سی پیشنهاد برای یک زندگی شادمانه‌تر


برای داشتن حالی بهتر و حسی خوش‌تر، نیاز نیست کارهای آن‌چنانی و خرج‌های آن‌چنانی بکنیم. کافی است نکاتی ریز اما موثر را به‌خاطر داشته باشیم و به آنها «عمل کنیم». مطلب حاضر، سی تا از این نکات را در قالبی خواندنی به شما عرضه می‌کند.

۱- هر روز ۱۰ تا ۳۰ دقیقه پیاده‌روى کنید و به هنگام راه رفتن، لبخند بزنید. این بهترین داروى ضدافسردگى است.

۲- هر روز حداقل ۱۰ دقیقه در یک مکان کاملا ساکت و بى‌‌‌سروصدا بنشینید.
۳- هرگز از خوابتان نزنید. یک دستگاه ضبط فیلم بخرید و برنامه‌هاى تلویزیونى مورد علاقه‌تان را که شب‌ها دیروقت پخش مى‌شوند، ضبط کنید و روز بعد ببینید.

۴- هر روز صبح که از خواب بلند مى‌شوید، جمله زیر را تکمیل کنید: «هدف امروز من ….… است.» و نیز بگویید: «خدایا! به من کمک کن تا امروز هم دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنم.»

۵- با این سه «الف» زندگى کنید: انرژى، اشتیاق، احساس یگانگى.
۶- نسبت به سال قبل کتاب‌هاى بیشترى بخوانید و بازى‌هاى بیشترى بکنید.


ادامه نوشته

بیست وپنج  نکته‌ شغلی که کسی بهم نگفت


دهه اول کار کردن،احتمالن مزخرف‌ترین دوران زندگی هر کسی‌ست.
آدم مثل دونده‌ای کور به در و دیوار می‌خورد. نه می‌داند چه می‌خواهد و حتا اگر بداند، نمی‌داند چطور به آن برسد. من هم تجربیات کار را به سخت‌ترین و پرهزینه‌ترین راه‌های ممکن کسب کردم. چهارده سال پیش هیچ‌کس نبود که اینها را بهم بگوید. شاید اگر بود هم به حرفهاش گوش نمی‌کردم. شاید هم زندگی‌م تغییر می‌کرد. اینجا می‌نویسمشان به این امید که شما ناچار نباشید از راه سخت یادشان بگیرید.

۱ -کاری را انجام بدهید که ازش لذت می‌برید.
اگر لذت می‌برید معنیش این است که خوب انجامش می‌دهید. وقتی خوب انجامش می‌دهید معنیش این است که آدم «اون کاره» هستید ( فحش نیست!) وقتی آدم اون‌کاره هستید یعنی همیشه برایتان موقعیت کاری خوب وجود دارد.
یک نجار درجه یک از یک پزشک درجه سه می‌تواند بیشتر درآمد داشته باشد.

۲- تا زمانی که به کاری برسید که ازش لذت می‌برید همین که کاری بکنید که آزارتان ندهد کافی‌ست.
قرار است هشت ساعت در روزتان را به ازای درآمد بدهید. نات ئه بیگل دیل. همه دنیا دارند این کار را می‌کنند. بعضی جاهای دنیا کارگران بیست ساعت از شبانه‌روزشان را در عوض یک وعده غذای گرم و جای خواب غیر مسقف می‌فروشند. پس زیاد سخت نگیرید.
من در دوران خدمت تایپیست بودم. دو سال تمام روزی هشت ساعت کارم این بود که نامه ‌های اداری پر از غلط نگارشی را ( که سرهنگ جان می‌نوشت) تایپ کنم. بعد مدتی فهمیدم می‌توانم هشت ساعت مغزم را به حالت اسلیپ ببرم و بگذارم دستم کار کند. می‌توانم نیمه پر لیوان را ببینم: بعد آن هشت ساعت مغزم با کلی انرژی ذخیره شده آماده نوشتن بود و الان در تایپ ده انگشتی می‌توانم با تایپیست‌های حرفه‌ای مسابقه بدهم.


ادامه نوشته

سه درس‌ از آخر دنیا برای رونق کسب و کار


اگر دارید ‌این نوشته را می خوانید، یعنی خوشبختانه هنوز دنیا به آخر نرسیده و پیش بینی نوسترآداموس و مایاها، برای پایان دنیا در 21/12/2012 درست از آب در نیامده است. این موضوع چیزی نبود که هر کسی در هر گوشه از‌این جهان به هر سن و نژاد و جنسیتی از آن بی خبر مانده باشد.

روز جمعه، 21 دسامبر– روز موعود — هزاران نفر در کنار معبد مایاها در شهر چیچن‌ایتزا گرد هم آمدند، تا پایان یک سیکل 5125 ساله مایایی را جشن بگیرند. حضور ‌این همه توریست یک فرصت تجاری تکرارنشدنی برای دست فروشان صنایع دستی بود که تولیدات خود را به معرض فروش گذاشته بودند. البته نه تنها دست فروش های معبد بلکه صدها شرکت کوچک و بزرگ در گوشه و کنار جهان ‌این فرصت را غنیمت شمرده و آن را به موتور محرکی برای کسب و کار خود تبدیل کردند.

با نگاهی دقیقتر و تحلیل اثرات رسانه‌ای و اقتصادی‌ این موضوع، سه درس مفید برای رونق کسب و کارها به شرح زیر است:
1. قدرت ماورایی شبکه‌های اجتماعی راجدی تر بگیرید:
در روزهای گذشته در شبکه‌های اجتماعی درباره این پیش بینی طوفان خبر و لطیفه و عکس به پا بود. در چند روز مانده به 21 دسامبر، در توییتر برچسب EndoftheWorld همواره جزو پراستقاده ترین‌ها بود.


ادامه نوشته

اعلامیه ورود به محل کار


بر درب ورودی آفیس ها و ساختمان های اپل، نوشته ای نصب شده است که توجه هر یک از کارکنان و افرادی که وارد این شرکت می شوند را به خود جلب می کند.

این متن که جدیدن از طریق سایت اینستاگرام به بیرون درز پیدا کرده است، نمایانگر تفکر و دیدگاه سازمانی غول فناوری اطلاعات اپل و بنیانگذار آن استیو جابز فقید است.

به نظر من، باید این نوشته با مفاهیم بسیار قوی و انگیزشی که دارد، بر ورودی هر شرکت و یا کسب و کاری، چه کوچک و چه بزرگ، که می خواهد موفق شود و پیشرفت کند، نصب شود و هر روز توسط کارکنان خوانده شود!

پیام خوش آمدگویی اپل به کارمندان جدید الاستخدام
ترجمه فارسی (ترجمه ی ارتباطی و آزاد):

دو نوع کار هست: کارهای معمولی و کارهایی که زندگی تان است.


ادامه نوشته

چگونه برای یک کشور بازاریابی کنیم؟؛ بازاریابی خلاقانه در گردشگری


خستگی‌ها و کسالت‌های ناشی از روزمرگی و یکنواختی از جمله موانع حرکت آدمی به سمت رشد و تعالی هستند. پیشرفت‌های صنعتی و فنی، هویت انسانی را کمرنگ ساخته و استرس‌ها و تنش‌های عصبی ارمغان عصر جدید بشمار میروند. سفر و گردشگری را می‌توان پادزهر روزمرگی و راهی برای درمان بیماریهای بشر دانست. سفر به غیر از آثار نشاط بخش و تجارب عبرت‌آموز، می‌تواند به ما در یافتن استعدادها و نقاط قوت و ضعفمان یاری رساند.

از طرفی صنعت گردشگری که با عنوان صنعت بدون دود شناخته میشود یکی از برجسته‌ترین و پربازده‌ترین فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی در دنیا است که می‌تواند ارزش افزوده‌ی بالایی تولید کند. توریسم مولفه‌ای حیاتی در بهینه سازی و تنظیم موازنه بازرگانی بوده و نقش مهمی در تولید ناخالص ملی کشورها ایفا می‌کند. گردشگری نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها ایفا می کند. توسعه گردشگری یکی از روش های نسبتا کم هزینه برای ایجاد اشتغال است و همین امر موجب آن شده که توریسم یکی از بزرگ ترین کارفرمایان جهانی باشد؛ اگر نگوییم که بزرگ ترین است. ایجاد همبستگی و صلح جهانی و نیز وفاق ملی، تقویت روحیه و شکوفایی استعدادها را نیز می توان از جمله آثار مثبت اجتماعی آن برشمرد.

درست همانند یک تکه جواهر قیمتی یا هر چیز دیگری، کشورها نیز باید برای خود بازاریابی کنند. کشورها (مقاصد گردشگری) را می‌توان از یک بعد به عنوان محصولی در نظر گرفت که گردشگران مخاطب هدف آن بوده و فروش غایت آن به شمار می‌رود. لذا اگر دولتها بر آن هستند تا از منافع متعدد ورود توریست به کشور خود بهره‌برداری کنند، میبایست با یک برنامه جامع بازاریابی و انجام تحقیقات بازاریابی و تحلیل‌های مورد نیاز، جریان ورود بازدیدکنندگان را حفظ و ارتقا دهند.


ادامه نوشته

چگونه یک بریف خلاق (Creative Brief) بنویسیم؟


این روزها مدیران برند به هر دری می زنند تا رضایت کارفرمای خود را جلب کنند و در این راه از انتخاب بهترین آژانسهای تبلیغاتی و برگزاری جلسات Pitch گرفته تا جستجوی دیوانه وار در سایتها، همایشها و سمینارها و... تا احیانا چیزی را از قلم نیندازند!

از آنسو چه بسیارند تیمهای خلاق که به محض دریافت یک سفارش نصفه نیمه از مشتری (که عموما مدیران برندها هستند)، دور خودشان می چرخند تا کاری خلاق برای ارائه به مشتری انجام دهند.

گاهی هم اتفاق جالب تری می افتد؛ یعنی مدیران برند و گروههای خلاق منتخب باهم در جلسات «اتاق فکر» سعی می کنند ایده هایی خلاق، متمایز و جذاب برای مالکان برند بیافرینند و هنگامی که از آنها می پرسی: «آیا می توانم «بریف»تان را ببینم؟» به سرعت پاسخ می دهند که وقتی برای نوشتن و تنظیم «بریف» ندارند!

البته که برای «بریف» باید زمان گذاشت و حتی چندین بار آنرا بازنگری کرد ولی این کار از انجام کارهای زیاد یا تولید ایده های خلاق بدون داشتن بریف به مراتب منطقی تر است. شکل زیر را ببینید:

«بریف» چیست؟
بریف توضیحاتی مکتوب، اساسی و چکیده درباره یک پروژه (برند) است که در حقیقت صورت مساله را با تمام جزئیات ممکن (اما مختصر) تشریح می کند. من آنرا پیش نیاز چهارپایه برندینگ (Pre-Branding) می دانم. به عبارتی یک Pre-Branding خلاصه شده است که همه عناصر لازم و مورد نیاز برای تدوین استراتژی های ارتباطی و برندینگ یک برند را توصیف می کند.


ادامه نوشته

حکایت : دزدی بانک


در يک دزدی بانک در، گانک ژو، چين، دزد فرياد کشيد، همه شما در بانک، حرکت نکنيد. پول مال دولت است و زندگی به شما تعلق دارد »
همه در بانک به آرامی روی زمين دراز کشيدند. اين «شيوه تغيير تفکر» نام دارد، تغيير شيوه معمولی فکر کردن.

هنگاميکه يک خانم بصورت تحريک آميزی روی ميز دراز کشيد، دزد فرياد کشيد: «خانم خواهش ميکنم متمدن باشيد! اين يک دزدی است نه تجاوز جنسی»
اين را می گويند؛ «کار کشته بودن» روی چيزی تمرکز داشته باشيد که برای آنکار آموزش ديده ايد.

 هنگاميکه دزدان بانک به خانه رسيدند، جوانی که (مدرک ليسانس مدیریت بازرگانی داشت) به دزد پيرتر(که تنها شش کلاس سواد داشت) گفت « برادر بزرگتر، بيا تا بشماريم چقدر بدست آورده ايم»
دزد پيرتر با تعجب گفت؛ «تو چقدر احمق هستی، اينهمه پول شمردن زمان بسيار زيادی خواهد برد. امشب تلويزيون ها در خبرها خواهند گفت ما چقدر از بانک دزديده ايم»  


ادامه نوشته

سخنان جان ماکسول- متخصص رهبری


اگر مي خواهيد عرض خيابان را طي كنيد، يك يا دو درجه تغيير مسير، آسيبي به شما نخواهد زد. اما اگر مي خواهيد از عرض اقيانوس بگذريد چند درجه خطا در محاسبه مي تواند شما را به دردسر بيندازد.

درباره طول مدت عمرمان كاري از ما ساخته نيست، اما مي توانيم درباره نحوه گذراندن آن تصميم بگيريم.

دارندگان ديد بلند به هنگام رويارويي با مشكلات با تحمل جنبه هاي ناگوار و دفع آنها، مشكلات را به فرصت مبدل مي كنند.

بيشتر مردم در دامنه ي كوه، صعود را رها نمي كنند، بلكه آنها در نيمه ي راه صعود را رها مي كنند.

زياد كار كردن هنر نيست، هوشمندانه كار كردن هنر است.

مردم زماني به دانايي شما اهميت مي دهند كه بدانند به آنها اهميت مي دهيد.

اگر خود به خويشتن اعتماد نداريد، ديگران هم به شما اعتماد نخواهند كرد.

امروز بايد گامي شجاعانه برداريد تا فردا به اوج توانايي خود برسيد.


ادامه نوشته

بقیه عمرت را می خواهی چه کنی؟


طبق نوشته کتاب "اسرار سخنرانی و ارائه های استیو جابز" در سال 1983 اپل به دنبال جذب رئیس وقت شرکت پپسی جان اسکالی بود. اما اسکالی رغبتی به این کار نشان نمی داد. اما جابز توانست با یک جمله وی را متقاعد کند. اسکالی در کتاب خود به نام ادیسه می نویسد:

«ما در ضلع غربی بالک رو به رودخانه هادسون نشسته بودیم، او [جابز] سرانجام مستقیما از من پرسید:"آیا قصد داری به اپل بیایی؟" من گفتم: "استیو، به راستی من کاری را که تو انجام می دهی دوست دارم. برایم هیجان انگیزند. چگونه کسی می تواند شیفته آن نشود؟ اما بطور واضح برایم قابل درک نیست. استیو دوست دارم برایت یک شماور باشم و هر طور شده کمکت کنم. اما فکر نمی کنم  که بتوانم به اپل بیایم.»


ادامه نوشته

درک سیستمی از نوآوری؛ سراب‌ها و کج راهه‌ها


بعد از کنفرانس مدیریت تکنولوژی سال قبل برخی از دوستان سؤالاتی از بنده راجع به ایده ای که در پنل دانشجویان دکتری طرح کردم داشتند که با توجه به مباحثی که آقای دکتر سوزنچی در باب نظام نوآوری آغاز کردند به نظرم مجال مناسبی به وجود آمده است تا ان شاء الله توضیحات بیشتری را ارائه کنم.

بحث کلی بنده در کنفرانس این بود که درک سیستمی از نوآوری دچار مشکلاتی اساسی است که باعث شده است بنده در کار رساله خود سراغ بازسازی نظریه میدان برای توضیح نوآوری در کشورمان بروم.

به نظرم پیش از ورود به مبحث نظام نوآوری در کشور ما -که امروز در عرصه سیاست و عمل به شکلی خام از آن استقبال شده و در عرصه نظر نیز از سوی اساتید و دانشجویان دکتری مدیریت تکنولوژی، سیاست گذاری عمومی، سیاست گذاری علم و فناوری و آینده پژوهی به طور جدی به آن توجه شده – لازم است ما به سؤالات گوناگونی پاسخ دهیم: اینکه آیا ما باید با این مفهوم به مسأله نوآوری در کشورمان بپردازیم ؟ اینکه اساساً چرا در جامعه ما مفهوم سیستم این قدر جدی شده و این مسأله ناظر به چه مشکلی است که ما این قدر در ساحت فکر و طرح ریزی سیستم‌پرست شده‌ایم و با اینکه هنوز نتوانسته ایم از دریچه این مفهوم  کلاهی برای مسأله های اساسی‌مان دست و پا کنیم هنوز دست به دامن این مفهوم و قرائت های سطحی یا وارداتی آن هستم؟ کمی فراتر از این دو سؤال باید به این سؤال پرداخت که آیا اساساً درک سیستمی از نوآوری -آنچنان که ما بدیهی پنداشته ایم – ممکن است و اگر هست چقدر می تواند راهگشا باشد؟


ادامه نوشته

خود را مجبور به پیشرفت کنید


به محض اینکه شما به اهدافتان می رسید
مثلاً " یافتن یک همراه فوق العاده خوب ،
تأسیس یک شرکت موفق، پرداخت بدهی هایتان یا
هر چیز دیگر "ممکن است شور و احساساتتان را
از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن تمایل
نداشته باشید.

شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت
آزمائی که پولشان را به راحتی از دست می
دهند،
کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث
می رسد و هرگز موفق نمی شوند و ملاکین و
اجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده
اند، شنیده و تجربه کرده اید.

این مسئله را "رون هوبارد" در اوایل سال های
۱۹۵۰دریافت:
"بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به
صورت عجیبی پیشرفت می کند. "


ادامه نوشته

معرفی کتاب 411  - نوآوری باز خدماتی


سهم بخش خدمات در اشتغال نيروی کار ايران از 15.2 درصد در سال 1355 به نزديک 50 درصد در سال 90 رسيده و از مجموع سهم بخش‌های صنعت و کشاورزی فراتر رفته است1. با نگاهی به همين روند و تغييرات مشابه در ديگر کشورها می‌توان انتظار داشت که سهم بخش خدمات در اشتغال و توليد ناخالص داخلی در آينده باز هم افزايش يابد. با اين‌ وجود، دانسته‌های ما در مورد بخش خدمات (به عنوان مهم‌ترين بخش اقتصاد کشور) و نوآوری در اين بخش بسيار ناچيز است. با کمال شگفتی می‌توان ديد که تا به امروز هيچ متن، مقاله يا کتابی در زمينه نوآوری در بخش خدمات به زبان فارسی (خواه برگردان متون انگليسی يا برگرفته از تجربه بنگاه‌های خدماتی ايرانی) نوشته و منتشر نشده است2.
 
توزيع نيروی کار کشور در بخش‌های مختلف اقتصاد ايران

اکنون که بخش خدمات توانسته در جايگاه پيشران توسعه و کانون اشتغال‌زايي اقتصاد ايران قرار گيرد، چگونه ممکن است نوآوری در اين بخش تا اين اندازه با بی‌توجهی روبه‌رو شده باشد؟ وزير پيشين امور اقتصاد و دارايي در مورد دلايل کم‌توجهی به بخش خدمات چنين می‌گويد


ادامه نوشته

تاثیر سه شیوه تفکر بر افزایش اعتماد به نفس


بیشتر اوقات نوع احساسات ما در موقعیت های متفاوت، از دید ما نسبت به آنها ناشی می شود. این نگرش اغلب درست است اما نه همیشه!

