زنــدگـــی


صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! "و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!
 فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود "هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ...
 پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود "اوکی امروز دم اسبی میبندم" همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد !
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!! فریاد زد ایول!!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر میگرده ! هر کسی داره با زندگیش میجنگه
ساده زندگی کن


بیست وسه نکته برای غلبه بر خشم


1) خود را دوست داشته باشید تا هرگز گرفتار خشم‌های مخرب نخواهید شد.
۲ ) خود را از شر توقعاتی که از دیگران دارید نجات دهید.
۳ ) رفتارهای خشم برانگیز را بررسی کنید و راهی صحیح برای ابراز احساسات خود بیابید.
۴ ) در هنگام عصبانیت سعی کنید پیش کسی بروید که برای او احترام خاصی قایل هستید و او را دوست دارید.
۵ ) لحظات عصبانیت خود را با قید زمان و مکان و واقعه‌ای که باعث عصبانیت شما شده یادداشت کنید.
۶) از شخصی که دوستش دارید بخواهید تا هنگام عصبانیت‌، به شما با گفتار یا اشاره‌های توافق شده‌، هشدار دهد.
۷ ) پس از بروز خشم اعلام کنید که خطا کرده‌اید.


ادامه نوشته

حکایت : خوک وگاو


مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.

خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.

اما در مورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟

می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

اوبــونــتــــو


یک پژوهشگرانسان شناس، در آفریقا، به تعدادی از بچه های بومی یک بازی را پیشنهاد کرد
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت هر کسی که زودتر به آن برسد آن میوه های خوشمزه را برنده می شود
هنگامی که فرمان دویدن داده شد ، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و بایکدیگر دویده و در کنار درخت، خوشحال به دور آن سبد میوه نشستند. وقتی پژوهشگر علت این رفتار آن ها را پرسید وگفت درحالی که یک نفراز شما می توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود،چرا از هم جلو نزدید؟ آنها گفتند ": اوبونتو"* ؛ به این معنا که: "چگونه یکی از ما می تونه خوشحال باشه، در حالی که دیگران ناراحت اند"؟

اوبونتو" در فرهنگ "ژوسا" یعنی : من هستم، چون ما هستیم"

 در یک سازمان هم اگر تفکر مدیر و کارمندان بر این اصی استوار باشد که سازمان وجود دارد و ما در کنار آن وجود داریم؛ تمامی کارکنان و پرسنل بقای خود را در گرو بقای سازمان یا کارخانه یا... می بینند و با تمام وجود برای پیشرفت آن تلاش می کنند.

چه کارمندانی را باید اخراج کرد؟


کارمندان بی تلاش و بی‌تعلق. اخراج کردن آنها اغلب به آسانی انجام می‌گیرد. زیرا خیلی زود ناکارآمدی و عدم علاقه آنها به کار مشخص می‌شود. بهتر است اینگونه کارمندان که تلاش نمی‌کنند و دغدغه کار کردن ندارند را اخراج کنیم. چندان جای ناراحتی نیست که بگذاریم آنها بروند، زیرا به این ترتیب کار شما جدی‌تر ادامه پیدا می‌کند و آنها نیز به دنبال شغل و فعالیتی می‌روند که علاقه و مهارت لازم را در آن زمینه دارند.
{البته در ایران در سیستم دولتی مکانیزم مناسبی برای تنبیه افراد بی تلاش وجود ندارد. آیا تا به حال به این فکر کردید که اگر به شما تضمین بدهند شما هر کاری کنید سی سال اینجا هستید، چه لزومی دارد تلاش و کوشش کنید و با ارباب رجوع خوش برخورد باشید؟! انگیزه و محرک شما چیست؟ مگر تمامی آدم ها دارای خود انگیزگی هستند؟ آیا سیاست های تشویقی کافی است؟ می صرفد؟؟!}

کارمندان پرتلاش و کم نتیجه. در ردیف بعد کارمندانی قرار دارند که سخت کار می‌کنند اما نمی‌توانند کاری از پیش ببرند. در کل آنها انسان‌هایی صادق اما نالایق برای به نتیجه رساندن کارها هستند. این افراد می‌توانند با مشقت بسیار، کاری را برای مدت طولانی به طرزی ناچیز پیش ببرند، البته این روند پیش از آن است که شما به جای میزان زحمتی که می‌کشند درباره نتیجه کار از آنها توضیح خواسته باشید


ادامه نوشته

بیکارترین در ایران از نگاه آمار


در 12 ماهه سال گذشته 2.8 میلیون نفر در کشور بیکار شناخته شدند و بیکاری زنان 2 برابر مردان بود، همچنین پرس و جو از دوستان مهم‌ترین گزینه کارجویان برای ورود به بازار کار بود.

