته‌ دیگری که فضای سایبر بر آن تاکید می‌کند این است که پراکندگی قدرت به معنای برابری قدرت یا جایگزینی دولت‌ها به عنوان قدرتمندترین بازیگران سیاست جهانی نیست.

اطلاعات و پراکندگی قدرت
جوزف اس٫ نای با اشاره به روند جدید پراکندگی قدرت در جهان می‌نویسد: انتقال قدرت از یک کشور برتر به کشور دیگر یک رویداد تاریخی آشناست، اما پراکندگی قدرت روندی جدید است. مشکل تمامی کشور‌ها در عصر اطلاعات جهانی امروز این است که چیزهای بیشتری خارج از کنترل قدرتمندترین کشور‌ها حادث می‌شوند. به قول یکی از مدیران سابق برنامه‌ریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا، “گسترش سریع اطلاعات به اندازه‌ گسترش تسلیحات به غیر قطبی شدن جهان کمک می‌کند. ”
برخی ناظران از این روند استقبال می‌کنند و آن را نشانه‌ افول کشوری می‌دانند که از زمان صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸، نهاد مسلط جهانی بوده است. آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند که انقلاب اطلاعاتی سلسله ‌مراتب بروکراتیک را بر خواهد انداخت و سازمان‌های شبکه‌ای را جایگزین آن خواهد کرد. بیشتر وظایف حکومتی به عهده‌ بازارهای خصوصی و نهادهای غیرانتفاعی گذاشته خواهند شد. جوامع مجازی در اینترنت با گسترش خود قلمروهای سرزمینی را به نوعی حذف کرده و الگوهای حاکمیتی خود را بوجود می‌آورند. دولت‌ها محوریت خود در زندگی مردم را از دست خواهند داد. مردم با قراردادهای داوطلبانه زندگی خواهند کرد و به سادگی یک کلیک به جوامع وارد یا از آن‌ها خارج خواهند شد. این الگوی جدید تغییر جوامع و حاکمیت‌، مشابه امروزی‌ و مدنی‌تر دنیای فئودالی خواهد شد که پیش از ظهور دولت مدرن وجود داشت.


ادامه نوشته

معرفی نشریات مدیریتی ایران 3


1.فصلنامه پژوهش هاي مديريت منابع انساني
        Human Research Management Research
فصلنامه علمي - پژوهشي (علوم انساني)
صاحب امتياز: دانشكده و پژوهشكده مديريت و برنامه ريزي دانشگاه امام حسين (ع)
مدير مسئول: دكتر موسي مهدوي
سردبير: دكتر سيدمحمد اعرابي
محل انتشار: تهران

2.پژوهشنامه ي مديريت اجرايي   فارسي، انگليسي
        Journal of Executive Management(JEM)
دوفصلنامه علمي - پژوهشي (علوم انساني)
صاحب امتياز: دانشگاه مازندران
مدير مسئول، سردبير: دكتر مهرداد مدهوشي
محل انتشار: بابلسر  ساير مشخصات»     عناوين شماره 40 »     اشتراک»
»» اين مجله از شماره 34 با دو عنوان پژوهشنامه مديريت اجرايي و پژوهشنامه علوم اقتصادي منتشر مي شود.

3.فصلنامه پيام مديران فني و اجرايي
        فصلنامه تحليلي، پژوهشي، اطلاع رساني
صاحب امتياز: انجمن صنفي مديران فني و اجرايي
مدير مسئول: بيژن كاموري مقدم
محل انتشار: تهران


ادامه نوشته

آمار جالب توجه؟!!؟


یهودیان سراسر جهان، 14 ملیون نفر
>                             7 ملیون نفر در آمریکا
>                             6 ملیون نفر در آسیا
>                             2 ملیون نفر در اروپا
>                             یکصد هزار نفر در آفریقا


جمع کل مسلمانان در جهان: یک ملیارد و نیم
>                             یک میلیارد نفر در آسیا و خاور میانه
>                             400 ملیون نفر درآفریقا
>                             44 ملیون نفر در اروپا
>                             5 ملیون نفر در آمریکا
>                             از هر پنج نفر جمعیت روی زمین، یکی مسلمان است
>                             در مقابل هر یک هندو، دو مسلمان قراردارد
>                             درمقابل هر پیرو بودا ، دو مسلمان قراردارد
>                             درمقابل هر یهودی 107 مسلمان قراردارد.
>                             با اینهمه 14 ملیون یهودی از یک میلیارد و نیم مسلمان نیرومند ترند!


فکر کنید چرا؟


ادامه نوشته

زنــــدگــــــی


مقصد اگر تو را ، تسخیر قله هاست  ؛  باید همیشه رفت ، باید همیشه خواست .
 
*  *  *

زندگی شهد گل است! زنبور زمان می خوردش .  آنچه می ماند... عسل خاطره هاست!