به عنوان مثال گاهی بدون هیچ دلیلی با خودمان سر جنگ داریم! یا در مورد انگیزه های دیگران از حرف ها و کارهایشان اشتباه می کنیم. این مسائل موجب بروز مشکلات متعدد، ناراحتی و قضاوت‌های ناعادلانه در مورد دیگران خواهد شد.

تفکر آگاهانه، منطقی و مثبت ابزارهای ساده ای هستند که کمک می کنند در این شرایط قرار نگیریم.

ریچارد اس. لازاروس (Richard s. Lazarus) تعریفی فراگیر از استرس ارائه می کند که بر اساس آن فرد هنگامی احساس استرس می کند که فکر کند آن چه از او می خواهند بیش از منابع اجتماعی و شخصی‌ای است که در اختیار دارد است.


ادامه نوشته

هفت قانون مدیریت خلاق برای رهبری افراد خلاق


شاید برخی از افراد خلاق‎، انسانهایی دمدمی مزاج، گاه عصیان‎گر و غیرقابل پیش‎بینی، و یا حتی گستاخ و خودبین به نظر رسند، اما با این حال نمی‎توان به راحتی از قابلیت‌های شگرف آن‎ها چشم پوشید. در واقع اگر نتوانید بهره‌وری لازم را از کارمندان خلاق خود داشته باشید، آن‎گاه است که شاید دیر یا زود حتی ناگزیر به اعلام ورشکستگی شوید!  البته در مقابل، اگر تنها افرادی را استخدام کنید که چندان جاه‎طلب و سرکش نیستند و به راحتی می‎توانید بر آن‎ها مدیریت کنید، شرکت شما در بهترین حالت یک سازمان متوسط خواهد بود. پدیده‎‎ی «خلاقیت سرکوب شده» از تومورهای بدخیم و کشنده‎ی سازمانی است.
هر چند که بسیاری از سازمان‎ها به ظاهر بر طبل نوآوری می‎کوبند، اما تعداد انگشت شماری از آن‎ها به واقع از اراده‎ی نگهداری و پرورش کارمندان خلاق (عاملان نوآوری) برخوردارند و نمی‎توانند پرسنل خلاق خود را شاد و یا حتی آن‎ها را بهره‎ور نگاه دارند. با این وجود، پس روش‎های مدیریت و حفظ کارکنان خلاق از چه قرار است؟
1-    به آن‎ها دل و جرأت شکست خوردن را بدهید:
حتماً شما نیز پدر و مادرهایی را دیده‎اید که گاه خراب‎کاری‎های فرزند خود را تحسین می‎کنند. شکست دروازه‎ی تجربه‎آموزی و موفقیت است. بنابراین شرایط حمایتی بی‎قید و شرطی را برای کارمندان خلاق خود به‎وجود آورید. زیرا که نوآوری زاییده‎ی عدم قطعیت، ریسک، و آزمون و تجربه است.
افراد خلاق ذاتاً انسانهایی آزمون‎گر هستند، لذا به آن‎ها اجازه دهید تا با بازی به سبک خود به آزمون و خطا دست بزنند. البته آزمون و خطا بی‎هزینه هم نیست، اما با این حال هزینه‎ی آزمون و خطا کمتر از هزینه‎ی نوآور نبودن در بازار متلاطم کنونی است.
2-    چیدمان مهره‌های درست پیرامون افراد خلاق:
بدترین کاری که می‎توان در حق افراد خلاق کرد این است که آن‎ها را وادار کنیم تا با فردی شبیه خود کار کنند، افراد هم‎جنس از نظر خلاقیت ممکن است در چنین شرایطی به تقابل ایده‎ها بپردازند، تا ابد طوفان فکری کنند، و یا به سادگی یکدیگر را نادیده بگیرند. البته نمی‎توان آرایش پیرامونی کارکنان خلاق را با افراد بسیار کسالت بار (کاملاً منفعل و غیر خلاق) و کاملاً عادی تشکیل داد، چون این افراد درکی از یکدیگر ندارند. در عین حال نتایج یک تحقیق اخیر حاکی از آن است که تیم‎هایی که از اعضای مختلف و متنوع تشکیل یافته‎اند و پذیرای دیدگاه‎های یکدیگر هستند، با حداکثر خلاقیت و نوآوری عمل می‎کنند. بنابراین راهکار این خواهد بود که افرادی را به عنوان همکار کارکنان خلاق‎تان منصوب کنید که نه آن‎قدر نامتعارف باشند که بتوانند ایده‎های افراد خلاق را به چالش بکشند، و نه آن‎قدر متعارف باشند که نتوانند با افراد خلاق همکاری کنند. برای مثال در دنیای فوتبال رونالدو برای آن‎که رونالدویی واقعی باشد به بازیکنانی مثل آلونسو و راموس نیازمند است.
3-    افراد خلاق را تنها در کارهای معنادار دخیل کنید:
نتایج تحقیقات نشان می‎دهند که نوآوران بالفطره چشم‎انداز روشن‎تری دارند. آن‎ها موضوعات مختلف را با زاویه‎ی دید باز و از بالا می‎نگرند و به همین دلیل تسلط بیشتری بر مسائل دارند. آن‎ها نمی‎توانند خود را درگیر کارهای بی‎مفهوم و بی‎معنی کنند. این رویکرد صفر و یک (یا همه چیز یا هیچ چیز)در افراد خلاق تداعی‎گرخلق و خوی هنرمندان است، که تنها در صورتی که به آن‎ها ایده‎ای الهام شود می‎توانند بدرخشند. لذا سرچشمه الهام‎بخشی معناداری و کار معنادار است. بنابراین افراد وقتی در اوج خلاقیت قرار می‎گیرند که ذهن تشنه و جوهره‎ای معنادار داشته باشند و نبوغ درونشان هدایت‎گرشان باشد.
4-    افراد خلاق را تحت فشار قرار ندهید:


ادامه نوشته

پــــنـــجاه سوال برای آزاد کردن ذهن


در دگرش تلاش خواهیم کرد از این دست مطالب و نوشته ها بطور متناوب منتشر کنیم.زیرا طرح سوال یکی از مهمترین فعالیت هایی است که نتیجه آن ایجاد تغییر ، تحول و دگرگونی است.

بقول استاد عزیزی “سوال ذهن را قلاب می کند.” همیشه یافته های بزرگ بشریت نتیجه اندیشیدن به یک سوال ساده است و گاه حاصل تغییر زاویه نگاه به سوالی است که ممکن است بارها آن را شنیده اما از منظری جدید هرگز به آن ننگریسته بودیم.

به شما دوست خواننده پیشنهاد می کنم همه سوال ها را یکبار مرور کنید و این صفحه را در لیست علاقه مندی های خودتان داشته باشید و هر چند روزی یکبار به آن سری بزنید و به یکی از سوال ها که برای شما بیشترین کشش را ایجاد می کند لحظاتی بیاندیشید.


سوال هایی که در ادامه می بینید جواب درست یا غلط قطعی ندارند.
گاهی سوال درست همان جواب درست است!

۱) اگر نمی دانستی چند ساله هستی، تخمین خودت چند سالگی بود؟

۲) کدام بدتر است؟ شکست؟ یا هیچ تلاشی نکردن؟


ادامه نوشته

نکته ها 930


چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند
بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند
.
.
هیچ چیز در طبیعت برای خود زندگی نمی کند
رودخانه ها آب خود را مصرف نمی کنند
درختان میوه خود را نمی خورند
خورشید گرمای خود را استفاده نمی کند
گل ، عطرش را برای خود گسترش نمی دهد
نتیجه :
زندگی برای دیگران ، قانون طبیعت است . . .
.
.
سکه های پول همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا هستند
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .


ادامه نوشته

چــرخ زنـــدگــی

دایره ای شش بخشی برای ارزیابی وضعیت فعلی در مسیر زندگی - الگویی از مکتب کمال

معنای بخش‌های مختلف چرخ زندگی:

- موفقیت‌های فردی: چقدر به علاقه‌های فردی خود توجه دارید و برای انجام آنها وقت می‌گذارید؟ چقدر احساس می‌کنید بهترین دوست خودتان هستید و کارهایی را که دوست دارید انجام می‌دهید؟ آیا اگر مثلا به عکاسی علاقه دارید، می‌خواهید دوره‌های آموزشی دلخواهتان را بگذرانید، کتاب‌هایی را که دوست دارید بخوانید، به سفر بروید، در رستورانی با خوتان خلوت کنید و خودتان را به یک غذای خوشمزه مهمان کنید و... برای این کارها وقت می‌گذارید؟ هر چه بیشتر بتوانید به این امور بپردازید و احساس رضایت داشته باشید که این علائق شما پاسخ مناسب می‌گیرند و به‌عبارت دیگر، مورد غفلت و چشم‌پوشی واقع نشده‌اند، امتیاز شما در این بخش بالاتر است.


ادامه نوشته

حکایت : پرواز شاهين

پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.
یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.

این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.
روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.

صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است. پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.

درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.


ادامه نوشته

ده اصل گاندی برای دگرش جهان

” ایمانت را به بشریت از دست نده. بشریت یک اقیانوس است اگر چند قطره از آن آلوده شود اقیانوس آلوده نشده است.”
” تفاوت بین آن چه انجام می دهیم و آن چه می توانیم انجام دهیم برای حل همه ی مشکلات جهان کفایت می کند. “
” اگر شوخ نبودم و طبعی لطیف نداشتم سال ها پیش خودکشی کرده بودم.”

نیازی به معرفی گاندی نیست. همگان مردی که در سال ۱۹۴۷ هند را از استعمار انگلیس رهایی بخشید می شناسند.


ادامه نوشته

نکته ها 919

بی سوادان قرن ۲۱ کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند و بنویسند ، بلکه کسانی هستند که نمی توانند آموخته های کهنه را دور بریزند و دوباره بیاموزند …
    الوین تافلر

    نعره هیچ شیری خانه چوبی مرا خراب نمی کند، من از سکوت موریانه ها می ترسم.

    به شخصیت خود….. بیشتر از آبرویتان اهمیت دهید.. زیرا شخصیت شما… جوهر وجود شماست.. و آبرویتان… تصورات دیگران نسبت به شماست

    باران که میبارد همه پرنده ها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند…

    گورستان ها پر از افرادی است که روزی گمان می کردن که . . . چرخ دنیا بدون آنها نمی چرخد
   

    یک شمع روشن می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند و ذره ای از نورش کاسته نشود …


ادامه نوشته

ده درس مهم زندگی که آدم‌ ها خیلی دیر یاد می ‌گیرند


قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان می‌آیید و می‌پرسید، «چطور اینقدر زود دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا بفهمید واقعاً چه می‌خواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر می‌رسد.
اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:
 
این لحظه، زندگی شماست!
زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا می‌آیید و می‌میرید نیست. زندگی شما بین الان و نفس بعدی است. زمان حال - همین حالا و همین جا - تنها چیزی است که زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که می‌توانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که می‌توانید از کسی انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.
 
زندگی طولانی نیست!
این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوش‌شانسی هستید چون هنوز فرصت دارید. پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.


ادامه نوشته

یک صد خصوصیات آدمهای موفق


تمامي موفقان جهان؛   بنوعي در رفتار با هم مشترك هستند.
شما گاهي فكر مي‌كنيد كه؛ مثلا: اخلاق  اين شخص چقدر شبيه خودم و يا  فلان شخص است.
لطفا سر فرصت كافي  و با دقت؛   نكا ت زیر را بخوانيد و در مقايسه با  خودتان؛ به هر موضوع يك  ٪  یا امتياز دهيد:

 يك صد خصوصیات رفتاری در بين افراد موفق: 
1-    به خداوند ايمان دارند  و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست و در همه حال شاكر خداوند هستند.
2-    داراي اهداف مشخص هستند.
3-    هميشه در پي فرصت‌هاي مناسب هستند.
4-    داراي روحيه مداومت و پشتكار هستند.
5-    در اثر بروز مشكلات متوقف نمي‌شوند.
6-     با متخصص مشورت مي‌کنند.
7-    تسليم مشكلات نمي‌شوند و سخت كوش هستند.
8-    در مقابل جواب نه، تسليم نمي‌شوند.
9-    از غير ممكن حرف نمي‌زنند.
10-      مي‌دانند كه چه مي‌خواهند.


ادامه نوشته

حکایت :می خواهی چه کاره شوی؟



جان لنون می گوید وقتی به مدرسه می رفت، با پرسش زیر مواجه شد:

" بزرگ که شدی،می خواهی چه کاره شوی؟"

".می گوید:"من پاسخ دادم می خواهم خوشحال شوم

.آن ها به من گفتند که مفهوم پرسش را متوجه نشده ام

."من به آن ها گفتم:       "این شما هستید که مفهوم زند گی را متوجه نشده اید


شكار ميمون زنده و رابطه آن با ذهن انسان

 
شكار ميمون زنده بخاطر چابكي و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكي از روشهاي شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچي به محل اقامت ميمونها مي رود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكي در يك سنگ بزرگ مقداري خوراكي مي ريزد و دور مي شود ميمونهاي گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ مي برند و خوراكيها را در مشت خود مي ريزند اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود. ميمون وحشت زده مي شود و تقلا مي كند تا خسته شود اما هرگز مشت بسته خود را باز نمي كند تا رها شود.
ذهن انسان هم گاه مانند مشت بسته ميمون است، در مواجهه با مشکلی وحشت زده می شود، تقلا مي كند و بي تاب مي شود و روي آن مسئله قفل مي شود در حالي كه بهترین و آسان ترین راه چاره در رها كردن آن و آزادي ذهن از قيد و بندهاي آن مشکل است

زنــدگـــی


صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
 فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ...
 پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود "اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! فریاد زد ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه
ساده زندگی کن


اوبــونــتــــو


یک پژوهشگرانسان شناس، در آفریقا، به تعدادی از بچه های بومی یک بازی را پیشنهاد کرد
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود
هنگامی که فرمان دویدن داده شد ، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و بایکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند. وقتی پژوهشگر علت این رفتار آن ها را پرسید وگفت درحالی که یک نفراز شما می توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود،چرا از هم جلو نزدید؟ آنها گفتند ": اوبونتو"* ؛ به این معنا که: "چگونه یکی از ما می تونه خوشحال باشه، در حالی که دیگران ناراحت اند"؟

اوبونتو" در فرهنگ "ژوسا" یعنی : من هستم، چون ما هستیم"

 در یک سازمان هم اگر تفکر مدیر و کارمندان بر این اصی استوار باشد که سازمان وجود دارد و ما در کنار آن وجود داریم؛ تمامی کارکنان و پرسنل بقای خود را در گرو بقای سازمان یا کارخانه یا... می بینند و با تمام وجود برای پیشرفت آن تلاش می کنند.

قدرت جذبه


برای رسیدن به قله بایدازقدرت جذبه برخوردار بود.جذبه همه چیزاست وهیچ
چیزنیست.تلاش وپشتکار ،ظاهر و نحوه راه رفتن ، تناسب اندام ، صدا وآرامش
در رفتار و حرکات، خوش قیافه یا زیبا بودن اصلا لازم نیست.تنهاچیزی که
نیازدارید جذبه است .
شما میتوانید تنها با تمرین بعضی از روش ها وتکنیک های بزقزازی ارتباط ،
که امروزه توسط بانفوذ ترین وتاثیر گذار ترین افراد دنیا به کار میروند
بیاموزید که فردی خون گرم ، صمیمی، دوست داشتنی وباجذبه باشید.
توانایی شما برای اینکه فردی باجذبه وکاملا دوست داشتنی وخوش روباشید بیش
از هر خوصوصیت دیگری درهای موفقیت را به رویتان خواهد گشود.بیشترمردم شما
را دوست داشته و رفتار صمیمانه ای با شما خواهند داشت تمایل انها به
دیدار شما بیشتر میشود، به صحبت های شما گوش میدهند ، درجمع شما حضور
پیدا کرده و شما را به جمع خود دعوت میکنند
با اموختن حقایق ساده درباره ی جذبه وتمرین تکنیک های که درادامه به انها
خواهیم پرداخت، میتوانید تاثیر گذاری و بهره مندی ازتعاملات خود بادیگران
را به طور چشم گیری افزایش دهید، ازخانواده خود شروع کنید وان رابه تمامی
افرادی که ملاقات میکنید گسترش دهید .
جذبه چیست؟
وقتی جان اف.کندی لبخند میزندمیتوانست پرنده ای راازروی درخت به خود جذب کند .
تعریف جذبه راازکسی که انتظار نداشت تسلیم ان شود وشاید هم دربرابر
تاثیراتش مقاومت کرده بشنود
اودرلحضه بزخورد باافراد به چهره انها کاملا دقت میکرد اشتیاق وصمیمیت
ازخود نشان میداد به نظر مرسید که شمارا واقعا دوست دارد وبزایش مهم نیست
که شما اورا دوست دارید یا خیر میتوانم فقط حدس بزنم که چقدر از ان
ژنتیکی و چه مقدار رشد یافته بود. تنها این رامیدانم که دران برخورد
کوتاه کاملا جذب کسی شده بودم که نه او را قبول داشتم ونه حتی انتظار
داشتم که ازاوخوشم بیاید.


ادامه نوشته

چرا بازار این فروشنده‌ها روز‌به‌روز کسادتر می‌شود؟


همیشۀ خدا هستند فروشنده‌هایی که اگر کنارشان بنشینی، از اوضاع و احوال بد روزگار می‌گویند و کسادی بازار و... فرقی هم ندارد اوضاع بیرونی چقدر مساعد یا نامساعد باشد؛ گویا اوضاع درونی این فروشندگان همیشه حولِ بد بودن بازار دور می‌زند. به‌نظر شما این نوع فروشنده‌ها چه خصوصیاتی دارند؟ تعدادی از آنها را برای شما در ادامۀ مطلب فهرست کرده‌ایم. لطفا با ما همراه باشید...

۱ـ فروشنده‌هایی که به مشتری خود سلام نمی‌کنند و تُرش‌رو هستند.

۲ـ فروشنده‌هایی که پشت تلفن و هنگام صحبت با مشتری خود، لبخند نمی‌زنند.

۳ـ فروشنده‌هایی که روی هر شیشۀ مغازۀ خود نوشته‌اند: «لطفا تکیه ندهید»، «لطفا دست نزنید»، «لطفا با خوراکی وارد نشوید»... انگار که نوشته باشند: «کلا وارد نشوید!»

۴ـ فروشنده‌هایی که روی همۀ جنس‌های مغازه‌شان نوشته‌اند: «لطفا دست نزنید.»