به گزارش خبرنگار مهر، بررسی گزارش عملکرد 12 ماهه بازار کار کشور در سال 90 نشان می دهد که افراد شاغل و بیکار در مجموع 36.9 درصد از جمعیت 10 ساله و بیش تر را تشکیل داده اند که این نسبت برای مردان 60.7 درصد و برای زنان 12.6 درصد بوده است. همچنین این نسبت در نقاط شهری 35.8 درصد و در نقاط روستایی 39.8 درصد است.

جمعیت فعال و وضعیت سواد
در سال گذشته از کل شاغلان 10ساله و بیشتر 89.3 درصد باسواد و 10.7 درصد بی سواد بوده اند. این نسبت برای مردان به ترتیب 90.5 درصد و 9.5 درصد و برای زنان 83 درصد و 17 درصد بوده است. همچنین از کل جمعیت بیکار 10ساله و بیشتر 96.5 درصد باسواد و 3.5 درصد بی سواد بوده اند، این نسبت برای مردان به ترتیب 95.6 درصد و 4.4 درصد و برای زنان 98.8 درصد و 1.2 درصد بوده است.

نرخ مشارکت اقتصادی
نرخ مشارکت اقتصادی نشان می دهد چند درصد از جمعیت در سن کار، فعال یعنی شاغل و یا بیکار هستند. مطابق نتایج به دست آمده، در سال گذشته نرخ مشارکت اقتصادی در جمعیت 10ساله و بیشتر در کل کشور 36.9 درصد بوده است. این شاخص در بین مردان 60.7 درصد و در بین زنان 12.6 درصد محاسبه شده است. همچنین نتایج نشان می دهد، درصد جمعیت فعال 10 ساله و بیشتر در نقاط روستایی بیش تر از نقاط شهری است. به طوری که نرخ مشارکت اقتصادی در نقاط روستایی 39.8 درصد و در نقاط شهری 35.8 درصد بوده است.

در صورتی که جمعیت 15 ساله و بیشتر جمعیت در سن کار فرض شود، نرخ مشارکت اقتصادی در کل کشور 40.5 درصد به دست می آید، این شاخص در بین مردان 67.1 درصد و در بین زنان 13.8 درصد، در نقاط شهری 39.2 درصد و در نقاط روستایی 44.2 درصد است.


ادامه نوشته

مطالعه موردی : شرکت نوکیا در شانزدهمین همایش بین المللی جبران خدمات و مزایا-ژوئن 2012


روش مدیریت عملکرد و فرآیندی که طی آن عملکرد پرسنل اندازه گیری و امتیاز داده می شود، با توجه به تغییرات و چالش های پیش رو قابل بازنگری است. سازمان همانند دیگر فعالیتها و استراتژی هایش ناچار به بررسی محیط و اطمینان از کارآیی روش مدیریت عملکرد مورد استفاده است؛ چه در غیر اینصورت، عدم مدیریت عملکرد موجب می شود که تمایز کافی بین کارکنان تلاشگر و کارکنان بی توجه صورت نگرفته و نیز اطمینانی برای نایل شدن سازمان بر اهدافش وجود نداشته باشد. روشن است که در این وضعیت، چالش جدیدی به چالشهای موجود اضافه شده و سازمان در ورطه ای جدید می افتد.
در این راستا ارزیابی روش مدیریت عملکرد شرکت نوکیا و نتایج حاصله با توجه به ورود رقبای جدید بسیار پیشرو به بازار تکنولوژی اطلاعات توسط یکی از مدیران منابع انسانی این شرکت انجام گرفته که در نوع خود برای مدیران و متخصصان منابع انسانی شرکتهای کشورمان بسیار آموزنده است. (مشاوره منابع انسانی رایان راهبرد چابک)
در شرکت نوکیا افرادی از 113 ملیت متفاوت، در 73 کشور مختلف پراکنده هستند که 41 درصد آنها را زنان تشکیل می دهند. این شرکت 1.3 میلیارد کاربر با 850000 مرکز فروش دارد.