زبان تن مهمترین مولفه هوش هیجانی


برای تغییر زبان جسمانی تان باید از زبان جسمانی کنونیتان مطلع باشید. نحوه نشستن، برخاستن، و استفاده از دست ها و پاهایتان را حین صحبت با افراد مختلف بررسی کنید. می توانید جلوی آینه تمرین کنید. ممکن است به نظرتان احمقانه جلوه کند اما کسی که نگاهتان نمی کند پس اشکالی ندارد.تمرین کردن جلوی آینه باعث می شود خودتان ببینید که در مقابل دیگران چگونه به نظر می رسید و به شما فرصت می دهد که قبل از ظاهر شدن در دنیای واقعی، کمی از قبل تمرین کرده باشید.
نکته دوم این است که چشمانتان را ببندید و تجسم کنید که برای احساس راحتی و اعتماد به نفس، چطور نشست و برخاست می کنید. اول آن را در ذهنتان تجسم کنید و بعد امتحان کنید.همچنین می توانید دوستان، الگوی های مختلف، سوپراستارها یا سایر کسانی که فکر می کنید زبان جسمانی خوبی دارند، را مشاهده کنید. ببینید چه می کنند و چه نمی کنند. تکه هایی از رفتار آنها را که دوست دارید برداشته و از آنها استفاده کنید. از این نکته ممکن است اینطور برداشت شود که از چیزی تقلید می کنید. اما تقلید کردن راه خوبی برای یاد گرفتن یک چیز تازه است. و یادتان باشد، احساسات انسان معکوس کار میکنند. اگر یک مقدار بیشتر لبخند بزنید، بیشتر احساس خوشحالی می کنید. اگر صاف بنشینید، احساس انرژی و کنترل بیشتری پیدا میکنید. اگر حرکاتتان را کندتر کنید، احساس آرامشتان بیشتر خواهد شد. در واقع احساساتتان رفتارهای جدیدتان را تقویت می کند و دیگر احساس غریبی نخواهید کرد. در اول کار ممکن است زبان جسمانی تان کمی اغراق آمیز جلوه کند. موقع نشستن ممکن است باز کردن پاهایتان از هم یا صاف کردن پشتتان کمی مسخره به نظر برسد. اما ایرادی ندارد. مخاطبان آنقدرها هم که شما فکر می کنید،به شما توجه ندارند، آنها نگران مشکلات خودشان هستند. فقط کمی تمرین کنید و رفتارهای خودتان را زیر نظر داشته باشید و کنترل کنید تا به تعادل برسید.
ب-راههای موثر برای استفاده از زبان تن:
۱-دست ها یا پاهایتان را ضربدری نکنید. احتمالاً شنیده اید که دست به سینه نشتن باعث می شود دیگران تصور کنند حالت تدافعی به خودتان گرفته اید یا گارد گرفته اید. این مسئله درمورد پاها هم صدق می کند. پس دست ها و پاهایتان را موقع نشستن از هم باز کنید.
۲- ارتباط چشمی برقرار کنید، اما زل نزنید. اگر با افراد مختلفی در حال صحبت هستید، با همه آنها به یک میزان ارتباط چشمی داشته باشید تا بتوانید ارتباطی بهتر برقرار کرده و آنها را به گوش دادن تشویق کنید. اما ارتباط چشمی زیاد ممکن است باعث آزردگی مخاطبان شود. نگاه نکردن به آنها هم ممکن است حس ناامنی ایجاد کند. اگر موقع صحبت کردن عادت ندارید با شنونده های خود ارتباط چشمی برقرار کنید، ممکن است شروع آن برایتان دشوار و وحشتناک به نظر برسد. اما با تمرین و تلاش به آن عادت خواهید کرد.


ادامه نوشته

عیش خوش آن جهانی


اندر حکایت ذو النّون مصری یافتم که روزی با اصحاب، در کشتی نشسته بود و در رود نیل به تفرّج؛ چنان که عادت اهل مصر است. کشتی دیگری آمد و گروهی از اهل طَرَب در آن جا فساد همی‌کردند. شاگردان را آن کار، بزرگ نمود. گفتند: ایها الشیخ! دعا کن تا خدا، آن جمله را غرق کند، تا شومی ایشان، از خلق، منقطع شود.

ذو النّون، بر پای خاست و دست‌ها برداشت و گفت: بار خدایا! چنان کن که این گروه را اندر این جهان، عیشِ خوشی داده‌ای، اندر آن جهان نیز عیش خوششان ده!».
مریدان، متعجّب گشتند از گفتار وی. چون کشتی پیش‌تر آمد و چشمانِ اهل طرب بر ذو النّون افتاد، فرا گریستن آمدند و سازها
 بشکستند و توبه کردند و به خدای بازگشتند.

ذو النّون، شاگردان را گفت: عیش خوشِ آن جهانی، توبه این جهانی بُوَد. ندیدید که مراد، جمله حاصل شد و شما و ایشان به مراد رسیدید، بی آن که رنجی به کسی رسیدی؟».


بی‌نیاز از همه خلق


[محمّد بن واسع] در ریاضت، چنان بود که نان خشک در آب می‌زدی و می‌خوردی و می‌گفتی: هر که بدین قناعت کند، از همه خلق، بی‌نیاز شود».
و در مناجات گفتی: الهی! مرا گرسنه و برهنه می‌داری، چنان که دوستان خود را. آخر، من این مقام به چه یافتم که حال من چون حال دوستان تو باشد؟».
و گاه بودی که از غایت گرسنگی، با اصحاب خود، به خانه حسن بصری شدی و آنچه یافتی بخوردی. چون حسن بیامدی، بدان، شاد شدی و گفتی: خنک آن که بامداد، گرسنه خیزد و شبانگاه، گرسنه خسبد و در این حال، از خدای ـ‌عزّ وجل‌ـ خشنود باشد».