۵ـ فروشنده‌هایی که وقتی خریدار از آنها می‌خواهد جنسی را نشان‌شان بدهد، می‌گویند (معمولا هم با لحنی تُند): «اگر می‌خری بیارم!»


ادامه نوشته

وقتی تغییرات کوچک، نتایج بزرگ ایجاد می‌کنند


هر سه‌شنبه، کیک یزدی تازه!
قناد‌ی‌ها همیشه شیرینی‌های خوش‌رنگ و خوش‌عطر و خوش‌قیافه دارند و همۀ اینها چیزی است که اشتها را تحریک می‌کند و دلمان می‌خواهد چند تا از آنها را بخریم و به خانه ببریم و بخوریم. اما چه عاملی باعث می‌شود که واقعا تصمیم بگیریم امشب به قنادی برویم و شیرینی بخریم؟ بعضی وقت‌ها، مناسبت‌های خاصی این موقعیت را فراهم می‌کنند. اما در روزهای عادی چطور؟ یک قناد نابغه چطور می‌تواند شیرینی‌های تازه‌اش را به مشتریان علاقه‌مند و خوش‌اشتها عرضه کند؟ یک قنادی در همین تهران خودمان، کاغذی پشت شیشۀ مغازه‌اش چسبانده و نوشته بود که «هر سه‌شنبه عصر، کیک یزدی تازه عرضه می‌شود». به همین سادگی! مشتری‌ها که همیشه تازگی شیرینی برایشان مهم است، یادشان می‌ماند که سه‌شنبه‌ها می‌توانند از این قنادی کیک یزدی تازه بخرند، و یادشان می‌ماند که این قنادی جنس‌های تازه دارد. به‌‌بهانۀ کیک یزدی تازه وارد قنادی می‌شوند و ممکن است چیزهای دیگر هم بخرند، به دوستان و آشنایان خود هم دربارۀ آن می‌گویند؛ و به همین سادگی با این تغییر کوچک اما موثر، سه‌شنبه‌ها عصر صف خرید کیک یزدی در این قنادی تشکیل می‌شود و تا آخرین دانۀ کیک‌های یزدی تازه فروخته می‌شود!


می‌خواد منو بفروشه :(


ادامه نوشته

برنده و بازنده


سیدنی . جی . هریس نویسنده‌ای سرشناس و واقع گراست كه رموز برنده شدن را در میدان زندگی می‌شناسد و برای موفقیت در آن، راه‌هاي ساده‌اي پیشنهاد می‌کند. اگر برنده بودن را به عنوان هدف زندگی خود انتخاب كرده‌اید و تا كنون فرصت مطالعه كتاب  " برنده و بازنده "  اين نويسنده را نداشته‌ايد، خلاصه‌ی این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برای شما باشد.

ویژگی‌های برنده
ویژگی‌های بازنده
 
برنده متعهد می‌شود.
بازنده وعده می‌دهد.
 
وقتی برنده‌ای مرتكب اشتباه می‌شود، می‌گوید: اشتباه كردم.
وقتی بازنده‌ای مرتكب اشتباه می‌شود، می‌گوید: تقصیر من نبود.
 
برنده بیش از بازنده كار انجام می‌دهد، و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است كه نمی‌تواند به كارهای ضروری بپردازد.
 
برنده به بررسی دقیق یك مشكل می‌پردازد.
بازنده از كنار مشكل گذشته، و آن را حل نشده رها می‌کند.
 
برنده می‌گوید: بیا برای مشكل راه‌حلی پیدا كنیم.
بازنده می‌گوید: هیچ كس راه‌حلی را نمی‌داند.


ادامه نوشته

آیا نقطه ضعف می تواند نقطه قوت باشد ؟  ( تحلیل swot )


کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود برای  تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد. استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر  برگزار میشود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری  مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست  در میان اعجاب همگان، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد. سه ماه بعد  کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود.  وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید. استاد گفت: دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی.  ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با  این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی. یاد بگیر که در  زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی،  داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است.


شرکت‌های موفق چگونه نوآوری ایجاد می‌کنند؟

 
نوآوری مستمر و پایدار وضعیتی است که در آن یک سازمان تلاش می‌کند تا در تمام جنبه‌های کسب وکار از جمله مدیریت، توزیع، عملکرد و مشتریان نوآوری کند و اینگونه بهره‌وری را بالا ببرد. این کار نیازمند یک رویکرد مدیریتی منسجم و سازمان یافته است که تمامی عملکردها را از کنترل و هدایت در سطح هیات مدیره و مدیرعامل گرفته تا هماهنگ کردن تمام مسیر از طریق سرمایه گذاری در حوزه فناوری و اجرای آن را، در بر گیرد.
مهم تر از همه اینکه باید توجه داشت نوآوری مقصد نیست، بلکه یک مسیر است. یک تشکل اقتصادی موفق، پس ازرسیدن به یک هدف،دست از نوآوری نمی‌کشد، بلکه دائما درگیر فرآیندهای اختراع، کشف و اختراع مجدد است.
سه مثال زیر را در نظر بگیرید:
شرکتی که به واسطه یک موفقیت خاص یا یک محصول موفق شهرت یافته: بازار گوشی‌های هوشمند با اپل و سامسونگ – که درصدد تسلط کامل بر بازار از طریق نوآوری در (تولید) محصول هستند- داغ است. زمانی گوشی‌های بلک بری درهمه جا و به راحتی در دسترس اغلب کارفرمایان و اهل تجارت قرار داشت. تنها پنج سال پیش بود که آر.آی.ام یکی از مشهورترین شرکت‌های فناوری در دنیا که با نام بلک بری شناخته می‌شود ،کنترل بازار تلفن‌های هوشمند را دست داشت. اما زمانی نگذشت که رونق خیره‌کننده دستگاه‌های آی‌فون و آندروید، محصولات این شرکت و نوآوری بزرگش را ، تنها به یادگاری در دنیای اختراعات تبدیل کرد.


ادامه نوشته

چهل نکته کلیدی از سخنان برایان تریسی در همایش تهران


1- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.

2- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.

3- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.

4- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.

5- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.

6- اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است. کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.

7- افراد موفق بر راه حل ها تمرکز می کنند اما افراد متوسط به فردی که مشکل را ایجاد کرده است فکر می کنند.


ادامه نوشته

مشاهیری که به مدرسه نرفته‌اند !


جالب است بدانید بسیاری از افراد مشهور و تاثیرگذار در تجارت، رادیو تلویزیون، دانش، سیاست و ادبیات در پاره‌ای از دوره زندگی خود در منزل درس خوانده و به مدرسه نرفته‌اند.
به گزارش ایسنا، فهرست مشهورترین افرادی که به صورت رسمی به مدرسه نرفته‌اند به شرح ذیل است:

1- آبراهام لینکولن: آبراهام لینکولن شانزدهمین رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و نخستین رییس‌جمهور جمهوریخواه این کشور که ریاست جمهوری این کشور را در زمان جنگ‌های داخلی و پایان عصر برده‌برداری امریکا بر عهده داشت. وی در یک اتاق الواری در کنتاکی زندگی می‌کرده و تنها 18 ماه به مدرسه رفته است. وی بیشتر عمر خود را تحت آموزش نامادری‌اش «سارا بوش جانتون» گذرانده و در کتابخانه دولتی درس می‌خوانده است.

2- «آندرو کارنی»: تاجر بانفوذ اسکاتلندی در اواسط قرن 19 میلادی در حالی که پسر بچه‌ای بیش نبود از اسکاتلند به ایالات متحده مهاجرت کرد. وی از 13سالگی شروع به کار کرد و سابقه تحصیلی وی تنها به زمان زندگی خود در اسکاتلند و نزد دایی‌اش برمی‌گردد. وی همچنین این شانس را داشت تا از کتابخانه غنی و باشکوه کلونل جیمز اندرسون بهره بگیرد. سال‌های بعد وی به واسطه دایه‌اش با نویسندگان و استادان دانشگاه مرتبط شد اما بیشتر شهرت وی امروز به خاطر داشتن کارخانه استیل کارنی است که از وی ثروتمندترین فرد اسکاتلند را ساخت.


ادامه نوشته

فرایند خلاقیت


در رویكردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهت گیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه كه امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفكر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویكردی درونی است.    
   
فرایند خلاقیت    
در رویكردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهت گیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه كه امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفكر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویكردی درونی است. نگاه نوین به خلاقیت، آن را آموزش محور و پرورش مدار می داند و تقویت و فعلیت آن را در چارچوب شئون فكری و حوزه های عملی ممكن می شمارد.

● تعریف خلاقیت
كارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یك موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) «فهم بهتر و سازماندهی شده» (كلی و راجرز ۱۹۶۵) «حدس زدن یا منظم كردن فرضیه ها» (تورنس ۱۹۶۵) «فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینش های جدید» «توردوریكاردز ۱۹۸۸) «تولید ایده های جدید و مفید» (آمیلی ۱۹۶۶) «تفكر جانبی در برابر تفكر عمودی» (ادوارد دوبونو ۱۹۶۶) «تفكر واگرا در برابر تفكر همگرا» (گیلفورد ۱۹۶۶) «معرفی پدیده ها یا روش های جدید و توانایی خلق كردن با نیروی تخیل» (گات لوییس ۲۰۰۰) «ارائه رهیافت های جدید و غیرمعمولی و اثربخش» (پاپالیا ۱۹۸۸) و «برقرار كردن ارتباطات جدید» (استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف كرده اند.

در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است كه با استفاده از دانسته های قبلی و كشفیات جدید، قالب های ذهنی و محدودیت های فكری او را در هم می شكند و رهیافت هایی نو برای حل مسئله ارائه می دهد».

قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار دارد و خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یكی از این دو قوه انسان را به دام جمود فكری یا خیال پردازی و مالیخولیایی بیندازد.

خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است كه برایند آنها منجر به تولید ایده های خلاقانه می شود و انسان های خلاق عموماً كسانی هستند كه این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده كنند.

● تصورات مؤثر در خلاقیت

تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:
▪ تصورات مثبت یا حدس زننده: تصوراتی كه ما از چیزهای لذت بخش و اتفاقاتی كه دوست داریم برایمان بیفتد در ذهن می سازیم. مانند تصورات بصری كه به ما امكان می دهد هر تصویر فكری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.

▪ تصورات بازسازنده:
تصوراتی كه ما را قادر می سازند تا تصویرهای گذشته را به طور غیر ارادی در مغز خود بازسازی كنیم.

▪ تصورات ساختاری:
حس ذاتی برای تجسم اشكال سه بعدی و توانایی غریزی برای ساختن تصویری واضح و سه بعدی در مغز از نقشه ای مسطح، مانند قدرتی كه هوانوردان را در فرود آوردن هواپیما به زمین در پروازهای بدون دید یاری می كند.


ادامه نوشته

راهنمای برنامه ریزی : ده دلیل هنگ کردن مغز ما


تا حالا شده که ندانید می خواهید چه کار بکنید ، کل روز رو به وبگردی و پرسه زدن های بی دلیل در اینترنت بگذرانید و آخر وقت متوجه شوید که هیچ کار مفیدی انجام نداده اید ؟
اگه پاسخ شما مثبت است ، مغز شما احتمالاً هنگ کرده است !
و اما چرا ؟
چون احتمالاً برنامه ای ندارد .
ولی ما که آدم های منظم و برنامه ریزی هستیم ... مشکل از کجاست ؟

1. شاید منظم و با برنامه نیستیم و خودمان خبر نداریم !
بعضی وقت ها وقت گذرانی ما پشت کامپیوتر و یا میز کارمان به منزله کار کردن قلمداد می شود . و جالب اینجاست که خودمان هم باور می کنیم که واقعاً کاری انجام داده ایم . حتی در آخر وقت انقدر خسته می شویم که .... !!
ولی بیاییم کمی صادق تر باشیم ... واقعاً کار مفیدی انجام داده ایم ؟ پاسخ نامه مهمی را داده ایم ؟ برای قسمتی از کار که معطل ما مانده است ، تصمیمی گرفته ایم ؟

2. ترس از تصمیم گیری
بعضی وقت ها کاری را برای خودمان تعریف کرده ایم و الان باید تصمیمی بگیریم که بقیه کار به آن وابسته است ، ولی جرات گرفتن این تصمیم را نداریم .
چرا ؟ چون ممکن است تصمیم بدی باشد ، چون ممکن است عده ای از دست ما ناراحت نشوند ، چون ممکن است این تصمیم کار را خراب کند و .....
اگر تصمیم نگیریم چه می شود ؟ حداقل به ظاهر خودمان و دیگران را ناراحت نکرده ایم ! در عوض هیچ کار مفیدی هم نکرده ایم . و چه بسا همین تصمیم نگرفتن ، باعث متوقف شدن کار و سردرگمی همکارانمان شده باشد .


ادامه نوشته

چگونه استعدادهایمان را کشف کنیم؟


بر کسی پوشیده نیست که همه ما با استعدادها و توانایی های خاصی به این  دنیا می آییم. این استعدادها در واقع هدیه هایی از طرف خداوند هستند و نشان می دهند که خداوند در روی کره زمین چه ماموریتی را برای ما در نظر گرفته است. به عبارت دیگر کره زمین مانند خانه ای بزرگ است که متعلق به همه انسان هاست و هرکسی باید به سهم خودش برای آباد کردن این خانه مشترک و خدمت به ساکنان آن بکوشد. در این میان یکی مانند ادیسون روشنایی را به خانه ها می آورد و یکی مانند گراهام بل تلفن. یکی اتومبیل را اختراع کرده و یکی کامپیوتر را توسعه می دهد و یکی واکسن بیماری های کشنده را می سازد وهزاران شخص دیگر هزاران خدمت کوچک و بزرگ دیگر را انجام  می دهند.

آنچه اهمیت دارد این است که ما هم در این دنیا نقشی داشته باشیم و صرفا یک مصرف کننده نباشیم.ممکن از خود بپرسیم ما به درد چه کاری می خوریم؟آیا باید حتما مخترع باشیم یا حتما باید کار بزرگی را انجام دهیم تا بتوانیم مفید باشیم؟جواب این سوال ها را استعدادهای برجسته ی ما می دانند!همان استعدادهایی که مشخص می کنند در انجام چه کاری می توانیم بهترین باشیم.در اینجا لازم است بدانیم که ما در انجام هیچ کاری کاملا بی استعداد نیستیم و با تلاش زیاد می توانیم در هر زمینه ای موفقیت هایی را بدست بیاوریم مثلا کسی که می گوید استعداد ریاضی ندارد هرگز در این درس نمره صفر نمی گیرد بنابراین  گرفتن نمره ای مانند 7 هم خود نشان از مقداری استعداد است!همین شخص باتلاش بیشتر می تواند قبول شود هرچند که گرفتن نمره بیست ممکن است برای او بسیار بسیار سخت باشد.


ادامه نوشته

حکایت : روی سکه


در خلال یک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیرو‌هایش اطمینان کامل داشت ولی سربازان وی دو دل بودند.

فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه‌ای از جیب خود بیرون آورد، رو به سربازان کرد و گفت:
«سکه‌ای را بالا می‌اندازم، اگر رو بیاید پیروز می‌شویم و اگر پشت بیاید شکست می‌خوریم.»
بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه به دقت به سکه نگاه کردند تا به زمین رسید.

سکه به سمت رو افتاده بود.
سربازان نیروی فوق‌العاده‌ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: «قربان، شما واقعا می‌خواستید سرنوشت جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟»


ادامه نوشته

بنفشه ی زیبا


روزی به هنگام بهاران، از آسمان - خبر دادند که: "خدای زیبایی - فردا بامداد - به تماشای زمین خواهد آمد."
طبیعت، مقدم او را گرامی داشت.
جشن مجللی گرفت.
 آستین بالا زد و مشاطه ای توانا - چمن را، ارغوان، و گل سرخ را، لاله گون نمود.
سپس از همان جا که می بایستی - میهمانان، پای بر زمین گذاردند - تا خانه ی خود را، فرشی از چمن گسترد.
***
بامداد- خروس سحرخوان - آواز داد که:
"ای بستانیان، برخیزید، خدای آمد."
گل های قشنگ، زود از خواب برخاستند و لباس های رنگارنگ خود را پوشیدند.
بلبل های غزل خوان نیز به روی شاخه های درختان جای گرفتند.
باغبان هم از داربست های میوه، تاق های نصرت تشکیل داد.
خورشید، سر از پشت کوه های بلند - به در کشید و چشمکی زد.
یادم نیست چه گفت، فقط می دانم معنی اشاره اش این بود که:
"خدا آمد."
یک باره گل ها شروع به رقصیدن کردند و بلبلان مشغول خواندن شدند.
 یک پارپه "نور" و یک عالم "زیبایی" از دره ی خوشگل وزیبا و با صفا، پیدا شد.
صبا - دست به سینه - از دنبالش می آمد و هزاران رایحه ی جان افزا، با خود می آورد.
ابر - برسرش - مروارید باران، نثار می کرد و رویش را می شست.
خدای، هم چنان که با جلال پیش می آمد و به هر طرف می نگریست، بنفشه ی  زیبایی دید که که شرمنده - سر به زیر انداخته است...
پیش رفت - "خدایانه" نگاهی به دو نمود، به بوسید و در کنارش گرفت و گفت:
"ای گل زیبا از چیست که چنین مغمومی!
ترا - از آن زیبا آفریدیم که بستان را صفای چنان دهی".
بنفشه ی زیبا - با یک دنیا شرم و ناز گفت:
"مرا - این همه غم - از آن است که زیبا هستم.
اگر من هم - چون دیگران - نازیبا بودم، کجا آزرم را پرده ی خود می ساختم؟"
خدای زیبایی را خوش آمد، سر به گوش بنفشه گذاشت و آهسته گفت:
"آفرین! مرا از این گفتار نیک - خوش آمد.
پاداش چه می خواهی؟ بگوی!"
بنفشه ی زیبا- سر به خاک نهاد و پاسخ داد:
بارها دست بشر به قصد هلاک - به سوی ام آمده
و فرزندانم را در برابر دیدگانم از شاخسار هستی
ربوده، می ترسم  من هم از این زیبایی - بهره ای
جز مرگ نبینم.
حال - خداوند، این زیبایی را از من بگیر و به دیگری بده -
 که زیبایی آفت جان است.


ادامه نوشته

چارچوب نوآوری ناپیوسته در مديريت استراتژيك


دامنه نوآوری پیوسته را می‌توان به شکل دایره‌ای بسته تصور کرد که حاوی دانش کنونی تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان در بازار و یا در زمینه‌ای ویژه باشد. نوآوری پیوسته در چارچوب دنیای شناخته شده صورت می‌گیرد. کاربرد نوآوری پیوسته زمانی است که بتوان نیازهای آینده مصرف‌کنندگان را با استفاده از ساختار صنعتی و رقابتی موجود تأمین کرد.