بر اساس واقعیات ذیل در استراتژی نوکیا تغییراتی صورت گرفته است:
· 11 فوریه 2011، پلات فرم جدید تأیید شد.
· استراتژی جدید کسب و کار، مشارکت با مایکروسافت گردید
· رویکرد جدید در راهی که طبق آن عمل می کنیم، حرکت به سمت "قویترین رقیب" بودن در بازار است.
· فرهنگ مبتنی بر عملکرد و رفتار گردید که به عنوان یکی از 6 رکن اصلی تغییر شناخته شده است.
· مدیریت به این نتیجه رسید که مدیریت عملکرد به سبک قدیم دیگر جوابگو نیست.

خلق فرهنگ مبتنی بر عملکرد در نوکیا
رویکرد سابق یه مدیریت عملکرد در نوکیا اینگونه بود:
· ارزیابی عملکرد به صورت سالانه صورت می گرفت
· هر فرد رتبه بندی هایی در مورد اینکه "چه کاری" را "چگونه" انجام داده دریافت می کرد.
· مقیاس عملکرد به صورت سه درجه ای بود.
· یک جدول مشخص شده بود که نشان می داد که کل رتبه بندی ها برچه مبنایی با در نظر گرفتن ترکیبی از "چه کاری" و "چگونگی" انجام کار مشخص شده توسط مدیران انجام شود.
· هیچ گونه تعیین اعتباری انجام نمی شد.
· مدیران صفی اختیار کامل در این امر داشتند.

رویکرد جدید مدیریت عملکرد از 1 ژانویه 2012 به صورت ذیل تغییر یافته است:
تمرکز بر رفتارهای رقابتی در عملکرد با توجه به سه اصل مسئولیت پذیری، همدلی و فوریت صورت گرفت. بر این اساس
1) اهداف همه ی کارکنان باید از طریق اهداف فردی ای که در جهت نیل به اهداف تیمی هستند، مستقیما با استراتژی نوکیا ارتباط پیدا کنند.
2) ساده کردن فرایند برای کارکنان و مدیران صفی صورت گیرد.
3) تمام کارکنان باید  به طور دقیق بدانند که عملکردشان در هر مقطع زمانی از سال چگونه بوده است.
4) استفاده مداوم و منصفانه از رتبه بندی های عملکرد توصیه گردید.
5) رتبه بندی عملکرد باید بین کارکنان تمایز بیشتری ایجاد کند
6) کارکنان باید در زمانهای مشخصی از سال در مورد مسیر شغلی و توسعه و بهبود خود بحث کنند.
7) هدف روی تمرکز بر گفتگو در مورد کیفیت بین مدیر و کارمند قرار داده شد.