ادامه نوشته

چرا باید تیم بسازیم؟


معمولا بهترین لحظه‌هایی که در کار تجربه می‌کنم، قرار گرفتن در کنار مدیرانی است که مسیر کاری طولانی را گذرانده‌اند (این موضوع الزاما با سن و سال رابطه مستقیم ندارد) و در صحبت‌های آنها جملاتی طلایی پیدا می‌شود که بی‌نهایت ارزشمند هستند. دو سه سال پیش مشاور یک شرکت بودم که در صنعت برق مشغول بود و نمونه یک کارآفرینی موفق بود. یک کار دو سه نفره کوچک تبدیل شده بود به یک کسب و کار بسیار موفق. گاهی صحبت‌های کاری که تمام می‌شد، با مدیرعامل شرکت که اتفاقا به لحاظ سنی جوان هم بودند شروع می‌کردیم به گپ زدن و این صحبت‌ها بسیار لذت‌بخش هم بود.
در تمام جلسه‌ها ایشون به من می‌گفت آقای مهندس باید تیم شد. باید تیم ساخت. باید با آدمهایی کار کرد که بشه باهاشون تیم رو حفظ کرد.
جواب دادن به این سوال که چرا باید تیم ساخت و تیمی کار کرد مثل جواب دادن به این سواله که چرا انسان به زندگی اجتماعی احتیاج داره؟ اما همونقدر که جواب به این سوالات بدیهی است، پیچیده هم هست. خیلی از ما هر روز ارزش کار تیمی رو تایید می‌کنیم. خیلی از ما پذیرفته‌ایم که تیم بودن خوب است. این موضوع تیم سازی در ناخودآگاه ما قرار گرفته. ولی در لایه‌های زیرین این موضوع، دلایلی وجود دارد که ارزش کار تیمی را بیشتر نشان می‌دهد.


ادامه نوشته

بوعلی و راز نماز



بوعلی سینا هر وقت با مسئله ی مشکلی از نظر علمی و معنوی مواجه می شد برمی خاست، وضو می گرفت، به مسجد می رفت و نماز می گزارد و از خداوند متعال مدد می جست تا مشکل او را حل کند.
زمانی نیاز به یک کتاب فلسفی قدیمی داشت، مسافرت ها کرد و از افراد مختلف پی گیری نمود،اما به جایی نرسید. تا این که روزی به مسجد آمد و دو رکعت نماز خواند و پس از نماز از درگاه خدای بزرگ تقاضا کرد که آن کتاب را برایش برساند. از مسجد بیرون آمد و به سوی منزل حرکت کرد. در راه پیر زنی را دید که مقداری اشیای کهنه، پوسیده و قدیمی را روی زمین پهن کرده و در معرض فروش قرار داده است، چند کتاب هم در بین آن ها به چشم می خورد. بوعلی نگاهی به کتاب ها کرد و یکی از آن ها نظر او را به خود جلب کرد، وقتی که خوب دقت کرد دید همان گم شده ی اوست و آن را به قیمتی که زن گفت خرید.

به نقل از: داستان های صاحبدلان، ج2 



حکایت : حرص



مردی مرغکی خُرد که آن را خول خوانند صید کرد، خول گفت: از من چه می‏خواهی؟ گفت تو را بکشم و بخورم، خول گفت: خدا داند که آرزوی گوشت که کسی را بود از من شفا نیابد ؛ و از گرسنگی سیر نشود .  لیکن تو را سه خصلت بیاموزم که تو را بهتر از خوردن من باشد.
اول آنگاه به تو آموزم که در دست تو باشم، دوم چون بر درخت نشینم، سیم چون بر کوه نشینم .
گفت اول بیاموز گفت : آنچه فوت شود حسرت مخور ! از او دست بداشت. چون بر درخت بنشست گفت دوم بیاموز . گفت : کسی را که چیزی نتواند بود و گوید هست باور مدار! پس بر کوه نشست گفت :ای بدبخت اگر مرا بکشتی در چینه دان من دو دانه در بود هر یکی به وزن بیست مثقال!!


ادامه نوشته

عدالت سازمانی و قرآن


 مفهوم عدالت:
در اغلب کتابهای علمی تعریف علمای علوم اجتماعی در باره عدالت مد نظر است و عدالت عبارت است از چگونگی توزیع پاداشها و تنبیه ها بوسیله و درون یک مجموعه اجتماعی. (مشرف جوادی ، دلوی ، عبدالباقی ؛ 135 : 1385)عدالت یک مفهوم چندوجهی و گسترده است و در رشته ها و شاخه های مختلف دارای یک مفهوم فلسفی و به معنای عدم تبعیض و رعایت منصفانه ی تفاوت هاست.(مردانی حموله ، حیدری ؛48:1388 )واژه عدالت در لغت به معانی: الف) موزون بودن در برابر بی تناسبی  ب) مساوات دربرابر تبعیض ج) اعطاء حق ذی حق در برابر جور د) رعایت استحقاق افراد در افاضه وجود در برابر امتناع از افاضه وجود به آنچه امکان وجود، بکار رفته است؛معنی دیگری غیر از معانی مذکور نیامده است. (حیدری منور؛5:1380)  هر جنبه ای از عدالت معانی متعددی دارد که شاید مهم ترین آنها قسط ، قصد ، استقامت ،  وسط ، نصیب ، حصه ، میزان ،انصاف و غیره باشد.(حسین زاده،ناصری؛19:1386)
عدالت در شریعت به معنی راستی در راه حق و برتری دادن عقل بر هوی است و در اصطلاح عدالت عبارت است از پرهیز از گناهان بزرگ و اصرار نکردن بر گناهان کوچک و رعایت تقوا و دوری از افعال پست،که از همه ی اینها به ملکه عدالت تعبیر می کند.(حق پناه؛64:1380)عدالت از نظرگاه اندیشمندان،حکما وفلاسفه تعاریف مختلفی یافته است لذا از نظر ارسطو،عدالت به معنای عام آن شامل تمام اقسام فضایل است(حق پناه؛65:1380)عدالت خاص، یعنی اینکه حق هر کسی را بدهند که این مفهوم در فرهنگ اسلامی آورده شده است.(کاتوزیان؛1145:1385)
افلاطون می گوید:عدالت عبارت است  از وضع شیء در مأخوذ علیه ،یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد.(کاتوزیان؛1144:1385)در میان اندیشمندان اسلامی،مرحوم شیخ انصاری عدالت را استواری و استقامت می داند و مرحوم علامه طباطبایی می گوید عدالت برپاداشتن مساوات است و برقراری موازنه بین امور ،بطوریکه هر چیزی سهم مورد استحقاق خویش را داشته باشد. (حق پناه؛64،65:1380)