اما نوآوری پیوسته به تنهایی کافی نیست. بررسی سوابق شرکتهای موفق سی‌سال گذشته که درگیر رقابتهای شدید مبتنی بر فناوری بوده اند، نشان می دهد که در هر دوره از تاریخ صنعت، زمینه ای برای تلاش در جهت ایجاد یک خط جدید تولید به‌وجود آمده است، ولی بلافاصله پس از این موفقیت، شرکتها سعی کرده اند تا موقعیت ممتاز خود را تثبیت کنند (یعنی حالت ایستای پس از یک تحول). بنابراین ممکن است روشهایی را که برای نوآوری پیوسته فرا گرفته ایم برای نو آوری ناپیوسته نه تنها نامناسب، بلکه مضر باشند.
نوآوری ناپیوسته

نوآوری ناپیوسته، شرایط جدیدی را ایجاب می کند که از دانش جدید و کاملا متفاوت در مورد کالاها و خدمات سرچشمه می‌گیرد و در نتیجه به روشهای اجرای کاملا متفاوتی نیز نیازمند است. پس گلوگاه عمده ای که برای موفقیت در نوآوری ناپیوسته وجود دارد، دانش جدید است و این دانش کسب نمی شود مگر آنکه خارج از محدوده بازار موجود را در نظر بگیریم. پس دامنه نوآوری ناپیوسته بر خلاف نوآوری پیوسته، بخشهای خارجی دایره را تشکیل می‌دهد.


ادامه نوشته

معمای خلاقیت


دو راننده اتوبوس كنار هم مشغول چای خوردن بودند.
پسر بچه ای به آنها نزدیك می شود و یكی از راننده ها او را بغل می كند و می گوید: پسرم بیا چای بخور!
چند لحظه بعد، راننده دوم، به پسر بچه یك چای می دهد و به او می گوید: بیا پسرم!

ماجرا چیست؟


ادامه نوشته

تکنیک های خلاقیت - نمودار ایشیکاوا(نمودار استخوان ماهی)


همه کسانی که تجربه جلسات سازمانی را دارند می دانند که بسیاری از مواقع زمان های مدیران در سازمان ها در این مسیر تلف می شود که اساسا موضوع جلسه روشن شود. گاهی طرح و دستور کار جلسه موضوعی است و در طول بحث بسیاری از موارد اضافی و حاشیه ها و شاخ و برگ بحث ها باعث می شود اصل مساله از نظرها دور شود و زمان زیادی از بین برود و در نهایت به دلیل عدم تبیین درست مساله راه حل درستی هم به دست نمی آید.

نمودار استخوان ماهی یا ایشیکاوا، روشی بسیار سودمند برای شناسایی و حل مسائل از طریق ایده پردازی است. این تکنیک توسط پروفسور کائورو ایشیکاوا از دانشگاه توکیو در سال 1960 با هدف قاعده مند کردن پروسه کنترل کیفیت طراحی شد. هدف اصلی این تمرین، شناسایی و تهیه فهرستی از کلیه علل احتمالی مساله مورد نظر است. این روش در درجه اول یک تکنیک گروهی شناسایی مسئله است اما توسط افراد به تنهایی نیز قابل استفاده است.

این تکنیک بیشتر از آنکه روشی برای بروز خلاقیت باشد روشی خلاقانه است که طرح روشنی از مساله و ابعاد آن را به دست می دهد. همچنین به جهت ایجاد فضای بصری برای پرداختن به مساله و مدل توالی پرداختن به موضوعات پیرامون که از ساده به پیچیده به پیش می رود باعث می شود تمرکزی منحصر بفرد به همراه زمینه های بروز خلاقیت در بررسی مساله در اختیار مدیر قرار گیرد.


ادامه نوشته

راههای ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری


این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش می کند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینه های روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینه های مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتاب های فراوانی که درباره ی تکنیک های افزایش خلاقیت در افراد و در سازمان ها نوشته شده اند، گویای این حقیقت می باشند که توجه به خلاقیت و توسعه ی ان در سازمان، نه تنها باعث می شود که افراد از کار خود احساس رضایت بیش تری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهره وری و رسیدن به موفقیت های بزرگ سهم عمده ای دارد .
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر می گذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث می شود که نگاه فرد به روش ها و تکنیک هایی که برای افزایش خلاقیت مطرح می شوند تغییر کند .
بعد از این ها وقت آن است که این روش ها را امتحان کنیم؛ روش های فردی. می توانیم ذهن را درگیر حل یک مساله ی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روش هایی که متخصصان این رشته پیش نهاد داده اند حل کنیم .


ادامه نوشته

الگوی حل مسأله (problem-solving model)


ویژگی های الگوی حل مسأله:

1ـ مراحل اجرا در الگوی مسأله:
الف) طرح مسأله یا بازنمایی مشکل: مسأله را از راههای مختلف می توان در ذهن شاگردان ایجاد کرد. قبل از طرح مسأله باید به خصوصیات فراگیران نظیر سن، میزان تحصیلات، رشد ذهنی و عاطفی، ویژگیهای فرهنگی، شرایط اجتماعی و اقتصادی و ... توجه کرد.
ب) جمع آوری اطلاعات: منابع گردآوری اطلاعات باید از نظر علمی معتبر باشند و اطلاعات جمع آوری شده باید با توجه به معیارهای صحیح وعلمی طبقه بندی شوند.
ج) ساختن فرضیه، منظور از فرضیه سازی، پیش بینی راه حلهای احتمالی و حدسی برای حل مسأله است. شاگرد برای ساختن فرضیه ناگزیر است به تفکر بپردازد و برای حل مسأله چندین راه را برمی گزیند.
د)آزمایش فرضیه: فرضیه، حدسی است که براساس اطلاعات پیشین و شواهد موجود، در برخورد با دنیای خارج، در ذهن شاگرد شکل می گیرد.
ه) نتیجه گیری، تعمیم و کاربرد: فرآیند حل مسأله، باید به نتیجه منتهی شود. بدون نتیجه گیری مسأله حل نخواهد شد. 


ادامه نوشته

لبــخـــند بزنيد

 

لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم.. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم

لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند

لبخند مسری است
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید

 

ادامه نوشته

شرکت وال مارت

 

شاید در سال ۱۹۶۲ كه سام والتون اولین فروشگاه خود را به صورتی ساده و سنتی افتتاح كرد هیچكس نمی توانست تصور كند كه «خرده فروشی» می تواند چنان رتبه ای در كسب و كارها داشته باشد كه دست یافتن به آن برای دیگر كسب و كارهای عالم یك رؤیا به حساب آید. اما همت والای والتون «بزرگترین خرده فروش قرن» را بنیان نهاد و نشان داد كه آنچه انسان بخواهد، محقق خواهد شد. امروزه میلیونها نفر در آمریكا و سراسر دنیا به بیش از ۶۲۰۰ فروشگاه وال مارت رفت و آمد دارند
و ۸/۱ میلیون نفر به خدمت آنها مشغول هستند و یك زنجیره عظیم تامین كنندگان به پشتیبانی آنها می پردازند و درآمد ۳۱۲ میلیارد دلاری و سود ۲/۱۱ میلیارد دلاری حاصل می شود

. در این هیاهو كه شركتهای عظیم باسابقه دهها سال فعالیت نظیر GE و HP و GM از یك سو و شركتهای كوچك ولی پویا و مبتنی بر فناوری نظیر «مایكروسافت» و «دل» ازسوی دیگر رقبای مطرح هستند، كمتر كسی می تواند در ذهن خود به چهار دهه پیش برگردد و تك فروشگاهی را تصویر كند كه بنیان این خرده فروش افسانه ای بر پایه های آن قد برافراشته است.

 

ادامه نوشته

نکته ها 520


تنها چیزی که در دنیا می توانی تغییرش دهی
خودت هستی
و با این کار دنیا را متحول می کنی
....
در بازي زندگي اگر عوض نشويم، تعويض مي‌شويم...
تصميم بگيريم : استاد تغيير باشيم نه قرباني تقدیر
....
قانون دانه می گه : در هرسیب بیش از یک دانه وجود دارد چون همه آنها فرصت رشد کردن و به درخت تبدیل شدن را ندارند
اما درس قانون دانه : اگر می خواهید چیزی به دست آورید باید بیش از یک بار برای به دست آوردن آن تلاش کنید
با فهمیدن قانون دانه به درستی درک می کنیم که چگونه از شکست خود عبرت بگیریم و مثل یک قربانی رفتار نکنیم


به قولی : صبورانه در انتظار زمان بمان ... هرچیز در زمان خودش رخ می دهد ... باغبان حتی اگر باغش
را غرق آب هم کند ... درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند
 
.....
کافی است خودمان و قابلیت هایمان را باور کنیم
سرنوشت انسان ها به اندیشه و فکر آنها وابسته است و اندیشه انسان هرچه که باشد رفتارهای او را جهت خواهد داد
و اگر یک رفتار چندین و چند بار تکرار شود به یک عادت تبدیل خواهد شد
همان طور که یک باغبان هر از چندی شاخه های خشکیده درختان را هرس می کند
درخت شخصیت ما انسان ها نیز هر از چندی احتیاج به هرس کردن عادات ناپسند دارد

برای اینکه بتوان به یکی از قله های موفقیت دست یافت لازمه آن این است که برای دستیابی به آن قله انگیزه کافی و لازم داشته باشیم
فتح قله های بلند موفقیت احتیاج به انگیزه های قوی و همت بلند دارد

کوهنوردی به ما یاد می دهد برای تماشای مناظر با خیال راحت ، آرامش و لذت بردن از زندگی لازم است که مقداری از دیگران بالاتر نشسته باشیم

بالا رفتن سخت ولی بخشنده است

اگر در زندگی هدفمند هستیم و می خواهیم به 10 سال آینده دست یابیم لازمه اش تحمل سختی ، مشقت و بردباری است
برای رسیدن به قله یک کوه باید از سربالایی های متعددی عبور کرد و از صخره های صعب العبوری گذشت و شرایط جوی ناپایداری را تحمل کرد
هنگام صعود به قله دائما ً در حال نفس نفس زدن و عرق کردن هستیم و شرایط نسبتاً سختی پیش روی ما قرار دارد

شهرت و افتخار به کسانی داده می شود که در پی آن هستند (نیچه)

بر فراز همه قله ها آرامش وجود دارد (گوته)

با چشمانی لبریز از عشق ، نام او را بخوانید . پرده از همه ی اسرار نهان برداشته خواهد شد ... اوه ای انسان عزیز
در حالی که نشسته ای ، ایستاده ای و یا در این دنیای مادی سرگرم هستی نام خداوند را بارها و بارها تکرار کن

آن چه در سکوت شکوفا می شود یکی دیگر از استعدادهای بشر است ، استعدادی که از او موجودی جادویی می سازد و صدای خداوند فقط سکوت است.

منبع : گروه اینترنتی متد

شاعر احساس


این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
          فقط" شر" و " آفت" می بینی !

>         راســــــتی،
         دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!
         "حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوبِ خــــوب

>         می‌دونی"بهشت" کجاست ؟
         یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !
         بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...

>         وقتی کسی اندازت نیست
         دست بـه اندازه ی خودت نزن...

>         این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
         بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار ،
         بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا


ادامه نوشته

تاکسی شکلاتی


امروز صبح سوار تاکسي اي شدم که قبل از سوار شدن از من خواست روي درب را بخوانم که نوشته بود با لبخند وارد شويد بعد گفت که در تاکسي صبحانه داده مي شود و اگر جلو بنشيني بايد لقمه درست کني  لذا اگر سختت است عقب بنشين
تجربه اي متفاوت و بسيار جالب بود اين راننده اسم تاکسي خود را تاکسي شکلاتي گذاشته بود و بي دريغ و کاملاً بي غل و غش و بي تکلف به مردم محبت مي کرد و در همان  چند دقيقه  تا مقصد بين خودش و مسافران يک جريان انرژي مثبت و محبتي ايجاد  کرد
در ابتدا يک شکلات به مسافران تعارف مي کرد وسپس با برگه اي  مسافراني را که براي اولين بار سوار اين تاکسي شده بودند با چگونگي کارش آشنا مي کرد سپس دو عدد دستکش يکبار مصرف به مسافر جلويي ميدادتا براي همه لقمه بگيرد ظاهراً وقت ناهار هم ناهار مي دهد
جالب است که نه تنها کرايه را مثل بقيه راننده ها مي گيرد بلکه هيچ مبلغ اضافه اي هم نمي گيرد ظاهر تاکسي و خودش و نظافت سفره وادب راننده وخلاصه همه چيز طوريست که با هر روحيه اي وارد مي شوي به او اعتماد مي کني و مثبت تر مي شوي
در هر حال جاتون خالي صبحانه اي دلپذير صرف کردم (بربري تازه با خامه عسل - البته چاي هم اختياري بود) اين تجربه زيبا  نشان داد هر انساني ميتواند در سطح خودش هدفي متعالي گذاشته و در حد خود بکوشد تا بر ديگران تاثير مثبت بگذارد .

نمیدونم تا حالا چند بار سوار تاکسی شدین و از برخورد راننده محترم، دلخور شدین، بهتون بر خورده یا شایدم حرفتون شده. ولی اگه مثل من شانستون زده و سوار تاکسـی شکلاتی شدین، که لذت خوندن این مصاحبه براتون دو چندان میشه.

و این هم آقا مجتبي، صاحب تاکسی شکلاتی:
- لطفاً خودتون رو معرفی کنید.
من مجتبی میرخوند چگینی هستم و 39 سال سن دارم. ازدواج کردم و دو فرزند
به نام های الهه ناز 2 ساله و غزاله راز 7 ساله دارم. ( آخرای مصاحبه بود که
متوجه شدیم آقا مجتبی یه دو قلو هم تو راه دارن!)
- تحصیلاتتون در چه سطحیه؟
من تحصیلاتم زیر دیپلمه. به دلیل فوت پدرم و افتادن خرج خانواده رو دوش من، که پسر بزرگ خانواده بودم، نتونستم به تحصیلاتم ادامه بدم.
- تاکسی شکلاتی چه جوری به وجود اومد؟


ادامه نوشته

   اصل 90/10


   این یعنی چه؟
    یعنی
    ما واقعا بر 10% از اتفاقاتی که برایمان می‌افتد هیچ کنترلی نداریم.

    ما نمی‌توانیم ماشین در حال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم.
    هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمان‌بندی‌های ما را به هم بریزد.
    یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند.

    ما بر این 10% هیچ کنترلی نداریم.

    اما، 90% دیگر، فرق دارند.
    90% بقیه را "شما" تعیین می‌کنید.


ادامه نوشته

گفتگوی خاک وباد


گفت با خاک، صبحگاهی باد         چون تو، کس تیره‌روزگار مباد
تو، پریشان ما و ما ایمن         تو، گرفتار ما و ما آزاد
همگی کودکان مهد منند         تیر و اسفند و بهمن و مراد
گه روم، آسیا بگردانم         گه بخرمن و زم، زمان حصاد
پیک فرخنده‌ای چو من سوی خلق         کوتوال سپهر نفرستاد
برگها را ز چهره شویم گرد         غنچه‌ها را شکفته دارم و شاد
من فرستم بباغ، در نوروز         مژده شادی و نوید مراد
گاه باشد که بیخ و بن بکنم         از چنار و صنوبر و شمشاد
شد ز نیروی من غبار و برفت         خاک جمشید و استخوان قباد
گه بباغم، گهی بدامن راغ         گاه در بلخ و گاه در بغداد
تو بدینگونه بد سرشت و زبون         من چنین سرفراز و نیک نهاد
گفت، افتادگی است خصلت من         اوفتادم، زمانه‌ام تا زاد


ادامه نوشته

اسرار هفتگانه راهبری کسب و کار درعصر جدید


آیا تا به حال توجه کرده اید که در هر فرهنگی تمایل براین است که اطراف خودمان را برای پیدا کردن راهبر جستجو کنیم ؟ این یک ضعف است . آیا زمان آن فرا نرسیده است که درون خودمان را جستجو کنیم تا ببینیم چگونه در قرن بیست ویکم می توانیم خود راهبری باشیم که می­خواهیم و به آن نیاز داریم ؟ من فکرمی کنم قطعاً رسیده است .
راهبری یعنی گفتن این که کارکنان چه کاری باید انجام دهند . کارکنان به مدیر به چشم یک قهرمان نگاه می کنند . مدیران در پیشبرد اهداف لازم اند تا مسائل پیش آمده را حل کنند،چون به تخصص تکنیکی آن ها نیاز است و می دانند چگونه از پس کارها برآیند.آن ها باید توان این را داشته باشند تا کشتی را در امواج خروشان به پیش ببرند!
الگوهای سنتی کسب و کار در دنیای امروز به کار نمی آیند. امروزه همزمان با فرسایش الگوهای عصر صنعتی، قدرت ازفروشندگان به خریداران منتقل شده است. راهبری کسب وکار امروزه به یک استاد شعبده بازی و یک شنونده دلسوز نیاز دارد. او باید در امور کسب وکار فهیم ، دارای قدرت درک شهودی باشد .
راهبران باید بتوانند انرژی انسانی را به حرکت درآورده،آن را تنظیم کنند و به سوی یک هدف مشترک که همانا ایجاد ارزش بیشتر برای مشتری است جهت دهند تا یک شرکت سودده ایجاد کنند. شرکت هایی که مراتب بالا تری از رضایت مشتری و کارمند را دارا هستند .
من معتقدم در قرن بیست و یکم برای راهبران کسب وکار موفق هفت ویژگی وجود دارد :
۱) تفکر خلاق
انیشتین گفت " جهانی که خلق کرده ایم حاصل طرز تفکر ماست " . هیچ چیز در آینده بدون روش های بنیادی نو اندیشی تغییر نخواهد کرد . اگر بخواهیم دنیای جدیدی خلق کنیم ابتدا باید تفکر خود و زمینه های فکریمان را تغییر دهیم ٪٨٠ مردم واکنشی فکر می کنند. آن ها زحمت می کشند تا چیزی را برطرف کنند. (معمولاً یک مشکل را ! ) ٪٢٠ دیگر متفکران خلاق هستند آن ها عمل می کنند تا چیزی را به وجود آورند. (خلق کنند). متفکران خلاق از پرسش" چه امکانی وجود دارد ؟ "ترقی می کنند . متفکران واکنشی می پرسند " چه چیزی اشتباه است ؟ یا "چه کسی را باید سرزنش کرد؟ " متفکران واکنشی در واکنش و پاسخ به محیط زندگی می کنند . متفکران خلاق فراتر از محیط می روند .


ادامه نوشته

توصیه های جرج برناردشاو

             

1.      یک مرد تا زمانی که صحبت‌هایش را انکار نکنید حرفی نمی‌زند!

2.      روش جوک گفتن من این است که واقعیت را بگویم. واقعیت خنده‌دارترین لطیفه دنیا است.

3.      وقتی که انسان بخواهد ببری را بکشد اسمش را ورزش می‌گذارد اما اگر ببر بخواهد او را بکشد اسمش درنده خویی است.