ادامه نوشته

دکتر شیخ


دکتر مرتضی شیخ ، پزشک انسان دوستی است که در دوران کودکی من در مشهد مشغول طبابت بود و کسی از اهالی مشهد نیست که نامی از او یا خاطرهای از او نداشته باشد یا نشنیده باشد.
دکتر شیخ از مردم پولی نمی گرفت و هر کس هرچه می خواست توی صندوقی که کنار میز دکتر بود می‌انداخت و چون حق ویزیت دکتر 5 ریال تعیین شده بود ( خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آنزمان)، اکثر مواقع، سر فلزی نوشابه به جای پنج ریالی داخل صندوق انداخته میشد و صدایی شبیه انداختن پول شنیده می‌شد.
محله ما در مشهد نزدیک کوچه دکتر شیخ است. مادرم از قول دختر دکتر شیخ تعریف می کرد که روزی متوجه شدم، پدر مشغول شستن و ضد عفونی کردن انبوه سر نوشابه های فلزی است!
با تعجب گفتم: پدر بازیتان گرفته است؟ چرا سر نوشابه ها را می شورید؟
و پدر جوابی داد که اشکم را در آورد.
او گفت:
دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سر نوشابه‌های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند، این سر نوشابه‌های تمیز را آخر شب در اطراف مطب می‌ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از اینها که تمیز است استفاده کنند. آخر بعضی‌ها‌ خجالت می‌کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند.


ادامه نوشته

زن توانا


چگونه در موقعيت هاي دشوار كامياب شويم :
 1- اگر دلش را نداريد افتخاري كسب نمي كنيد .
2- انتظار موانع را داشته باشيد و روي اهدافتان تمركز كنيد .
3- اگر نخواهيد كاري بكنيد ، هيچ كاري نمي كنيد .
4- اگر كمي شكست نخوريد هرگز محدوديت ها را نمي شناسيد .
5- بايد به جايي بچسبيدو دوام بياوريد خصوصا وقتي اوضاع دشوار است .
6- ايام دشوار تا ابد طول نمي كشد .
همه ي اين جملات خردمندانه خصوصا زماني مهم اند كه خودتان را در وضعيت دشواري مي يابيد وضعيتي نا مطمئن و ناآشنا كه مدام فكر مي كنيد چرا بايد موقعيت موجود را به هم بزنيد و گاهي به انتخاب خودتان وارد اين موقعيت مي شويد .


ادامه نوشته

ادب اصیل ما


شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن …شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت … پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر … چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش … هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن … برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت … چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان ! پیرزن ایستاد … برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر


من … مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن ودوست داشتن همه انسانها و احترام به همه آنها بي هيچ توقعي  …اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر ! زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! خیر بیبینی


در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست
هیچکس سوار بر اسب نیست
هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید
 در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد.

 این ادب اصیل مان است:نجابت - قدرت- احترام- مهربانی- خوشرویی…


من و مشتريانم ؛ نگرش و فنون برخورد با مشتري


نكته‌اي كه بايد تمام كاسبان و تاجران به آن توجه كنند اين است كه بايد در زمان بسيار محدودي كارها و وظايف بسياري انجام دهند و البته بايد از حداقل كار بهترين نتيجه لازم را بگيرند يعني كارشان بايد بيشترين بهره داشته باشد. اما براي اينكه از كمترين زمان بهترين استفاده را برد چه بايد كرد؟
اگر شما دوست داريد كه برنامه‌ها و كارهايتان را به سريع‌ترين و بهترين نحو انجام دهيد بهتر است كه به نكاتي كه در اين مقاله به آن اشاره مي‌شود خوب توجه كنيد و آنها را در رأس كارهايتان قرار دهيد. البته براي اينكه خواندن اين مقاله خسته كننده نباشد اين نكات به صورت پرسش و پاسخ آمده است و فايده ديگر آن اين است كه به خاطر سپردن نكات آسان‌تر مي‌شود.

پرسش اول
چگونه مي‌توانم مشتريان بيشتري بگيرم؟
پاسخ: گاهي اوقات براي جلب مشتريان بيشتر لازم است كه كارهايي را كه تاكنون براي اين كار انجام داده‌ايم، متوقف كنيم. گاهي اوقات بايد از روشهاي مؤثري براي اين كار استفاده كرد. البته روشهاي استانداردي براي جلب مشتريان وجود دارد و نيز روشهاي غيراستاندارد ديگر. اما اين نكته را به خاطر داشته باشيد: يك روش را بارها و بارها امتحان كنيد. اگر انتظار داشته باشيد كه نتايج منفي به همراه داشته باشد پول و انرژي خود را از دست داده‌ايد. بنابراين آنچه كه بايد انجام دهيد فقط كار كردن نيست. ذهنتان را متوجه اهداف و كارهاي ديگر كنيد. همان طور كه پيشتر اشاره شد گاهي اوقات راه حل مشكل اين نيست كه چه كار ديگر بايد انجام داد بلكه اين است كه براي گرفتن مشتريان بيشتر انجام چه كارهايي را بايد متوقف كرد.
نكته مهمي كه بايد به ذهن بسپاريد اين است كه قوانين و مقررات نامرئي در جهان وجود دارند. حتي اگر شخصي با ذهنيت متافيزيكي نباشيد، مي‌توانيد ببينيد كه نيروهاي نامرئي بسياري در زندگي‌هاي ما وجود دارد. الكتريسيته، نور، گرما و غيره. يك بذر را در نظر بگيريد: به محض آنكه در دل خاك كاشته مي‌شود، نيروهاي نامرئي دست به كار مي‌شوند و آن را به يك گياه، درخت يا بوته تبديل مي‌كنند. تمام اين نيازها چيزهاي بسيار اساسي هستند كه به بذر كمك مي‌كند كه قسمت‌هاي ديگري به آن اضافه شود و باصطلاح رشد و نمو كند. اما بيشتر مردم فكر مي‌كنند كه چنين نيروهايي به چيزهاي مرئي و مشهودي كه مي‌توانيم در زندگي روزانه خود ببينيم، تعلق ندارد.
آيا شما احساس كرده‌ايد كه در طول يك روز همه چيز بر وفق مرادتان پيش مي‌رود و باصطلاح كارهايتان روي غلتك افتاده است؟ در اين مواقع چه فكر كرده‌ايد؟ آيا دوست داشته ايد كه تلاش اضافي كه به نتايج عادي بزرگتر مي‌انجامد، انجام دهيد؟ چه چيزي آن روز را متفاوت‌تر از روزهاي ديگر كرده است؟ نيروهاي نامرئي كه به نفع خود تحت كنترل درآورده‌ايد. آيا تاكنون با كسي ملاقات كرده‌ايد كه شما را سخت تحت تأثير خود قرار داده باشد، به اصطلاح شما را جادو كرده باشد؟ آيا به نظرتان او يك آدم جذاب بود؟ البته منظورم زيبايي و جذابيت فيزيكي نيست بلكه انرژي اوست. راز اين دسته افراد اين است كه اين افراد موفق ياد گرفته‌اند كه چگونه چهار قدرت نامرئي خود را كنترل و هدايت كنند.
چهار قدرت نامرئي عبارتند از:
    *      رفتار
    *      تمركز
    *      گفت وگوي دروني با خود
    *      باورها.


ادامه نوشته

پناه به ذکر الهی


در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده ، چگونه به ذکر حسبنا الله و نعم الوکیل پناه نمی برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر یاد شده فرمود: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت ) و چیزی زائد بر آن (سود در تجارت ) بازگشتند و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
و در شگفتم برای کسی که اندوهگین است ، چگونه به ذکر لا اله الا انت سبحانک انّی کنت من الظالمین پناه نمی برد. زیرا به تحقیق شنیدم که خداوند عزوجل به دنبال ذکر فوق فرمود: پس ما (یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده ) از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤ منین را نجات می بخشیم .


ادامه نوشته

هیجده نكته براى افزايش كارآيى


1. مديريت ، يعنى اين كه بتوانى افراد عادى را هدايت كنى؛ تا كارهاى فوق‏العاده انجام دهند.
2. كارت را زود شروع كن؛ بيشتر تلاش كن و كار خود را ديرتر ترك كن.
3. حوزه نقاط قوت خودت را بشاس و بر آن حوزه‏هايى تمركز داشته باش كه بتوانى در آنها كار عمده‏اى انجام دهى.
4. كار را ساده كنيد و همواره به دنبال راه‏هاى سريع‏تر، بهتر و آسان‏ترى براى انجام كارها باشيد.
5. شفافيت، كليد مديريت كار آمد است.

6. انعطاف‏پذيرى هنگام تحولات بزرگ، يكى از نشانه‏هاى مديريت موفق است.
7. توانايى شما در گرفتن تصميمات خوب، موفقيت شما را بيش از هر عامل ديگرى تأمين مى‏كند.
8. فرضيه غلط، ريشه هر شكستى است.
9. اگر شما هميشه همان كارى را انجام دهيد كه هميشه انجام مى‏داديد، هميشه همان چيزى را به دست خواهيد آورد كه همواره به دست مى‏آوريد.


ادامه نوشته

پنج دستور


خداوند بزرگ به يكى از پيامبرانش چنين فرمود:
فردا هنگامى كه صبحگان بر تو دميد، بانخستين چيزى كه روبه‏روى شدى، آن را بخور و دومين چيز را پنهان كن و سومى را بپذير و ازآن استقبال كن و چهارمى را مأيوس نكن و از پنجمى بگريز!
آن پيامبر، وقتى شب را به صبح رساند، حركت كرد كه با كوهى بزرگ و سياه روبه‏رو شد؛ پس ايستاد و گفت: پروردگارم به من دستور داده كه اين كوه را بخورم؛ سپس حيران و سرگردان ماندو به وجدان خود مراجعه كرد و گفت: پروردگار بزرگ و باعظمت، فرمانى را كه توان انجام آن را نداشته باشم، به من نمى‏دهد؛ پس به طرف آن كوه، بزرگ سياه به راه افتاد؛ تا آن را بخورد. هنگامى كه به آن نزديك شد، آن كوه كوچك شد و وقتى به آن كوه رسيد، كوه را به اندازه لقمه‏اى يافت و آن را خورد و حس كرد كه آن لقمه، لذيذترين چيزى بود كه تاكنون خورده است.
پس از آن، حركت كرد و با دومين چيزى كه روبه‏رو شد، تشتى از طلا بود. با خود گفت: خداوند، فرمان داد كه با دومين چيزى كه برخورد كردم، آن را پنهان كنم. از اين رو، جايى را حفر كرد و تشت طلا را داخل آن گذاشت و روى آن خاك ريخت.


ادامه نوشته

نسیم وصل


خدايا! مرا با حراست خود از آسيب ها مصون بدار . در سايه حفظ خود گير؛ چنان كه در قلمروات امنيت يابم.
خدايا! من اينك از اين بي حالي خود به پيشگاه تو گله مندم!
من اينك به فزون بخشي ات پناه آورده ام، در حالي كه از تو به خودت مي گريزم!
سرورم! اينك از تو مي خواهم كه در بهره مندي من از بخشش ات فزون بخشي خود را مقياس گيري و مرا وامدار بخشايش خويش كني!
خطايي بر سر راه من رخ نمود و من وسوسه گرم، آن خطاي زشت را آرايش و توجيه كرد. هوس نيز بر من چيره شد و شور بختي ام به ياري آن همه شتافت! و در اين ميان با سرا پرده عيب پوشي ات كه عمري وامدار آن بودم، به غرور دچار شدم! چنين بود كه تو را نافرماني كردم و با تو از در مخالفت در آمدم!