4.      عده کمی از مردم بیش از یک یا دو بار در سال فکر می‌کنند. من با یکي - دو بار فکر کردن در هفته برای خودم شهرتی دست و پا کردم.

5.      مرد خردمند سعی می‌کند خودش را با دنیا سازگار کند و مرد نابخرد اصرار دارد که دنیا را با خودش سازگار کند. بنابراین کلیه پیشرفت‌ها بستگی به تلاشهاي مرد نابخرد دارد.

6.      ما از تجربه کردن می‌آموزیم که انسان هیچگاه از تجربه کردن چیزی نمی‌آموزد.

7.      اگر وقت کافی باشد هر چیزی برای هر کسی دیر یا زود اتفاق می‌افتد.

8.      اگر در موزه ملی آتش سوزی شود، کدام نقاشی را نجات خواهم داد؟ البته آن را که به در خروجي نزدیک‌تر است.

9.      تنها کسی که با من درست رفتار می‌کند خیاطم است که هر بار که مرا می‌بیند، اندازه‌های جدیدم را می‌گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده‌اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.

10.  در زندگی دو تراژدی وجود دارد: اینکه به آنچه قلبت می‌خواهد نرسی و اینکه برسی!

11.  انسانهای خوشبین و بدبین هردو برای جامعه مفید هستند، خوشبین هواپیما را اختراع می‌کند و بدبین چتر نجات!

12.  وقتی چیزی خنده‌دار است با دقت در آن حقیقتی پنهان را جست و جو کنید!


شکست بازاریابی


یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت.
دوستی از وی پرسید: چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟
وی جواب داد: هنگامی که من به آن جا رسیدم مطمئن بودم که می‌توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم. اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی‌دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آن‌ها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم:
-         پوستر اول مردی را نشان می داد که خسته و کوفته در بیابان بیهوش افتاده بود.
-         پوستر دوم مردی که در حال نوشیدن کوکا کولا بود را نشان می‌داد.
-         پوستر سوم مردی بسیار سرحال و شاداب را نشان می‌داد.

پوسترها را به ترتیب در همه جاهایی که در معرض دید بود چسباندم.

دوستش از وی پرسید: آیا این روش به کار آمد؟
جواب داد: متاسفانه من نمی‌دانستم عرب‌ها از راست به چپ می‌خوانند و لذا آن‌ها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند و فکر کردند که با خوردن کوکاکولا خسته و کوفته در بیابان بیهوش میشوند!

فراموش نکنیم:
قبل از انجام هر کاری اول اطرافیان و مخاطب خودتون رو بشناسیم، چون برای برقراری ارتباط با مردم باید شناخت درستی از خواسته ها، علایق، زبان و … آن‌ها داشته باشیم.

منبع: http://emba1.blogfa.com


سه راه برای تغییر دادن محیط کاری زهرآگین


جریان سنگین کارها، استرس، محیط رقابتی و بچه های بد؛ دلیل هرچه که باشد، کار کردن در یک محیط زهرآگین در بهترین حالت دلخواه نبوده و در حالت بد، زجرآور است. در اینجا سه راه برای اینکه بتوانید موجب تغییرات مثبت شوید، آمده است:
1- شروع به حرف زدن کنید. با تک تک پرسنل مصاحبه محرمانه ترتیب دهید. به آنها فضا دهید تا خودشان را خالی کنند، سپس آنها را تشویق کنید که مشکلاتی که به آن اشاره نمودند را حل کنند.

2- کمک کننده باشید، اجبار ننمایید. به کارکنان کمک کنید که به مسأله فکر کنند ولی به آنها نگویید که چه کار کنند. به کارکنان اجازه دهید که به صورت شخصی مسئولیت بهتر نمودن چیزها را بر عهده گیرند.

3- به حرف زدن بسنده نکنید. تغییر دهید. تعهدی برای تغییر شکایتها به مشارکت ایجاد نمایید. می توانید با نشان دادن گوش دادنتان و ایجاد تغییر بر اساس شنیده ها تان اعتماد پرسنل را به دست آورید.

مجله مروری بر کسب و کار هاروارد 4 مارس 2010
ترجمه: مراد احمدی پور
www.iranhumanresources.blogfa.com

یادمان باشد ...


یادمان باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه‌ای ندارد.

یادمان باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

یادمان باشد که: زخم نیست آنچه درد می‌آورد، عفونت است.

یادمان باشد که: در حرکت همیشه افق‌های تازه هست.

یادمان باشد که: دست به کاری نزنم که نتوانم آن را برای دیگران تعریف کنم.

یادمان باشد که: آنها که دوستشان می‌دارم می‌توانند دوستم نداشته باشند.

یادمان باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.

یادمان باشد که: باورهایم شاید دروغ باشند.

یادمان باشد که: لبخندم را توى آیینه جا نگذارم.


ادامه نوشته

نــــــور   


دست های میکائیل از رزق پر بود. از هزار خوراک و خوردنی. اما چشم های آدمی همیشه نگران بود دست هایش خالی و دهانش باز میکائیل به خدا گفت: خسته ام ، خسته ام از این آدم ها که هیچ وقت سیر نمی شوند. خدایا چقدر نان لازم است تا آدمی سیر شود؟ چقدر خداوند به میکائیل گفت: آنچه آدمی را سیر می کند نان نیست، نور است. تو مامور آن هستی که نان بیاوری. اما نور تنها نزد من است و تا هنگامی که آدمی به جای نور، نان می خورد گرسنه خواهد ماند 
میکائیل راز نان و نور را به فرشته ای گفت. و او نیز به فرشته ای دیگر. و هر فرشته به فرشته دیگری تا آنکه همه هفت آسمان این راز را دانستند. تنها آدم بود که نمی دانست. اما رازها سر می روند. پس راز نان و نور هم سر رفت. و آدمی سرانجام دانست که نور از نان بهتر است. پس در جستجوی نور برآمد. در جستجوی هر چراغ و هر فانوس و هر شمع اما آدم، همیشه شتاب می کند. برای خوردن نور هم شتاب کرد. و نفهمید نوری که آدمی را سیر می کند نه در فانوس است و نه در شمع. نه در ستاره و نه در ماه او ماه را خورد و ستاره ها را یکی یکی بلعید. اما باز هم گرسنه بود


ادامه نوشته

آموخته ام که . . .


آموخته ام ...... بهترين كلاس درس دنيا كلاسي است كه زير پاي پير ترين فرد دنياست.
آ‌موخته ام ...... وقتي كه عاشق هستيد عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود.
آموخته ام ...... تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد:
تومرا شاد كردي .

آموخته ام ...... داشتن كودكي كه در آغوش شما به خواب رفته زيباترين
حسي است كه در دنيا وجود دارد .

آموخته ام ...... كه هرگز نبايد به هديه اي از طرف كودكي ( نه ) گفت .
آموخته ام ...... كه هميشه براي كسي كه به هيچ عنوان قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم .
آموخته ام ...... كه مهم نيست كه زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد ،
‌همه ما احتياج به دوستي داريم كه لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم .

 

ادامه نوشته

تست روانشناسي خيال و تصور

 

جنگل
خود را دریک جنگل مجسّم کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:

آیا جنگلی که در آن هستید تاریک است یا روشن؟
الف) من خود را در جنگلی در روشنایی روز می ‌بینم.
ب) من خود را در جنگلی در شب می ‌بینم.
پ) من خود را در جنگلی در هنگام غروب،یا طلوع خورشید می ‌بینم. نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن.

آیا راهی در میان جنگل وجود دارد؟
الف) بله
ب) نه


فنجان
حال از شما می ‌خواهیم که به میان جنگل بروید.

فنجانی را می ‌بینید. چه شکلی است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش می ‌آید.
ب) فنجان به نظر من ارزش چندانی ندارد.

 

ادامه نوشته

هشت درس از اصغر فرهادی برای موفقیت در کسب و کار

 

 

افراد موفق، فرای زمینه کاری، رویکرد متفاوتی نسبت به کار دارند. این گروه نکاتی را در کارشان مد نظر قرار می‌دهند که باعث می‌شود در جایگاه متفاوتی نسبت به دیگران بیاستند. اگرچه هرکدام از ما، آدم‌های متفاوتی با ویژگی‌ها و توانایی‌های متفاوتی هستیم. همانطور که انیشتین، دکتر حسابی، پروفوسور سمیعی، استیوجابز، بیل‌گیتس، علی حاتمی و هزاران آدم بزرگ یکتا هستند و مشابه ندارند، اصغر فرهادی و خود شما هم یکتا هستید و مشابه ندارید. اما همیشه توجه به نکات انگیزه‌های برای پیشرفت می‌دهند.
لازم به ذکر است که این نکات صرفا برداشت شخصی من از رویکرد کاری اصغر فرهادی است که از میان مصاحبه‌ها، گفتگوها و نقدها جمع‌بندی شده است.

۱- توجه به مبانی

ادامه نوشته

ده پله تا آرامش

 

 آیا آرزو دارید که آرام، خونسرد و خوددار باشید و فرصت کافی برای آن چه دلخواه شماست در اختیار داشته باشید؟ اگر چه رسیدن به این هدف مشکل به نظر می رسد، اما با کمی تلاش و تجدید نظر در افکار و اعمال خود می توانید به آن نزدیک شوید.
فراموش نکنید در دنیای شلوغ و پر استرس امروزی، به دست آوردن کمی آرامش می تواند غنیمت بزرگی باشد. بهتر است راهکارهای پیشنهادی ما را رعایت کنید:
* همیشه همه کارها را تحت کنترل نگیرید:
افراد پرکار و فعال اغلب احساس می کنند همه کارها باید تحت کنترل آن ها باشد، خصوصا مواقعی که هدف خاصی مدنظرشان است.
بنابراین سعی کنید برای یک بار هم که شده این عادت "کنترل کردن" را رها کنید و بگذارید دیگران مسئولیت کارها را به عهده بگیرند؛ به عنوان مثال بگذارید دیگران برنامه سفر دسته جمعی را سازماندهی کنند و نتیجه حاصله را بدون هیچ اظهار نظری بپذیرید و ببینید چه احساسی به شما دست می دهد. این کار ممکن است برای شما پردغدغه و برای دیگران شگفت انگیز باشد، ولی آرامشی که برای تان به ارمغان می آورد، ارزش آن را دارد.
*مسئولیت های متعدد را نپذیرید:

ادامه نوشته

حکایت : بیست بیسته!


نمره صفر این دانش آموز پس از اعتراض بیست شد!

پاسخ های جالب این دانش آموز باعث شد تا نمره صفر نگیرد. سوال ها و جوابها را بخوانید.
ANSWERS OF A BRILLIANT STUDENT WHO OBTAINED 0 But I would have given him 100

Q1. In which battle did Napoleon die?
* his last battle
درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
در آخرین جنگش

Q2. Where was the Declaration of Independence signed?
* at the bottom of the page
اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضا شد؟
در پایین صفحه

 

ادامه نوشته

حکایت : بلیط قطار


سه نفر آمريکايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شرکت در يک کنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريکايي هر کدام يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که ايراني ها سه نفرشان يک بليط خريده اند. يکي از آمريکايي ها گفت: چطور است که شما سه نفري با يک بليط مسافرت مي کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهيم.

همه سوار قطار شدند. آمريکايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يک توالت و در را روي خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بليط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لاي در يک بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمريکايي ها که اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند که چقدر ابتکار هوشمندانه اي بوده است.

بعد از کنفرانس آمريکايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان کار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز کنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريکايي يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يکي از آمريکايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.


ادامه نوشته

خــــبــــر خــــــــوش


 1-  به خاطر داشته باش که عشق‎های سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردن‎ها و ریسک‎های بزرگ محتاج‎اند.
2-   وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.
3- این سه میم را از همواره دنبال کن:
* محبت و احترام به خود را
* محبت به همگان را
* مسؤولیت ‎پذیری در برابر کارهایی که کرده‎ای

4- به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می ‎جویی، گاه اقبالی بزرگ است.
5- اگر می ‎خواهی قواعد بازی  را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.
6- به خاطر یک مشاجره‎ی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.
7-  وقتی دانستی که خطایی مرتکب شده‎ای، گام‎هایی را پیاپی برای جبران آن خطا بردار.


ادامه نوشته

حکایت : بهلول و کیک


 
می گویند روزی بهلول به همسرش گفت:«برایم شیرینی درست کن که تعریف آن را فراوان از ثروتمندان شنیده ام.»
همسرش می گوید :« آرد گندم نداریم»
بهلول می گوید :«آرد جو استفاده کن.»
همسرش می گوید:«شیر هم نداریم.»
بهلول پاسخ می دهد:«شیر و شکر نمی خواهد.»همسر بهلول  دست به کار می شود و با آرد جو و آب به اصطلاح شیرینی می پزد.
بهلول بعد از خوردن قیافه اش درهم می رود و می گوید:«چه ذائقه بدی دارند این ثروتمندها!»
نکته : موفقیت مثل پختن کیک است : مواد اولیه ، دستورالعمل پخت و رعایت سلسله مراتب . مواد اولیه کیک موفقیت عبارتند از:هدف گذاری ،برنامه ریزی ،اقدام ،صبر ،آموختن از شکست ها و اشتباهات و در نهایت پشتکار و پشتکار تا حصول نتیجه.وجود هر کدام از مواد تشکیل دهنده کیک موفقیت لازم و ضروری است.از هر چیز که کم مایه بگذاریم نتیجه کامل و دلخواه نخواهد بود و ما هرگز نخواهیم توانست طعم شیرین واقعی را بچشیم.
 هرگاه دیدید کسی به موفقیتی رسیده است که شما نرسیده اید ،بدانید اوکارهایی کرده است که شما نکرده اید. . 
 
 برگرفته شده از کتاب "نیم کیلو باش، ولی خودت باش" - سعید گل محمدی

آیین زندگی كامپیوتری !


1. در زندگی و معاشرت با دیگران، نرم‌افزار باشیم، نه سخت‌افزار.
2. برای پسوند فایل زندگی اجتماعی و خانوادگی، از سه كاراكتر "ع"، "ش" و "ق"، استفاده كنیم نه چیز دیگر.
3. هیچ‌گاه قفل سی‌دی قلب مردم را نشكنیم كه "تا توانی دلی به دست آور، دل شكستن هنر نمی‌باشد".
4. چنانچه در كاری شكست خوردیم، آن را "Shut Down" نكنیم بلكه آن را "Restart" كنیم.
5. برای مانیتور زندگی‌مان، بك‌گراند (Background) سبز یا آبی را در نظر بگیریم نه سیاه یا دودی.
6. برای سیستم قلبمان از مانیتورهای تخت و صاف (Flat) استفاده كنیم.

7. برای حل اختلافات زناشویی، روی گزینه "گذشت و ایثار"، دابل كلیك (Double click) كنیم.
8. برای فایل‌های اسرار زندگی‌مان، پسورد (password) بگذاریم و آن را مخفی (Hidden) كنیم.
9. همواره پیش از سخن گفتن، سی پی یوی فكرمان را به كار بیندازیم.
10. بر صفحه مشكلات مردم، كلید F1 باشیم و آنان را كمك و راهنمایی (Help) كنیم.

11. اگر شخصیت ما بزرگ و والاست، این نوع شخصیت، نباید به ما اجازه دهد كه با هر كسی چت (Chat) كنیم و هر كسی با ما چت كند.
12. اگر از كسی بدی و كم‌لطفی دیدیم، آن را "Save" نكنیم بلكه آن را "Delete" نماییم و حتی آن را از ریسایكل‌بین (Recyclebin) قلب مان كاملاً محو كنیم


ادامه نوشته

پنج سال بعد کجا خواهید بود؟


اکثر ما با این پرسش همیشگی و گاهي رنجش آور روبه‌رو شده‌ایم که «خودتان را پنج سال بعد کجا می‌بینید». البته این سوال اغلب در مصاحبه‌های کاری پرسیده می‌شود، اما شاید با این پرسش در محاوره‌های روزانه یا در مهمانی‌ها هم برخورد کرده باشید.

دانستن و برقراری ارتباط با اهداف حرفه‌ای حتی برای بیشتر افراد بلندپرواز و هدف گرا هم چالش‌انگیز است. آیا واقعا امکان دارد که بدانید پنج سال بعد چه کاره هستید یا حتی اینکه بدانید می‌خواهید چه کار کنید؟
متخصصان چه می‌گویند
در دنیای کاری امروز، حرفه‌ها و مشاغل اغلب پیچ و خم‌های زیادی دارند و آینده
پیش‌رو، مبهم و تاریک است. جوزف و این تراب، استاد مدیریت رفتار سازمانی در کالج بوستون و یکی از نویسندگان کتاب «مدیر معلم: توسعه بهترین استعدادها در کسب‌وکار» می‌گوید
«پیش‌بینی پنج سال آینده در جهان امروز بسیار مشکل است. اکثر کسب‌و‌کارها حتی نمی‌دانند دو یا سه سال دیگر چه نیازهایی خواهند داشت». با وجود اینکه دادن یک پاسخ قطعی و صادقانه به این پرسش آسان نیست، اما و این تراب و همکارش تیموتی باتلر که مقام ارشد و مدیر برنامه‌های توسعه حرفه‌ای دانشگاه بازرگانی‌ هاروارد است، در مورد این موضوع توافق دارند که پاسخ به این پرسش مستلزم داشتن آمادگی است و شما باید با هر گفت‌وگویی در این مورد، به مثابه یک مصاحبه برخورد کنید. و این تراب می‌گوید «هر انسانی که با او صحبت یا ملاقات می‌کنید، یک پتانسیل ایجاد ارتباط برای زمان فعلی و همچنین برای آینده محسوب می‌شود». اولین قدم، دانستن جواب برای خودتان است. باتلر می‌گوید «این یک پرسش عمیق است. در بطن آن، این سوال مطرح است که خود من چه انتظاري دارم؟». باید برای خودتان روشن کنید در مورد آینده حرفه‌ای‌تان چه می‌خواهید قبل از آنکه آن را با اطمینان با بقیه در میان بگذارید.