واي من از كارنامه سياهم كه قلم داران تو با آماري از همه گناهانم آن را فراهم كرده اند! چنان كه اينك با يادآوري آن، ناگزير پذيراي نوميدي مي شدم، اگر به بزرگواري و مهر بي كران تو اميدي نداشتم و تو خود مرا از نا اميدي نهي نكرده بودي! اي خدايي كه از همه كساني كه اميدواراني به آنان دل مي بندند، برتري!
از درگاه خود موهبتي از رحمت ويژه ات به ما ببخشاي كه تويي آن خداي بسيار بخشنده و پر دهش!


ادامه نوشته

مدیریت پیشبرانه پروژه


این مقاله رویکردی را پیشنهاد می دهد که حفظ یک نگرش استراتژیک در محصول نهایی پروژه در طول اجرای پروژه را امکان پذیر می سازد . این رویکرد،رویکردهای ساکن سنتی را با استفاده از مدل شبیه سازی برای مدیریت وظایف میدان پروژه  کامل می کند.ادبیات مدیریت پروژه استدلال می کند که کار مدیریت میدان پروژه ، مدیریت نمودن وظایف محصول پروژه همزمان با دیگر کارها می باشد.اما مضمون مدیریت میدان پروژه هنگامی که اغلب با مدیریت میدان کار آمیخته شده ،مبهم می باشد.

گذشته از این نه تنها به مدیریت میدان پروژه به وضوح نیازمندیم بر روی فعالیتهای مشخصی باید تمرکز نمود که مدیریت وظایف محصول پروژه را که قبلا در انجام پروژه بود را شامل می شود.
براورد سرمایه گذاری سنتی منعکس کننده سودهای اقتصادی میباشد.زیان با براوردهای سرمایه گذاری سنتی نشان می دهد که آنها ایستا می باشند و بر پایه فرضیات ساده ای قرار گرفتند.
مقاله پیشنهاد می کند که  شبیه سازی حوادث گسسته مانند یک ابزار مدیریت پروژه می باشداین قبیل رویکردهای شبیه سازی در فضای طراحی سیستم های مهندسی معروف و مشهور است اما مقالات، ارتباط شبیه سازی بصورت یک مدیریت دائمی که با زمان کل تکمیل پروژه ارتباط دارد را نشان نمی دهد.چرخه حیات هزینه اگر در طول فرآیند پروژه بکار رود کاربردهای مشابهی را با یک رویکرد ایستا ارائه میدهد.چرخه حیات هزینه بیشتر روی محاسبات نتایج اقتصادی راه حلهای مختلف نسبت به آنالیز وظیفه ای راه حل متمرکز شده است.


ادامه نوشته

تبارشناسی بانك‌های خصوصی ایران


میدان امام‌خمینی تهران، خیابان فردوسی، كوچه ملك، بن بست ملك ساختمانی را در خود جای داده كه بیش از محفلی اقتصادی به متروكه‌ای بازمانده از دهه 50 شباهت برده است.
ساختمان ساده، قدیمی و حتی متروكه است.اتاق‌ها با میزهای قدیمی، صندلی‌های چوبی و گاهی فلزی سبزرنگ پرشده‌اند. در اتاق جلسات همگانی هم موكتی بزرگ پهن شده تا هم حسینیه باشد و هم سالن اجتماعات. اتاق مدیرعامل سازمان در جنوبی‌ترین بخش ساختمان قرار گرفته است. هیات مدیره هم در همین اتاق جلسات سازمان اقتصادی اسلامی را برگزار می‌كنند. پنجره‌های اتاق‌ها همگی با شیشه‌های رنگی دهه 50 تزئین شده‌اند. تمامی اتاق‌ها دری شیشه‌ای با چارچوبی فلزی دارند. روی تمامی میزها تلفن‌های قدیمی قرار گرفته كه شاید در بازار تهران یافتن نمونه‌های آن به دشواری خرید تلفن بی‌سیم در دورافتاده‌ترین نقطه افغانستان بازمانده از جنگ باشد. روایت می‌كنند ساختمان سازمان متعلق به یك سرمایه‌دار بوده و او قصد داشته پیش از انقلاب این ساختمان را به پاساژ بدل كند ولی تندباد انقلاب ایده او را برباد داده است.

ساختمان متولیانی سازگار با ظاهر خود هم دارد. جملگی هیات‌رئیسه بازاریان قدیمی‌اند كه همچنان سنت قرض‌الحسنه را برهمه نوع رفتار بانكی ارجح می‌دانند. آنان روزگاری قصد داشتند تا بانك اسلامی شوند ولی سرنوشت اتفاقی دیگر را برای «اولین» هواخواهان مجوز بانك خصوصی در جمهوری اسلامی مقدر كرده بود. اما هشت كیلومتر بالاتر از میدان امام‌خمینی و كمی پایین‌تر از میدان آرژانتین تهران، ساختمانی به ظاهر محقر قرار گرفته كه نمونه متضاد همان ساختمان خیابان فردوسی است. برسردر ساختمان هم نامی ثبت شده كه تقریبا تهران و شهرستان‌های كشور را طی یك سال گذشته به محاصره خود درآورده است. «تات» همان قومی است كه سال‌ها قبل در حوالی بوئین زهرا و نزدیكی قزوین می‌زیسته است. می‌گویند عده‌ای از افراد قوم هم به حوالی تالش در شمال كشور كوچ كرده‌اند.

قوم تات
آنهایی كه در ابتدای خیابان وزرای تهران دو ساختمان را به نام «تات» آذین بسته‌اند هم اتفاقا به این قوم نسبت برده‌اند. ساختمان ساده، پایین دست میدان آرژانتین، درونی متفاوت از بیرون خود دارد. یكی از محققان علوم اجتماعی نقل می‌كرد كه موضع‌گیری ایرانیان به دو قسم تقسیم شود. شق اول در دل است و بخش دوم در برون. در بخش اول هرفرد موضع خاص خود را اتخاذ می‌كند و در شق دوم به همراهی با دیگران می‌پردازد. ساختمان بانك «تات» در تهران هم نمادی از چنین شیوه رفتاری است.
ساختمان ساده، در داخل اشرافی شده است. رئیس و بنیانگذار بانك خود صاحب بزرگ‌ترین بازار مبلمان ایران است. بسیاری او را مبل‌سازی شهیر می‌دانند. بازار مبل ایران در یافت‌آباد تهران هم در لیست سرمایه‌های علی انصاری صاحب كنونی بانك تات قرار دارد. علی انصاری در تزئین ساختمان بانك خود هرآنچه طی سال‌ها در بازار مبل ایران آموخته بود را به كار گرفته است. مبل‌های گرانقیمت روی فرش‌های دستباف ابریشمی در سراسر سالن‌ها پهن شده‌اند. دفتر مدیرعامل و رئیس هیات مدیره با درهای الكترونیكی و به وسیله «كدهای» رمز عبور محافظت می‌شوند. دیوارها با چراغ‌های برق طلایی رنگ و گرانقیمت، شخصیتی خاص‌یافته‌اند و كاغذهای دیواری كمیاب دیوار را پوشانده‌اند تا آجر سخت در مواجهه با چراغ‌های سلطنتی احساس حقارت نكنند. فرش قرمز برای دفتر مدیرعامل پهن شده است.
فرشی دیگر مهمانان را به اتاق انتظاری هدایت می‌كند كه بازهم همان سنت جاودانه ساختمان را حفظ كرده است: «فرش ابریشم پشت چرم، مبلمان گرانقیمت، چراغ‌های تزئینی و نور متمركز بر میز چوبی با پایه‌های حجاری شده.» در، شمال اتاق به دفتر آقای مدیرعامل بازمی شود. درون بانك «تات» بین‌هایت شبیه موسسانش است. علی انصاری، موسس بانك یكی از سرمایه‌داران سرشناس ایران شده است. نزدیكان او نقل می‌كنند كه پدر او در بازار تهران دهه 40 حضوری فعال داشته است ولی هیچ‌كدام از قدیمی‌های بازار تهران كلام این گروه را تایید نمی‌كنند. علی انصاری وارد دانشگاه می‌شود و رشته معماری را تا درجه لیسانس ادامه می‌دهد.
او پس از پایان تحصیل به سمت فعالیت‌های ساختمانی می‌رود. نقل می‌كنند كه اولین دفتر خود را در محله شاد‌آباد تهران تاسیس كرده بود. این بخش از بازار تهران به سرای آهن‌فروشان معروف است. او در همین منطقه ساختمان بهاران 1 و 2 را تاسیس كرد. این مجموعه تا دهه 70 نامی چندان مهم در اقتصاد ایران نبود ولی پس از پایان جنگ و همزمان با دوران رونق صنعت ساختمان، علی انصاری هم به «بساز و بفروشی» روی آورد.


ادامه نوشته

مرا از درون بي‌نيازي بخش


بار خدايا! اين من ام كه به تو دل سپرده ام و به پروردگاري تو گواهي مي دهم با اعتراف به اين حقيقت: بي ترديد تو مرا پروردگاري و بازگشت من به سوي تو خواهد بود.
بي آن كه خودم را در آن صحنه ي آفرينش حضوري باشد، يا در فرآيند پيدايش ام، هيچ سهمي!
هم آفرينش را آغازگري، هم باز آفريني

با زلال ايمان ام،
با رمز عزم و باورهاي بي ترديدم،
با رمز و رازهاي درون ام،
با موج هاي پيوسته فروغ ديده ام،
با رازهاي كتيبه پيشاني و رموز سرنوشت ام،
با گوشت و خون، با پوست و مو، با استخوان و مغز، با خواب و بيداري،
سرانجام با حركت هاي ركوع و سجودم!


ادامه نوشته

حکایت :  آن درخت


در میان بنی اسرائیل عابدی زندگی می کرد. روزی به او گفتند که فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند. عابد خشمگین شده، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بر کند. ابلیس به صورت پیری بر مسیر او مجسّم شد و گفت: ای عابد! بر گرد و به عبادت خود مشغول باش. عابد گفت: نه، بریدن درخت اولی است و بعد درگیر شدند.
عابد برابلیس پیروز شد و او را بر زمین کوفت. ابلیس گفت: دست بردار تا سخنی بگویم. تو که پیامبر نیستی و خدا این کار را بر تو مأمور ننموده است. به خانه برگرد تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نَهَم. با یکی معاش کن ودیگری را انفاق نما.
عابد با خود گفت: راست می گوید: بامداد روز بعد دودینار دید، روز دوم دو دینار، ولی روز سوم چیزی نبود؛ خشمگین شد و تبر بر دوش گرفت. باز در همان نقطه ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟ عابد گفت: آمده ام تا درخت را برکنم، در این مشاجره، ابلیس پیروز شد.
ابلیس گفت: بار اول تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخّر تو ساخت، ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی.
به نقل از: کیمیای سعادت، ص 757. 


در زندگي پر تلاطم خود


مصطفي چمران

خدايا! آرزو مي كردم كه كشورم آزاد گردد و من بتوانم بي خيال از زور و تزوير و دروغ و تهمت و دشمني و خبائث، در فضاي آن به سازندگي پردازم و هر چه بيشتر به تو تقرب بجويم.