ادامه نوشته

رابطه خلاقیت و یک اختلال روانی کشف شد


هنرمندان و نویسندگان بزرگی چون ونسان ونگ گوگ، ویرجینیا وولف و ارنست همینگوی از بیماری اختلال دو قطبی رنج می بردند.
اکنون نتایج یک تحقیق در آمریکا نشان می دهد بیش از 8 درصد از کسانی که حرفه آنها با خلاقیت مرتبط است از بیماری افسردگی- شیدایی یا اختلال دوقطبی رنج می برند. درحالی که در کل جمعیت جهانی تنها یک درصد از مردم به این اختلال مبتلا هستند. از سوی دیگر، در حدود 8 درصد از کسانی که از اختلال دو قطبی متاثر هستند می توانند به عنوان افراد خلاق مورد ملاحظه قرار گیرند.
"گرگ ماری" و "شری جانسون" در مقاله ای که به تازگی در مجله Clinical Psychological Review منتشر کرده اند خاطرنشان می کنند که این ارتباط هنوز باید به روشی قطعی نشان داده شود، چراکه تاکنون این مطالعات به جای اینکه به صورت بررسیهای وسیع اپیدمی شناسانه انجام شوند تنها بر روی موارد مجزا بوده اند و از دیدگاه علمی نمی توانند چندان عمومیت داشته باشند.
همچنین به نظر می رسد که پیوند میان خلاقیت و اختلال دوقطبی، یک ارتباط خطی نیست. در واقع کسی که از اشکال شیدایی حادتری رنج می برد نسبت به کسی که به اشکال سبکتر این اختلال مبتلا است کمتر قادر به تولید خلاقیت است.
"کای ردفیلد جمیسون"، استاد روانشناسی مدرسه پزشکی دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور در این خصوص توضیح داد: "دهها سال و یا واقعاً قرنها است که خلق و خوی انسان با خلاقیت مرتبط شده اند. درحقیقت خلق و خو با جنبه های دیگری چون تجسم گرایی، توانایی تفکر و درس گرفتن از مصیبتها نیز ارتباط دارد. همچنین افسردگی نیز حداقل از بعضی جهات می تواند تفکر را آسان کند."
خلاقیت در کار و ارتباط میان شیدایی- افسردگی و خلاقیت از جمله موضوعاتی هستند که در کنفرانس جهانی "آینده علم" که از 18 تا 20 سپتامبر در شهر ونیز برگزار می شود، مورد بررسی قرار خواهند گرفت. عنوان این دوره از کنفرانس "آینده علم" "ذهن: جوهره بشریت" نامگذاری شده است.
"کای ردفیلد جمیسون" یکی از محققانی است که از سالها قبل بر روی ارتباط میان خلاقیت و اختلال دوقطبی تحقیق کرده است. وی در کتابی با عنوان "لمس شده با آتش" (Touched by the fire) از آگاهی های خود از ژنتیک، نوروساینس و داروشناسی برای کشف ارتباط میان نبوغ، خلاقیت و شیدایی استفاده می کند و دری را به سوی بررسی مجدد زندگی نوابغ مجنونی چون ویرجینیا وولف، ونسان ون گوگ و ارنست همینگوی می گشاید.
 
عناصر لازم برای توسعه خلاقیت
روانشناسان در سالهای اخیر با انجام تحقیقاتی توانسته اند عناصر مختلف شخصیت را که برای توسعه خلاقیت لازم هستند شناسایی کنند.
به گفته "گرگ ماری" و "شری جانسون"، عنصر مرکزی توسعه خلاقیت، شرط ذهنی باز بودن به سوی تجربیات جدید و ایده های نو است چراکه خلافیت می تواند ساختمانهای خود را بسازد.
سپس نیاز است که به اصیل بودن افکاری که تولید می شوند توجه کرد. این کار می تواند تمایل به ضد اجتماعی بودن را که در شخصیتهای بسیار خلاق بسیار رایج است، افزایش دهد.


ادامه نوشته

یازده راز موفقیت مدیر ارشد عملیاتی فیس‌بوک: شریل سندبرگ


شریل سندبرگ ـ مدیر ارشد عملیات فیس‌بوک ـ یکی از موفق‌ترین زنان دنیای کسب و کار امروزی است. سه سال از ترک گوگل و پیوستن‌اش به فیس‌بوک می‌گذرد و در این مدت دستاوردهای خانم سندبرگ خیره‌کننده است: فیس‌بوک سرانجام به سودآوری رسید، تعداد پرسنل از ۱۳۰ نفر به ۲۵۰۰ نفر افزایش یافت و تعداد کاربران‌اش از ۷۰ میلیون نفر به ۷۰۰ میلیون نفر رسید. جالب است؛ نه!؟

خانم سندبرگ ممکن است به‌زودی به‌عنوان اولین وزیر زن خزانه‌داری ایالات متحده مشغول کار شود که اگر این اتفاق بیافتد، او به یکی از قدرت‌مندترین زنان دنیای فاینانس تبدیل خواهد شد. چند هفته قبل شریل سندبرگ مراسم فارغ‌التحصیلی‌اش را در کالج بارنارد جشن گرفت. به همین مناسبت مجله‌ی نیویورکر یک نمایه‌ی ۸۰۰۰ کلمه‌ای برای او منتشر کرد که در آن می‌توانیم با ایده‌های شریل برای موفقیت به‌عنوان یک زن برجسته‌ در دنیای کسب و کار آشنا شویم. به نقل از این‌جا رازهای موفقیت شریل سندبرگ را مرور می‌کنیم:

۱- نگران تعادل زندگی و کار نباشید. به جای آن کاری را پیدا کنید که عاشق‌اش هستید و بعد سخت کار کنید!

۲- از داشتن یک حامی (به‌ویژه یک حامی مرد اگر زن هستید) نترسید. سندبرگ در هاروارد زیر نظر پروفسور لاری سامرز اقتصاد خواند و بعد از آن با او به بانک جهانی و وزارت خزانه‌داری رفت. در سن ۲۹ سالگی سندبرگ توسط سامرز به‌عنوان سرپرست نیروی انسانی تعیین شد. وقتی از او سؤال شد که آیا نگران نیست که اعتبارش را که به سختی به‌دست آورده به‌واسطه‌ی شایعه‌هایی که همیشه دور و بر زنان جوانی که از حمایت یک مقام بلند پایه‌ی مرد برخوردارند زیر سؤال برود، جواب داد: “من از کسانی که به من شجاعت بخشیدند و کمک‌ام کردند تا پیش‌رفت کنم، تشکر می‌کنم. هیچ کس نمی‌تواند به‌تنهایی موفق شود.”

۳- برنامه‌ریزی برای مسیر شغلی را فراموش کنید. سندبرگ معتقد است برنامه‌ها به‌درد خندیدن می‌خورند! “من همیشه به آدم‌ها می‌گویم که اگر تلاش کنند تا نقطه‌های منفرد و جدای مسیر شغلی‌شان را به هم وصل کنند و آن خط‌ها را دنبال کنند، مسیر محدودی را پی می‌گیرند. اگر من تصمیم می‌گرفتم مسیر شغلی را که در کالج برای‌ام متصور بود ادامه بدهم ـ زمانی که اینترنت، گوگل یا فیس‌بوکی وجود نداشتند ـ … من نمی‌خواستم چنین اشتباهی را مرتکب شوم. دلیل من برای نداشتن برنامه همین است: اگر برنامه داشتم، گزینه‌های امروزم محدود بودند.”


ادامه نوشته

شش طرز فکر(نگاه به مسئله از کلیه زوایا)


"شش طرز فکر" ابزاری قدرتمند برای بررسی تصمیمات مهم از زوایای گوناگون می باشد. این ابزار به شما کمک می نماید تا روش فکری معمولی خود را کنار بگذارید. به همین ترتیب این ابزار شما را به درک کاملی از پیچیدگی یک تصمیم، و تعیین موضوعات و فرصتهائی که در غیر اینصورت شاید مورد توجه قرار نگیرند، نائل می نمایند.......
بسیاری از افراد موفق به هر مسئله ای یک رویکرد بسیار عقلی، و مثبت دارند و این بخشی از علت موفقیت آنان می باشد. با اینحال این افراد غالباً مسائل را از زاویه حس هیجانی، شهودی، خلاقانه، و یا منفی مورد توجه قرار نمی دهند. این میتواند بدانمعنی باشد که این افراد، مقاومت دربرابرتغییر را نادیده می گیرند، جهش های خلاقانه ای ایجاد نمی کنند، و ناتوان از ایجاد برنامه های مرتبط هستند.
به همین ترتیب افراد بدبین ممکن است بیش از حد در حالت دفاعی قرار داشته، و افرادیکه برای حل مسئله مقید به یک رویکرد منطقی باشند، شاید نتوانند خلاقیت خود را به کار گرفته یا ندای درونی خویش را بشنوند.

اگر با استفاده از تکنیک "شش طرز فکر" به مسئله نگاه کنید، آنگاه از تمامی این رویکردها برای به دست آوردن بهترین راه حل برای آن، استفاده کرده اید. تصمیمات و برنامه های شما شامل مجموعه ای از بلند پروازی، مهارت اجرائی، حساسیت، خلاقیت و برنامه ریزی به هم پیوسته، خواهد بود. این روش توسط "Edward de Bono" در کتاب" 6 Thinking Hats" ابداع گردیده است.

چگونه از این ابزار استفاده کنیم:
برای استفاده از "شش طرز فکر" و به منظور بهبود کیفیت تصمیم گیری خود، به "نقش" های تصمیم گیری در هر یک از این موارد توجه کنید. هر طرز فکر یک سبک فکری است که در زیر به توضیح آن می پردازیم:

نقش سفید:
با این طرز فکر شما بر داده های موجود متمرکز خواهید شد. به اطلاعاتی که دارید توجه نمائید و ببینید که چه می توان از آن فهمید. به شکاف بین دانسته ها و نادانسته های خود توجه کنید، سعی نمائید این شکاف و فاصله را پر کنید و یا آن را به نحوی در محاسبات خود وارد نمائید. شما در اینجا به تحلیل روندها گذشته می پردازید و سعی می کنید از داده های تاریخی و سوابق، استنتاج کنید.


ادامه نوشته

چگونه موفق شویم؟


 
    * برنامه ريزی کن وقتی که ديگران مشغول بازی کردن هستند

    * مطالعه کن وقتی که ديگران در خواب هستند

    * تصميم بگير وقتی که ديگران مردد هستند

    * خود را آماده کن وقتی که ديگران درخيال پردازي هستند

    * شروع کن وقتی که ديگران در حال تعلل هستند

    * صرفه جويی کن وقتی که ديگران در حال تلف کردن هستند

    * گوش کن وقتی که ديگران در حال صحبت کردن هستند

    * لبخند بزن وقتی که ديگران خشمگين هستند

    * پافشاری کن وقتی که ديگران در حال رها کردن هستند
 


برگرفته از سایت خبرگزاری علمی دانا نیوز
منبع اصلی   www.sohagroup.com 


همیشه یک نسخه دست اول از خودتان باشید تا یک نسخه دست دوم از دیگری


1- اصیل باشید. با خودتان باشید:
یکبار جودی گارلند  گفت: ” همیشه یک نسخه دست اول از خودتان باشید تا یک نسخه دست دوم از دیگری.” با این جمله می توان عمری را زندگی کرد. شما در زندگی نمی توانید پا در کفش دیگری کنید ، شما فقط اختیار کفش های خودتان را دارید و می توانید آنها را تغییر دهید. اگر نتوانید خودتان باشید ، نمی توانید زندگی کنید؛ در آنصورت فقط هستید، زنده اید.
از خود بپرسید: اگر شما خودتانی را که اکنون هستید دوست ندارید، پس چرا باید دیگری شما را دوست داشته باشد؟؟؟

۲-از مردم مراقبت و به آنها توجه کنید:
اگر شما واقعا به مردم اهمیت نمی دهید و توجهی به آنها ندارید، پس چطور انتظار دارید آنها به شما توجه کنند؟ هرچه شما به دیگران کمک کنید آنها نیز به کمک شما خواهند آمد.عشق و محبت سبب عشق و محبت است. و حرف های دیگه ایی که کم و بیش حتما شنیده اید.

۳-احساس خوب به دیگران هدیه کنید:
مردم به ندرت به یاد می آورند که شما برای آنها چه کاری انجام داده اید، اما همیشه به یاد دارند که چه احساسی را در آنها ایجاد کرده اید.

۴-صادق باشید و مسئول کارهای خود:
هیچ کس – تکرار می کنم – هیچ کس دروغگو را دوست ندارد.در دراز مدت به هر حال حقیقت همیشه خود را نشان می دهد. در نهایت اعمال شما از شماست و به سوی خودتان بازخواهد گشت.

۵-لبخند بزنید:
هرکسی دیدن یک لبخند واقعی را دوست دارد.تصور کنید که یک فرد کاملا غریبه به چشمان شما نگاه می کند و به شما لبخند می زند.ناگهان او دیگر یک غریبه به نظر نمی رسد، اینطور نیست؟


ادامه نوشته

سخن بزرگان 715

 

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ، تا اینکه دروغی آرامم کند. . .

تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا . . .

خوبی بادبادک اینه که
می‌دونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده . . .

با کسی زندگی کن که مجبور نباشی
یه عمر برای راضی نگه داشتنش فیلم بازی کنی . . .

انسان مجموعه ای از آنچه که دارد نیست ؛
بلکه انسان مجموعه ای است از آنچه که هنوز ندارد، اما می تواند داشته باشد . . .

مردمی که گل ها را دوست میدارند خود از ان گل ها دوست داشتنی ترند . . .

تهمت مثل زغال است اگر نسوزاند سیاه می کند . . .

 

ادامه نوشته

نکته ها ی طنز358   

 

تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟
وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه:
تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!
---
سال ها گذشت و کسی ندید که انسانی با قاشق چای خوری ،چای بخورد
---
وقتی ارزش ها عوض می شوند، عوضی ها با ارزش می شوند!
---
وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :
نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!
---

 

ادامه نوشته

فراغت



آرتور شوپنهاور

سخنی از این جستار: «فراغت هرکس ارزشی برابر با خود او دارد.»
~~~
‏کس که غنای درونی د‏اشته باشد، از جهان بیرون به چیزی نیاز ندارد، ‏جز هدیه‌ای سلبی، یعنی فراغت، تا توانایی‌های ذهنی خود ‏را بسازد ‏و تکامل بخشد و از غنای درونی خود ‏بهره‌مند شود‏، یعنی فقط به این امکان نیاز دارد که د‏ر طول زندگی، هر روز و هر ساعت آن‌گونه باشد که هست. اگر تعیّن کسی این باشد که بر همه نوع بشر تأثیر بگذارد، معیاری برای خوشبختی یا بدبختی او جز این وجود ندارد که بتواند در راه پرورش استعدادها و کامل کردن آ ثارش موفق شود یا شکست بخورد. هرچیز جز این برایش بی‌اهمیت است. ازاین‌رو می‌بینیم که بزرگان همه‌ی دوران‌ها برای فراغت، بیش از هر چیز دیگر ارزش قائل‌اند، زیرا فراغت هرکس ارزشی برابر با خود او دارد. ارسطو می‌گوید: «به نظر می‌رسد که سعادت در فراغت است.» (اخلاق نیکوماخوس) و دیوگِنِس لائرتی نقل می‌کند که: «سقراط از فراغت به‌مثابه زیباترین موهبت تجلیل می‌کرد.» ارسطو در اخلاق نیکوماخوس نتیجه می‌گیرد که زندگی فلسفی، سعادتمندترین نوع زندگی است.چنان‌که در کتاب سیاست می‌گوید: «کارکردن بدون مانع بر نیروهای ذهنی، از هر نوع که باشد، به معنای سعادت واقعی است.»

برگرفته از كتاب:
شوپنهاور، آرتور؛ در باب حكمت زندگي؛ برگردان محمد مبشّري؛ چاپ نخست؛ تهران: انتشارات نيلوفر 1388.
 ره‌پو

 

ده فرمان


1- دعا عبارت از "لاستیک زاپاس" نیست که هر زمان دچار دردسر شدیم از آن استفاده کنیم. بلکه مانند فرمان اتومبیل است که ما را در طول راه در مسیر درست قرار می‌دهد.
2- آیا هرگز اندیشیده‌اید که چرا شیشۀ جلو اینقدر بزرگ و آینه جهت نگاه کردن به پشت سر از شیشۀ عقب اینقدر کوچک است؟ چون آینده به مراتب مهم‌تر از گذشته است. جلو را بنگرید و پیش بروید.
3- دوستی مانند کتاب است. در چند ثانیه می‌توان آن را سوزاند و نابود کرد امّا نوشتنش عمری طول می‌کشد.
4- همه چیز در زندگی موقّت است. اگر کارها درست شود، خشنود باشید، آنقدرها به درازا نخواهد کشید و اگر هم بر وفق مراد نباشد، نگران نباشید؛ این نیز آنقدرها به درازا نخواهد کشید.
5- دوستان قدیم مانند طلایند. دوستان جدید مانند الماسند. الماس را به دست آورید، امّا طلا را فراموش نکنید. زیرا برای حفظ الماس، حتماً باید انگشتر طلایی داشته باشید تا بر آن سوارش کنید.
6- غالباً وقتی امیدمان را از دست می‌دهیم، و بر این باوریم که به نقطۀ پایان رسیده‌ایم، خداوند از بالای سرمان لبخندی زده می‌گوید، "آسوده باش، عزیزم. این تنها چرخشی در زندگی است و نه پایان آن."

 

ادامه نوشته

بهتر نيست بجاي مرغابي بودن عقاب باشيم؟ : داستان تاكسي فرودگاه نيويورك

 

وقتی شما به شهر نیویورک سفر کنید، جالب ترین بخش سفر شما هنگامی است که پس از خروج از هواپیما و فرودگاه، قصد گرفتن یک تاکسی را داشته باشید. اگر یک تاکسی برای ورود به شهر و رسیدن به مقصد بیابید شانس به شما روی آورده است؛اگر راننده ی تاکسی شهر را بشناسد و از نشانی شما سر در آورد با اقبال دیگری روبرو شده اید؛ اگر زبان راننده را بدانید و بتوانید با او سخن بگویید بخت یارتان است؛ و اگر راننده عصبانی نباشد، با حسن اتفاق دیگری مواجه هستید. خلاصه برای رسیدن به مقصد باید از موانع متعددی بگذرید...

هاروی مک کی می گوید: روزی پس از خروج از هواپیما، در محوطه ای به انتظار تاکسی ایستاده بودم که ناگهان راننده ای با پیراهن سفید و تمیز و پاپیون سیاه از اتومبیلش بیرون پرید، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفی خود گفت: «لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذارید.» سپس کارت کوچکی را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتی که رسالت مرا تعریف می کند توجه کنید.» بر روی کارت نوشته شده بود: در کوتاه ترین مدت، با کمترین هزینه، مطمئن ترین راه ممکن و در محیطی دوستانه شما را به مقصد می رسانم.من چنان شگفت زده شدم که گفتم نکند هواپیما به جای نیویورک در کره ای دیگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبیل بسیار آراسته ای شدم.پس از آنکه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من کرد و گفت:«پیش از حرکت، قهوه میل دارید؟ در اینجا یک فلاسک قهوه معمولی و فلاسک دیگری از قهوه مخصوص برای کسانیکه رژیم تغذیه دارند، هست.» گفتم: «خیر، قهوه میل ندارم، اما با نوشابه موافقم». راننده پرسید:«در یخدان هم نوشابه دارم و هم آب میوه، کدام را میل دارید؟» و سپس با دادن مقداری آب میوه به من، حرکت کرد و گفت: «اگر میل به مطالعه دارید مجلات تایم، ورزش و تصویر و آمریکای امروز در اختیار شما است.» آنگاه، بار دیگر کارت کوچک دیگری در اختیارم گذاشت و گفت: «این فهرست ایستگاههای رادیویی است که می توانید از آنها استفاده کنید. ضمنا من می توانم درباره بناهای دیدنی و تاریخی و اخبار محلی شهر نیویورک اطلاعاتی به شما بدهم و اگر تمایلی نداشته باشید می توانم سکوت کنم.در هر صورت من در خدمت شما هستم.»

 

ادامه نوشته

چهارقانون شادکامي و موفقيت


قانون اول: نعمت هايت را بشمار
نعمت هايي را که در زندگي داري، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روي نداشته هايت متمرکز مي کني و فکرهايت را درهم مي ريزي؟ اين اولين قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمي بردار و تمام داشته هايت را که خداي مهربان، تقديمت کرده است، بنويس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنيدن، صحبت کردن، ديدن و هر چيزي را که داري. تو چيزهاي زيادي داري. نعمت هاي تو از ظرفيتت بيشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمي کني و از آ ها بهره نمي بري. خداوند، اين نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خيلي عادي و معمولي جلوه کرده است.

حتي اکنون، تو از نعمت هايي که مي توانند به تو سربلندي و افتخار ببخشند، برخورداري. اين ها گنجينه هايي هستند که مانند ابزاري براي ساخت، مي توانند آينده بهتر تو را پي ريزي کنند. از امروز شروع کن، ضعف هايي که شکست تو را فراهم مي آورند، فقط در فکر تو زندگي مي کنند.

فهرست نعمت هايت را دوباره مرور کن، دارايي هايت را حساب کن. تو خيلي از چيزها را داري که ديگران از آن محروم اند. روي اين قانون، خوب فکرکن.

 

ادامه نوشته

شور و شوق خود را تغذيه كنيد.


احساسات نقش اساسي در ايجاد انگيزه بازي مي كنند. احساسات قدرت بزرگي اند كه مي توانند در راندن ما به هدف كمك كنند.
شور و هيجان يك حس است پس بايد آنرا تقويت كرد.
خود را به گونه اي مهيا كنيد كه گويي براي رسيدن به هدف، ولع سيري ناپذيري داريد. و البته فرقي نمي كند چه هدفي داريد. هر كاري كه بر احساسات شما اثر مثبت دارد انجام دهيد و از آنها براي رسيدن به هدف خود كمك كنيد.

ــ براي نتيجه گرفتن به اندازه كافي، سخت كار كنيد.
با نتيجه گرفتن براي خود انگيزه بسازيد. هر چه بيشتر كار كنيد نتايج بهتري خواهيد گرفت و هر چه نتايج بهتري حاصل شود شما انگيزه بيشتري خواهيد داشت و اين روند ادامه پيدا مي كند يعني هر نتيجه مثبت انگيزه اي مي شود براي نتيجه مثبت بعدي.
مثلاً وقتي كه مي خواهيد وزن كم كنيد اگر چند كيلوگرم اول را با شدت بيشتري كم كنيد و كمربند شما يك درجه تغيير كند اين بار براي اينكه سگك كمربند را يك درجه سفت تر ببنديد تلاش مضاعفي خواهيد كرد.

ــ مثبت ها را به افكار خود اضافه كنيد.
كتاب هايي بخريد كه به شما ايده ها و مهارت هاي جديد هديه مي كنند. داستانهاي افراد موفق را بخوانيد. موسيقي گوش كنيد كه اشتياق شما را زياد مي كند. گاه موسيقي در هنگام كار به شما كمك مي كند پس از آن استفاده كنيد. گاه بايد كمي پول خرج كنيد تا از اين حالت رخوت خارج شويد پس در اين زمان ترديد نكنيد.


ادامه نوشته

جملات كوتاه انگيزشي



    * با استعداد متوسط اما پشتكار زیاد به هر چه بخواهيد مي رسيد.


    * اگر در كارها جديت به خرج ندهيد بي استعدادترين افراد مصمم و با اراده از شما پيشي مي گيرند.

    * كارتان را آغاز كنيد توانايي انجامش به دنبال مي آيد.

    * خداوند به هر پرنده اي دانه اي مي دهد ولي آنرا داخل لانه اش قرار نمي دهد.


    * اثر كمرنگ ترين نوشته ها بيشتر از قويترين حافظه هاست.

    * مردان شجاع فرصت مي آفرينند و ترسوها و ضعيفان منتظر فرصت مي نشينند.

    * تغييرات غيراصولي هرج و مرج ايجاد مي كند و تغيير نكردن پوسيدگي است.


    * گوش شنوا زير بناي مهارتهاي ارتباطي است.

    * دشوارترين قدم همان قدم اول است.

    * هرگز چيزي تغيير نيافته اين ماييم كه عوض مي شويم.

    * براي شنا كردن در جهت مخالف رودخانه سختكوشي لازم است وگرنه هر ماهي مرده اي مي تواند در جهت آب شنا كند.


    * آن قدر شكست خوردن را تجربه كنيد تا شكست دادن را بياموزيد.

    * رمز سلامتي قرار دادن كمي هيجان به جاي آسايش است.


    * كتاب معلمي است كه بدون عصا و تازيانه ما را تربيت مي كند.

    * فردي كه به خود اطمينان دارد محتاج تعريف ديگران نيست.

    * آنچه هستيد بهتر شما را معرفي مي كند تا آنچه مي گوييد.

    * از فعاليتهاي بزرگ نهراسيد زيرا هر فعاليت بزرگي را مي توان به فعاليتهاي كوچكتر تقسيم كرد.

    * همواره به خاطر داشته باشيد آخرين كليد باقي مانده شايد بازگشاينده در قفل باشد.


خلاصه کتاب : مديريت تواناسازي كاركنان


توانا سازی جادو نیست بلکه عبارت است از چند مرحله ساده و بردباری و استقامت زیاد...  مدیریت امور کارکناحوزه ای است که به اندازه کل حوزه مدیریت قدمت دارد اما به طور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است. نقطه عطف این تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان، مدیریت منابع انسانی مطرح می شود.

مدیریت منابع انسانی علاوه بر دارا بودن مبانی و مفاهیم مدیریت کارکنان، رویکردهای کلی تر و جدید تری را در مدیریت نیروی انسانی در نظر می گیرد.
محیط کار توانمند ، محیطی است که در آن کارکنان نیروی محرکه اصلی هستند . تنها شمار اندکی از تحولات پدیدآمده در کسب و کار ، همانند جنبش محیط کار توانمند مورد استقبال واقع شده است .این تحولات در عین حال مشکل آفرین نیز بوده اند .
تواناسازی ظزفیتهای بالقوه را برای بهره برداری از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود ، در اختیار می گذارد . هرگاه سازمانها بخواهند در دنیای پیچیده و پویای امروزی ادامه حیات دهند ، این نیروی بالقوه را بایستی مهار و مورد استفاده قرارداد.

ویژگیهای کلی کارکنان توانمند:
کارکنان توانمند به سازمان و خودشان نفع میرسانند آنها مشاغل یا زندگی خود را بیشتر دارای هدف حس می کنند و درگیری آنها مستقیما به بهسازی مستمر در سیستمها و فرایندهای محل کار تبدیل میشود. در سازمان توانمند ، کارکنان با احساس هیجان ، مالکیت و افتخار ، بهترین ابداعات و افکار خود را پیاده می سازند . علاوه بر این ، با احساس مسپولیت کار میکنند و منافع سازمان را بر منافع خود  ترجیح میدهند .
مدل مدیریت سنتی که در آن مدیر کنترل میکند و کارکنان تحت کنترل هستند ، دیگر کار آمد نیست . به منظور ایجاد محیط کار توانمند ، نقش مدیریت در سازمان بایستی از چارچوب ذهنی فرماندهی و کنترل به محیط حمایتی و مبتنی بر حس مسپولیت تبدیل گردد که در آن کلیه کارکنان فرصت داشته باشند به نحو احسن همکاری کنند .
تواناسازی قطعا قابل وصول است . اما چنین سفری کار کسانی که روحیه ضعیف دارند نیست . از شما که میخواهید در این راه قدم بگذارید جدا میخواهیم که پابرجا باشید و می دانیم که در مسیر فوق در صورتی با توجه به سه کلید تواناسازی که در ذکر خواهد شد ، گام بردارید ، موفق خواهید شد . سازمانها  برای ادامه حیات باید از چهار ویژگی برخوردار باشند ) مشتری گرا بودن : هرسازمان که به خواست و احتیاجات مشتریان بی اعتنا باشد الزاما در درجه دوم قرار میگیرد و یا به زودی از صحنه کسب و کار خارج خواهد شد .

2) کارا بودن از حیث دخل و خرج : افزایش هزینه ها همراه با پیکار بی امان رقبا بر سر قیمت گذاری ، شرکتها را وادار کرده بود که حاشیه سودآوری را در قیاس با گذشته بسیار محدود کنند لذا شرکتها برای ادامه حیات مجبود هستند به مراتب بیشتر تلاش کنند و با درآمدی به مراتب کمتر بسازند

3) سریع العمل و انعطاف پذیر بودن


ادامه نوشته

صد نکته کاربردي براي مديريت بهتر


1) براي کارمندان ايجاد انگيزه کنيد، عوامل انگيزه مي‌تواند شخصيت قائل شدن، امنيت، به بازي گرفتن، شرايط کاري خوب و امکان ترفيع باشد.

2) از مديريت بر مبناي هدف استفاده کنيد.

3) از توانايي کامل افراد استفاده کنيد، براي کار استانداردهاي بالاتر قرار دهيد تا افراد را به بسط توانايي خود وادار کنيد.

4) هرگز قولي ندهيد که نتوانيد به آن عمل کنيد.

5) همواره مودب باشيد تا براي کارمندانتان الگو باشيد.

6) ميزان غيبت و استعفاي کارمندان را محاسبه کنيد اين دو بهترين شاخص براي تعيين درجه رضايت شغلي است.

7) با ايجاد بهره وري و کارايي بيشتر، کمتر احتياج به اضافه کار پيدا کنيد.

8) در رفتارتان يکنواخت باشيد و تبعيض قائل نشويد.

9) هميشه کار گروهي و همکاري را تشويق کنيد.


ادامه نوشته

خلاقیت و بهره وری


خلاقيت ميلي ذاتي است كه در وجود انسان به وديعه نهاده شده است . انسان مظهر خلاقيت الهي است(مطهري).خلاقيت براي تمامي عرصه هاي زندگي و سلامت فكر و روح انسان حياتي است. در دنياي امروز اگر افراد گرفتار نظمي تكراري و مكانيكي شوند نابود خواهند شد. بيشتر تمدنهايي كه از بين رفته اند،نه فقط به دليل تهديدهاي خارجي بلكه عمدتا به واسطه تكرار مكررات و افول خلاقيت بوده است. (خلاقيت.اميري1386).با اطمينان ميتوان ادعا كرد كه هيچكدام از معضلات پيچيده بشري در هيچ جا و هيچ زماني قابل رفع نخواهد بودمگر اينكه افرادي باشند كه بتوانندبا نهاد پيوسته در حال بسط وتوسعه واقعيتهاي پيش رو خلاقانه رفتار كنند (بوهم.1998). در حقيقت پايه واساس توسعه، خلاقيت است.عليرغم سابقه طولاني خلاقيت در حيات بشري سازمانها اخيرا به واسطه سرعت شگرف تغيرات تكنولو‍‍ژي،رقابت جهاني،عدم اطمينان اقتصادي كشف كرده اند كه منبع كليدي و مستمر زيست رقابتي و بقا، خلاقيت است كه اين زيست در قالب ايده هاي تازه درمحصولات و خدمات ظاهر ميشود كه مستقيما از تفكر خلاق ناشي ميشود(مك فازن1998).
وقتي كاركنان در كارشان خلاق باشند قادر خواهند بود ايده هاي تازه و مفيدي در مورد محصولات،عملكردها،خدمات، يا رويه هاي سازمان ارائه و بكار گيرند(اولدهام 2002؛شالي و گيلون2004). وجود چنين ايده هايي باعث افزايش اين احتمال ميشود كه كاركنان ديگراين ايده ها را در كارشان مورد استفاده قرار دهند. به علاوه آنها اين ايده ها را توسعه داده وآنها را به كاركنان ديگر نيز براي توسعه و بكارگيري در كارشان منتقل ميكنند. از اينرو توليد وبهره گيري از ايده هاي تازه اين امكان را به سازمان ميدهد كه بتواند با شرايط متغير، منطبق شده وبه تهديدها و فرصتها پاسخ به موقع دهد تا رشد و توسعه يابد(نوناكا1991؛اولدهام2002).با وجود اينكه تغيرات و تحولات فزاينده محيطي سازمانها را دردو راه خلاق بودن ويا از دور خارج شدن قرار داده اما اغلب سازمانها خلاقيت كاركنان خود راسركوب ميكنند تا اينكه زمينه ظهورو بروز و ارتقائ آنهارا فراهم نمايند.متاسفانه بعضي از مديران سازمانها عمدتا نادانسته خلاقيت را سركوب ميكنند و زماني كه خلاقيت سركوب شود راه ايده هاي تازه بسته ودر نتيجه سازمانها از دستيابي به توسعه باز خواهند ماند. در بعضي مواقع بيشتر افراد نميدانند چگونه ميتوانند خلاقيت خود را افزايش دهند(ادوارد دبونو1995). پس با اين وجود با توجه به مسائل فرهنگي واجتماعي و ارزشهاي جامعه ما، خلاقيت بايد مبتني بر اصول و ارزشها و آرمانهاي ما هدايت شود و كسي به اين مقام نميرسد مگر آنكه در درون خويش آمادگي لازم را فراهم آورد و شخصيت خود را پالايش كند.


ادامه نوشته

هوش عاطفی


امروزه در دنیای رقابت، مدیران و رهبران بزرگ سازمان ها و شرکت ها به این سمت حرکت می­کنند که بهبود عملکرد در خود ایجاد نمایند و همچنان موفق باشند. از جمله مسائلی که مدیران و رهبران به آن توجه می­کنند، ارتیاطات و تعاملات صحیح با مشتریان و عرضه کنندگان و کارکنان سازمان است که جزء نیرو­های رقابتی نیز محسوب می­شوند. مدیران یا رهبران می­دانند که آنچه یاعث تقویت عملکرد می­شود، مهارت مدیریت بر خویشتن و درک متقابل دیگران می­باشد که امروزه یکی از نکات کلیدی سازمان­ها در حوزه رفتار سازمانی محسوب می­شود. مدیریت بر خود و درک متقابل دیگران از طریق هوش عاطفی حاصل می­گردد و به عبارت دیگر هوش عاطفی باعث تقویت ارتیاطات، اثربخشی و مدیریت بر خود و درک متقابل دیگران می­شود. به توجه به این موضوع در این مقاله سعی شده است به چیستی و چرایی و چگونگی هوش عاطفی پرداخته ­شود. به عبارت دیگر در این مقاله به تاریخچه، تعریف و ابعاد هوش عاطفی، کاربرد­های آن، نقش هوش عاطفی در سازمان، رابطه آن با رهبری، اندازه­گیری و راهکار­های آموزشی آن پرداخته می­شود که در ادامه به توضیحات هریک از آنها می­پردازیم.