خدايا! تو مي داني كه من در زندگي پر تلاطم خود، لحظه اي تو را فراموش نكردم. همه جا به طرفداري حق قيام كردم، حق را گفتم، از مكتب تو در هر شرايطي دفاع كردم، كمال و جمال و جلال تو را، بر همه مخالفان و منكران وجودت عرضه كردم، و از تهمت و بدگوييها و ناسزاهاي آنها ابا نكردم.

خدايا! تو را شكر مي كنم كه اشك را افريدي، كه عصاره حيات انسان است، آنگاه كه در آتش عشق مي سوزم، و سراپاي وجودم روح مي شود، لطف مي شود، عشق مي شود، سوز مي شود، و عصاره وجود به صورت اشك، آب مي شود و به عنوان زيباترين محصول حيات، كه وجهي به عشق و ذوق دارد، و وجهي ديگر به غم و درد، بر دامان وجود فرو مي چكد.


ادامه نوشته

آیا من می‌توانم مشاور بشوم!؟


روزنامه‌ی معروف گاردین نظرسنجی انجام داده با این عنوان که: آیا من می‌توانم مشاور بشوم!؟ نتیجه: ۶۴ درصد گفته‌اند بله و ۳۶ درصد نظرشان خیر بوده است. در کنار این نظرسنجی، گاردین با چند مشاور باتجربه‌ی بریتانیایی مصاحبه کرده و نکاتی که از نظر آن‌ها برای تصمیم‌گیری در این مورد مهم است، در قالب گزارشی منتشر کرده است. قسمت اول ترجمه‌ی این گزارش، هفته‌ی پیش منتشر شد و ترجمه‌ی قسمت دوم آن در این پست از نظر شما می‌گذرد:

سیلویا پرسلی:
    * مهارت‌های‌تان را همیشه تازه نگه‌ دارید:
          o همیشه به‌دنبال جدیدترین اطلاعات مربوط به حوزه‌ی کاری‌تان باشید. مقاله‌ها و کیس‌های جدید را بخوانید. به موضوعات سنتی خلاقانه فکر کنید.
          o اگر در حوزه‌ای مثل رسانه‌های اجتماعی کار مشاوره می‌کنید، باید خودتان با آن‌ها کار کنید تا ابزارها و فناوری‌های جدید آن‌ها را کاملا بشناسید. فقط لطفا خودتان را به یک رسانه مثل فیس‌بوک یا توئیتر محدود نکنید و حواس‌تان هم باشد که این رسانه‌ها، می‌توانند در عین حال ابزار بازاریابی و روابط عمومی شما هم باشند!
    * به تجربه‌تان توجه کنید و ببینید چه چیزهایی برای شما بیش‌تر جذاب هستند.


ادامه نوشته

شرح وظایف


شرح وظایف ، محاسن زیر را به دنبال دارد:

    * میدانیم که چه شخصی را استخدام کنیم
    * شخصی که استخدام میشود ، میداند که چه مسئولیت هایی دارد
    * مشخص است که هر کاری توسط چه شخصی باید صورت گیرد
    * هر شخص تنها موظف به انجام کارهایی است که به او محول شده است
    * کارایی هر شخص قابل اندازه گیری است
    * میزان شلوغ بودن افراد و میزان بیکار بودن آنها ، مشخص میشود
    * کارها به صورت عادلانه بین افراد تقسیم میشود و هیچ کس بیکار نمیماند.
    * تخصص افراد شناسایی میشود
    * انتظارات کارمندان تعدیل میشود


ادامه نوشته

هرچی بلدی به همه یاد بده


آموزش دادن ، فواید زیر را میتواند برای فرد داشته باشد:
    * مطالب را بهتر یاد میگیرد و در ذهنشان مدیریت میکنند
    * مطالب را عمیق تر به یاد میسپارد
    * روحیه کار تیمی و مطالعه دسته جمعی دارند
    * همیشه به دنبال یادگیری و مطالب جدید هستند
    * پاسخگوی سوالات دیگران هستند و از رفع مشکلات دیگران لذت میبرند
    * روحیه کنجکاو دارند
    * با دیدن افراد با انگیزه و علاقه مند، با علاقه بیشتر آموزش میدهند
    * هرگز از آموزش دادن آنچه آموخته اند، احساس نمیکند که از ارزش آنها کاسته میشود
    * و هزاران نکته مثبت دیگر …

پس هرچی بلدی به همه یاد بده !


ادامه نوشته

بیست نكته كه شما را نزد ديگران عزيز می کند!


1-سلام دادن را تو آغاز کن زیرا سلام موجب اطمینان طرف مقابل می شود.

2-تبسم کن زیرا تبسم طرف مقابل را سحر می کند و قلبش را می نوازد.

3-به طرف مقابل خود اهمیت ده و از او تقدیر کن و با مردم آنگونه برخورد کن که دوست داری با تو برخود کنند.

4-در شادی های مردم شریک شو.

5-نیازهای مردم را برآورده کن زیرا بدین ترتیب به قلبشان راه می یابی .نفس ها با برآورده کردن نیازها پر می شود .


6-از لغزشها درگذر و در روح و روان خود تسامح نشان بده .

7-در جستجوی شگفتی ها باش ودر پی آنها باش که باعث کسب دوستی و جذب قلوب می شود .

8-در هدیه دادن بخیل نباش اگر چه قیمت آن کم باشد زیرا ارزش معنوی آن بیشتر از ارزش مادی است .

9-دوست داشتن را به طرف مقابل اظهار کن زیرا کلمات دوست داشتنی به قلب ها نفوذ می کند .

10-در پی نصیحت مردم باش بگونه ای که آبروی مخاطب نرود .


ادامه نوشته