درسال ۱۹۸۵یک دانشجوی امریکایی مقطع دکتری در رشته هنر، پایان نامه ای را به اتمام رساند که درآن از عنوان هوش عاطفی استفاده کرد .به نظر می رسد اولین اصطلاح هوش عاطفی درمحافل علمی وآکادمیک به این دانشجو باز می گردد (هینز .۲۰۰۲ ). سپس در سال ۱۹۹۰، ۲ تن ازاستادان دانشگاههای امریکا به نام- های جان میر و پیتر سالووی[۱] بر اساس تحقیقات خودشان مقاله­ای در زمینه هوش عاطفی به چاپ رسانیدند .آنها برای اثبات هوش عاطفی به عنوان هوش حقیقی به دنبال آزمون های جامع و فراگیر رفتند. هدف آنها این بود که آزمونی ایجاد کنند تا توانمندیهای افراد را در زمینه هیجانات و عواطف به شکل علمی اندازه گیری کند.ت حقیقات نشان داد هوش ذهنی و هوش عاطفی ۲ مقوله ی متفاوت می باشند که هر کدام مربوط به بخشی از فرایند ذهنی محسوب می شوند.


ادامه نوشته

هوش هیجانی و مدیریت  


در گذشته هرگز کلماتی مانند هرج و مرج و عدم قطعیت در سرلوحه بسیاری از فعالیتهای تجاری قرار نداشت، در واقع امروزه همه صنایع تحت تاثیر آشوبهای محیطی هستند . با توجه به تاثیر گذاری عدم قطعیت بر سازمان و شغل، شما فکر می کنید چه نوع قابلیت های مدیریتی نیاز دارید تا بتوانید به بهترین شکل فعالیتهای سه سال آینده را مدیریت کنید . تحقیقات نشان می دهد بهترین فرصت در اداره موفقیت آمیز مشکلات کنونی به حداکثر رساندن توانایی استفاده موثر از ویژگیهای رهبری است .

● این ویژگیها عبارتند :
1) خود آگاهی هیجانی و خود ارزیابی صحیح
۲) ابتکار
۳) همدلی
۴) ارتباطات
۵) تصمیم گیری درست و صحیح
۶) نفوذ ( تاثیر گذاری )
۷) تطبق پذیری و سازگاری
۸) خود مدیریتی


ادامه نوشته

موانع ذهنی تفکر خلاق

همه انسانها از استعداد نوآوری و خلاقیت برخوردارند؛ بنابراین نباید آن را فقط در انحصار افراد خاصی فرض کرد. در واقع، جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور خلاقیت مهمتر از وجود استعداد خلاقیت است، زیرا در صورت آزادسازی ذهن از پیش‏فرضها و الگوهای زنجیره‏ای، در مدت کوتاهی می‏توان قدرت خلاقیت و به‏کارگیری فکرهای نو را به نحو چشمگیری افزایش داد . در راه ظهور خلاقیت موانع متعددی وجود دارد . افزایش توان خلاقیت و نوآوری ، در گرو رفع این موانع است .
غلبه بر موانع ذهنی تفکر خلاق
-1 فرضیات نادرست
نحوه نگرش ما نسبت به خلاقیت تاثیر بسزایی بر میزان خلاقیت ما در آینده و روش انتخابی ما برای تشویق دیگران برای بروز خلاقیت خود خواهد داشت.
طبق آمار، دانش آموزان و دانشجویان سال اول بیشترین خلاقیت را دارند ، زیرا هنوز موانع تفکر خلاق به آنها آموزش داده نشده است.
در اغلب موارد ما بیان سلیس و یا حضور ذهن را نشانه فکر قوی می‏دانیم ، چنین فرضیات نادرستی مانع تفکر خلاقانه ما می‏شود. (رجوع به دوره تفکر ادوارد بونو،چاپ 1986)
در همین رابطه راجیش ستی(استاد مدرسه بازرگانی کلارسون) ، دانیل اسمیت (استاد مدرسه بازرگانی کلی) و وان پارک (استاد مدرسه بازرگانی مارشال) در مقاله‏ای بیان می دارند که: «تحقیقات ما نشان می‏دهد که مدیران باید بعضی از فرضیات پذیرفته شده در زمینه راههای خلق یک تیم را فراموش کنند و شاید هم آماده قبول مخاطرات بیشتری شوند.به عنوان مثال،اکثر مدیران بر این باورند که تنوع تیم فرا وظیفه‏ای،دسترسی به دیدگاهها و عقاید مختلف، تفکر خلاق را امکانپذیر می‏سازد.اما نتایج تحقیقات ما نشان می‏دهد که صرف انتخاب اعضای گروه از بخشهای عملیاتی مختلف موجب بهبود نوآوری گروه نمی‏شود».
در واقع ، ما در تحقیقات خود تفاوت چندانی در نوآوری گروههای دارای 2 زمینه عملکردی و گروههای با 11 زمینه عملکردی مشاهده نکردیم.هر چند با افزایش تنوع زمینه‏های کاری ، ایده های بیشتری عرضه می‏شود،ولی قدرت حل مسئله تیم به همان نسبت تحلیل می‏رود.انباشتگی اطلاعات می‏تواند در فرایند حل مسئله ایجاد اختلال کند و امکان دسترسی به ایده ها و دیدگاههای بیشتررا از بین ببرد. عامل دیگر اینکه تنوع شدیدی نسبت به زمینه‏های کاری خود دارند و این مسئله توانایی آنها را در هویت‏یابی با تیم جدید به مخاطره می‏اندازد.
برخورداری از هویت فوق العاده (حس تعلق به گروه و نقش داشتن در موفقیت آن) اعضای گروه را به یافتن ارتباطات بدیع میان دیدگاههای مختلف تشویق می کند و این خمیر مایه نوآوری است.

ادامه نوشته

اندیشه های برتر جهانی – شرکت جنرال الکتریک


ویژگی شرکت جنرال ‌الکتریک (GE) تنها در این نیست که قدیمی‌ترین و پرارزش‌ترین بنگاه اقتصادی جهان است؛ بنیانگذار این شرکت، توماس ادیسون است و اکنون با ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد در رتبه هشتم شرکتهای برتر جهانی ایستاده است؛ بسیاری اختراعات و ابداعات توسط محققان این شرکت صورت گرفته و تجهیزات و وسایل موثری برای بهبود سطح زندگی انسانها توسط آن عرضه شده است؛ یک شرکت جهانی که در زمینه نوآوری و کیفیت پیشتاز است، جنرال الکتریک است،
 اما جنرال‌الکتریک شرکتی است که مفهوم و تاثیر رهبری را در قاموس شرکتهای صنعتی جهان و مدیریت کسب و کار معنای دیگری بخشید. نام جنرال‌الکتریک با نام جک ولش مدیرعامل افسانه‌ای شرکت در دو دهه ۸۰ و ۹۰ گره خورده است. او بود که انقلابی عظیم در شرکت ایجاد کرد و سبکی از رهبری را در عرصه کسب و کار بنگاههای اقتصادی ارائه داد که شعاع تاثیرات آن تا سالهای طولانی باقی خواهد بود. جک‌ولش برگ دیگری به پرونده موفق این شرکت عظیم صنعتی افزود: نگاهی نو به امر رهبری سازمانها و عرضه داشت سبکی نوین در این عرصه.


ادامه نوشته

روزی بــرای تــــو


هر کاری که می‌کنی، امروز در هر جا که هستی، دنبال چیزهایی باش که دوست داری. به دنبال فناوری‌ها و اختراعاتی باش که دوست داری. دنبال ساختمانی باش که دوست داری. دنبال خودرو، جاده‌ها، کافه‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌هایی باش که دوست داری. در خیابان یا در فروشگاهی قدم بزن، فقط با قصد پیدا کردن تمام چیزهایی که دوست داری. به دنبال ویژگی‌هایی باش که در افراد دیگر دوست داری. به دنبال هر آنچه در طبیعت دوست داری باش - پرندگان، درختان، گل‌ها، بوی گل‌ها و رنگ‌های موجود در طبیعت. آنچه را دوست داری ببین. آنچه را دوست داری بشنو. در مورد هرچه دوست داری حرف بزن.

برگرفته از كتاب:
برن، راندا؛ قدرت؛ برگردان نفيسه معتكف؛ چاپ دوم؛ تهران: ليوسا 1389.


یکصد ايده بازاريابي براي تجارت سودآور


ایده های كلی
1- نگذارید روزتان بدون پرداختن به حداقل یك فعالیت بازاریابی شب شود.
2- درصدی از درآمد ناخالص خود را به عنوان بودجه سالیانه بازاریابی تعیین كنید.
3- هر سال اهداف خاص بازاریابی را تعیین و هر سه ماه یك بار آنها را ارزیابی و تنظیم نمایید.
4- یك پوشه برای نگهداری ایده های بازاریابی اختصاص دهید.
5- هر روز و هر ساعت كارت ویزیت را همراه تان داشته باشید.
6- یك سنجاق سینه شخصی با آرم شركت تان طراحی كنید و در جلسات به كت خود بزنید.

بازار هدف
7- نسبت به تحولاتی كه شاید روی بازار هدف، محصول یا استراتژی بازاریابی شما تاثیر بگذارد، هوشیار باشید.
8- مطالعات تحقیق بازاریابی درباره حرفه، صنعت، محصول و گروه های بازار هدف خود را بخوانید.
9- آگهی های رقبای خود را گردآوری كنید و با مطالعه آنها، اطلاعاتی درباره استراتژی، ویژگی ها و مزایای محصولات آنها به دست آورید.
10- از مشتریان بپرسید چرا شما را انتخاب كردند و خواستار توصیه هایی برای بهبود كیفیت شوید.
11- از مشتریان سابق بپرسید چرا شما را رها كردند.
12- بازار جدیدی شناسایی كنید.
13- به یك فهرست پستی مربوط به حرفه تان بپیوندید.


ادامه نوشته

شما چطور خالي مي كنيد؟

 
 مردي به هنگام بازديد از يك بيمارستان رواني، از روان‌ پزشك پرسيد: «شما چطور مي‌فهميد كه يك بيمار رواني به بستري شدن در بيمارستان نياز دارد يا نه؟»
روانپزشك گفت: «ما وان حمام را پر از آب مي‌كنيم و يك قاشق چايخوري، يك فنجان و يك سطل جلوي بيمار مي‌گذاريم و از او مي‌خواهيم كه وان را خالي كند.»
مرد گفت: «آهان! فهميدم. آدم عادي بايد سطل را بردارد چون بزرگتر است.»
روانپزشك گفت: «نه! آدم عادي درپوش زير آب وان را بر مي‌دارد... شما مي‌خواهيد تختتان كنار پنجره باشد؟»

شرح
 1. راه حل هميشه در گزينه هاي پيشنهادي نيست.
2. در حل مشكل و در هنگام تصميم گيري هدفمان يادمان نرود. در حكايت فوق هدف خالي كردن آب وان است نه استفاده از ابزار پيشنهادي.
3. همه راه حل ها هميشه در تير رس نگاه نيستند.


با نوشتن افكار مزاحم و آزار دهنده را از ذهن خارج كنيم


يكي از روش هاي كاهش مشكلات و اختلالات عصبي، خلاقيت در نوشتن است كه فرد با اين روش افكار مزاحم و آزار دهنده را از ذهن خود خارج مي كند.

 دكتر فربد فدايی روانشناس
نوشتن روشي است كه فرد مي تواند با استفاده از آن به ذهن  و افكار منظم خود نظم و ترتيب بخشد و بسياري از هيجانات و حالاتی که او را آزار مي دهند از ذهن دور كند براي مثال نوشتن دغدغه ها و سختي ها در قالب يك نامه به خداوند مي تواند اعتماد به نفس افراد را تا حد قابل توجهي افزايش دهد.

ويسندگان بزرگ نيز مشكلات را در نوشته هاي خود عنوان مي كردند، خاطر نشان كرد.:در نوشتن دو موضوع عمل نوشتن و محتواي آن مورد توجه است به طوريكه در  عمل نوشتن فرد را تشويق به خوشنويسي مي كنيم  چرا كه اين موضوع ميزان اضطراب را تا حد قابل قبولي كاهش مي دهد اما در موضوع ديگر محتواي نوشته ها مورد بحث قرار مي گيرد و در اين موارد هيجانات و عواطف تند انسان به شكل منطقي روي  صفحه ي كاغذ مي آيد و اين امر موجب نظم بخشيدن افكار در ذهن فرد خواهد شد.


ده شیوه برتر تفکر خلاق


هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می رسد، یک فرهنگ لغت را باز کنید و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب نمایید و آنگاه سعی نماییداین فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید و این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد بسر می برد قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیت هایی روبرو می شود،شروع به تفکر خواهد کرد و این روش سبب می شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید.

۵) مشکلی را که با آن روبرو هستید ، با دقت تعریف نمایید، و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه الکترونیکی و یا در رایانه با جزئیات شرح دهید.از این طریق شما به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می یابید.
۶) اگر نمی توانید تفکر کنید ، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوابرای شما خوب بوده و به آرامی کمک می کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند.


ادامه نوشته

ایجاد جرقه‌های خلاقیت در تیم‌های کاری


کشف تعصبات ریشه‌دار در یک شرکت و یا حتی در صنعت یکی دیگر از راه‌هایی است که به کمک آن می‌توان ذهن خود را از تفکرات و‌ایده‌های همیشگی که در جلسات مطرح می‌شوند، جدا کرد.


همه سازمان‌ها یک رویکرد مشترک در مورد «شیوه انجام کار در شرکت» دارند.‌این شیوه معمولا در بر دارنده پیش‌فرض‌های بدون بررسی در مورد تقاضای مشتریان و عناصر اساسی در استراتژی شرکت است که به ندرت مورد بازنگری قرار می‌گیرند.
با شناسایی و سپس به چالش کشیدن سیستماتیک باورهای مركزي، شرکت‌ها نه تنها می‌توانند توانایی‌های خود را بهبود ببخشد، بلکه می‌توانند از‌ایده‌های جدید در جهت بهبود وضعیت رقابتی خود استفاده کنند.
یک بنگاه مالی صادرکننده کارت‌های اعتباری بین‌المللی در طول رکود اقتصادی سال 2008 به دنبال‌ایده‌های جدید در تولید محصولات بود. رهبران شرکت می‌دانستند که نگرش و رفتار مصرف‌کنندگان عوض شده بود.
«اعتبار بانكي» در آن دوره واژه کثیفی قلمداد می‌شد و آنها احتیاج داشتند که شیوه دیگری را امتحان کنند.
برای یافتن ‌اینکه کدام باور عمیق ممکن است باعث عقب ماندن شرکت شود، یک تیم از مدیران اجرایی به دنبال پیدا کردن تعصبات موجود در روش‌های سنتی تقسیم‌بندی بازار در بخش‌های خدمات مالی شرکت بودند. در نتیجه‌این بررسی، برخی باورهای قدیمی‌تعصب‌آمیز به سرعت شناسایی شدند. تیم به‌این نتیجه رسید که به عنوان مثال استراتژی شرکت به‌گونه‌ای بوده که گویی تنها مشتریان ثروتمند به دنبال کارت‌های اعتباری مخصوص سفر هستند، تنها مشتریان کم درآمدتر بدهی‌های کارت اعتباری خود را دیر پرداخت می‌کنند و یا ‌اینکه مشتریان ثروتمند درک بهتری از ابزارها و پیشنهادهای مالی پیچیده دارند.
روند به چالش کشیدن‌این باورها در شناسایی و کشف فرصت‌های جدید و فوق‌العاده به مدیران‌این موسسه صادرکننده کارت‌های اعتباری بسیار کمک کرد. آنها روش‌های جدیدی را در پیش گرفتند که شامل ساده کردن محصولات،‌ ایجاد برنامه‌های جدید تشویقی و‌ایجاد دسته‌بندی‌های جدید برای مشتریان شرکت بود؛ به گونه‌ای که محصولات جدید شرکت بهتر در اختیار مشتریان قرار گیرند، می‌شد. مدیرانی که به دنبال کشف استعداد‌های خلاق از طریق بررسی و کشف تعصبات در شرکت هستند و می‌توانند با طرح سوال در مورد مشتریان، معیارهای موجود در صنعت، مدل‌های کسب وکار و سپس با به چالش کشیدن جواب‌های‌ این سوالات به خواسته خود دست یابند. به عنوان مثال:
• در چه کسب وکاری مشغول به فعالیت هستیم؟


ادامه نوشته

ده توصیه ی دوستانه ی یک آدم افسرده


۱)  مدرسه رفتن بی فایده است چون اگه باهوش باشی معلم وقت تو رو تلف
میکنه اگه خنگ باشی تو وقت معلمو.

۲) دنبال پول دویدن  بی فایده است چون اگه بهش نرسی از بقیه بدت میاد اگه
بهش برسی بقیه از تو.

۳) عاشق شدن بیفایده است چون یا تو دل اونو میشکنی یا اون دل تورو یا
دنیا دل هردوتونو.

۴) ازدواج کردن بی فایده است چون قبل از 30 سالگی زوده بعد از 30 سالگی
دیر.


ادامه نوشته

یک تخم مرغ در ۱۰ دقیقه آب‌پز می‌شود، ۱۰ تخم‌مرغ در چند دقیقه آب‌پز می‌شود؟


پاسخ‌ها: ۱۰ دقیقه      ۱۰۰ دقیقه   و ….

با خوشحالی تمام جواب ۱۰۰ دقیقه رو انتخاب کردم. امتحان تموم شد، خوشحال بودم که حداقل یک سوال رو به‌راحتی جواب دادم. بعد از امتحان از همکلاسی‌هام پرسیدم که جواب تخم‌مرغ رو چی‌دادید؟ منتظر بودم اونا جواب غلط بدن و من جواب درست خودم رو به رخشون بکشم. وقتی سوال رو پرسیدم همه کاملا عادی گفتن خوب معلومه دیگه ۱۰ دقیقه!!!!

دنیا یک دفعه برام سیاه شد. باورم نمی‌شد آخرین امیدم هم از بین بره. یه جورایی برای قبول‌شدن در مدرسه تیزهوشان تمام امیدم به همین سوال بود. مدت‌ها به این‌که چرا این جواب غلط هست فکر نکردم، بلکه به این فکر می‌کردم که بهره هوشی کمی دارم و به تناقض رسیده بودم. نمی‌فهمیدم چرا درسم خوبه ولی جواب اون سوال رو غلط دادم. نمی‌فهمیدم چرا همه می‌گن امیر بچه باهوشیه اما من از پس یک سوال ساده برنیومدم!؟


ادامه نوشته

تکنیک های خلاقیت


خلاقيت،آفرينش،خلق كردن،خلاق بودن،مبدع بودن،صاحب ايده هاي ناب شدن،مكتشف بودن،مخترع بودن،نوآوربودن،متفاوت بودن،اعتماد به نفس و خودباوري كليدواژه هاي كارگاه هاي آموزشي خلاقيت و ذهن انگيزي و پرورش ايده اي است
1- اجراي تكنيك خودافشايي(شناسايي من مطلوب فراگيران): براي اجراي اين تكنيك به فراگيران اعلام مي كنيم كه در قسمت بالاي يك برگه A4 عبارت زير را بنويسند:

امروز 25 بهمن سال 1399 است(فرض بر اين است كه اين كارگاه آموزشي در تاريخ 25/11/1389برگزار شده است)،من (نام و نام خانوادگي فراگير) در اين تاريخ خودم را اين گونه معرفي مي نمايم:

با اجراي اين تكنيك،علاوه بر تقويت قدرت تداعي و تجسم فراگيران،هدفگرايي و برنامه ريزي براي رسيدن به اهداف به فراگيران بصورت غيرمستقيم آموزش داده مي شود.

از ديگر محاسن اين تكنيك آن است كه آرزوها و علائق دروني فراگيران ظاهر مي شود و آنان با خواندن برگه معرفي نامه خود براي همكلاسي هايشان "من مطلوبشان" را به نمايش مي گذارند.نكته قابل توجه آن است كه پس از اجراي اين تكنيك صميميت زايدالوصفي بين فراگيران به وجود مي آيد و فضاي بسيار مناسبي در كلاس ايجاد مي شود.

2-  تيم سازي:از فراگيران مي خواهيم با توجه به شاخص هاي(اشتراكات،تكامل بخشي و متفاوت انديشي و تحول گرايي)تيم هاي 5 نفره تشكيل بدهند و براي تيمشان اسم انتخاب كنند.


ادامه نوشته

نکته هایی برای تفکر 194



-  هر وقت احساس کردي در اوج قدرتي به حباب فکر کن.

-  اگر اولش به فكر آخرش نباشي آخرش به فكر اولش مي افتي.

-  گوش کردن را ياد بگير، فرصتها گاه با صداي آهسته در ميزند.

-  هيچ انساني دشمن ديگري نيست بلكه معلم اوست.

-  از ديروز بياموز براي امروز زندگي كن و به فردا اميدوار باش.

-  شمارش دانه هايي که در مغز سيب وجود دارد کاري ساده است اما چه کسي ميتواند بگويد که چند سيب از يک دانه به عمل می آيد؟


باتری تیسفون افتخار امپراتوران اشکانی


در سال ۱۳۳۰ خورشیدی، باستان شناس آلمانی ویلهلم کونیک و همکارانش در نزدیکی تیسفون ابزارهایی از دوران اشکانیان را یافتند.
پس از بررسی معلوم شد که این ابزارها پیل‌های الکتریکی هستند که به دست ایرانیان در دوران اشکانیان ساخته شده و به کار برده می‌شده‌اند.
 او این پیل‌های تیسفون را Bagdad Battery نامید.

اکتشاف این اختراع ایرانیان به اندازه‌ای تعجب و شگفتی جهانیان را بر انگیخت که حتی برخی از دانشمندان اروپایی و امریکایی این اختراع ایرانیان را به موجودات فضایی و ساکنان فراهوشمند سیارات دیگر که با بشقاب‌های پرنده و کشتی‌های فضایی به زمین آمده‌ بودند، نسبت دادند، و آن را فراتر از دانش اندیشمندان و پژوهشگران ایرانی دانستند.
 برای ایشان پذیرفتنی نبود که ایرانیان ۱۵۰۰ سال پیش از گالوای ایتالیایی(۱۷۸۶ میلادی) پیل الکتریکی را اختراع نموده باشند.


ادامه نوشته

منبع نوآوری



منبع شماره يك نوآوري، انسان‌هاي سرخورده هستند؛ آناني كه نتوانسته‌اند با حماقت‌هاي پيرامون خود كنار بيايند.

تام پيترز