ادامه نوشته

قدرت جذبه


برای رسیدن به قله بایدازقدرت جذبه برخوردار بود.جذبه همه چیزاست وهیچ
چیزنیست.تلاش وپشتکار ،ظاهر و نحوه راه رفتن ، تناسب اندام ، صدا وآرامش
در رفتار و حرکات، خوش قیافه یا زیبا بودن اصلا لازم نیست.تنهاچیزی که
نیازدارید جذبه است .
شما میتوانید تنها با تمرین بعضی از روش ها وتکنیک های بزقزازی ارتباط ،
که امروزه توسط بانفوذ ترین وتاثیر گذار ترین افراد دنیا به کار میروند
بیاموزید که فردی خون گرم ، صمیمی، دوست داشتنی وباجذبه باشید.
توانایی شما برای اینکه فردی باجذبه وکاملا دوست داشتنی وخوش روباشید بیش
از هر خوصوصیت دیگری درهای موفقیت را به رویتان خواهد گشود.بیشترمردم شما
را دوست داشته و رفتار صمیمانه ای با شما خواهند داشت تمایل انها به
دیدار شما بیشتر میشود، به صحبت های شما گوش میدهند ، درجمع شما حضور
پیدا کرده و شما را به جمع خود دعوت میکنند
با اموختن حقایق ساده درباره ی جذبه وتمرین تکنیک های که درادامه به انها
خواهیم پرداخت، میتوانید تاثیر گذاری و بهره مندی ازتعاملات خود بادیگران
را به طور چشم گیری افزایش دهید، ازخانواده خود شروع کنید وان رابه تمامی
افرادی که ملاقات میکنید گسترش دهید .
جذبه چیست؟
وقتی جان اف.کندی لبخند میزندمیتوانست پرنده ای راازروی درخت به خود جذب کند .
تعریف جذبه راازکسی که انتظار نداشت تسلیم ان شود وشاید هم دربرابر
تاثیراتش مقاومت کرده بشنود
اودرلحضه بزخورد باافراد به چهره انها کاملا دقت میکرد اشتیاق وصمیمیت
ازخود نشان میداد به نظر مرسید که شمارا واقعا دوست دارد وبزایش مهم نیست
که شما اورا دوست دارید یا خیر میتوانم فقط حدس بزنم که چقدر از ان
ژنتیکی و چه مقدار رشد یافته بود. تنها این رامیدانم که دران برخورد
کوتاه کاملا جذب کسی شده بودم که نه او را قبول داشتم ونه حتی انتظار
داشتم که ازاوخوشم بیاید.


ادامه نوشته

شناسایی و مدیریت ذینفعان


اگر به فکر اجرا و پیاده سازی یک پروژه تولیدی و یا خدماتی هستید٬ باید دغدغه "شناسایی و مدیریت ذینفعان" را داشته باشید. ذینفع در یک پروژه٬ فرد (یا افرادی) است که می‌تواند به نوعی بر برنامه ریزی٬ فرآیند و یا نتیجه پروژه شما تاثیر گذار باشد و یا این که از روند برنامه ریزی٬ فرآیند و یا اجرای پروژه شما به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم تاثیر پذیرد. پروژه‌ها معمولا دارای شمار متعدد و طیف متنوعی از ذینفعان شامل افراد حقیقی و یا حقوقی مانند مخاطبین پروژه، تیم اجرایی، حامیان مالی و یا یک سازمان قانون گذار هستند.

مثال: یک سازمان غیر دولتی را در نظر بگیرید که در بخش کودکان یک بیمارستان تخصصی سرطان٬ در حال انجام پروژه "قصه خوانی و بازی درمانی" برای کودکان مبتلا به سرطان است. هدف این پروژه کاهش استرس کودکان و ایجاد فضایی شادتر برای مقابله با بیماری است.
این سازمان در تعاریف خود، ذینفعان پروژه‌اش را بر حسب ایفای نقش هر یک٬ به گروه‌های زیر طبقه‌بندی می‌کند:
•ذینفعان اولیه: که بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از روند اجرای پروژه تحث تاثیر قرار می‌گیرند و یا آن را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به طور مثال کودکان مبتلا به سرطان و والدین آنها ذینفعان اولیه پروژه هستند چرا که فعالیت‌های پروژه حداقل گوشه‌ای از زندگی آنها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
•ذینفعان ثانویه: این افراد در انجام فعالیت‌های پروژه، مشارکت چندانی ندارند اما حضور آنان، سیاست‌گذاری‌هایشان، نحوه عملکردشان در جامعه و ارتباطی که با پروژه ما برقرار می‌کنند می‌تواند به نوعی فعالیت‌های پروژه را تحت تاثیر قرار دهد. به طور مثال، بنیاد امور بیماری‌های خاص، وزات بهداشت و سازمان‌هایی که قبلا در اجرای پروژه‌های "قصه خوانی و بازی درمانی" تجربه داشته‌اند و تجربیات آنها می‌تواند راهگشای فعالیت‌های آتی پروژه باشد، ذینفعان ثانویه پروژه هستند.


ادامه نوشته

من این‌قدر دوست‌داشتنی بودم و خودم نمی‌دانستم؟!


روزی معلمی از دانش‌آموزانش خواست اسامی همکلاسی‌هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم، یک خط فاصله قرار دهند. سپس از آنها خواست...

...که درباره قشنگ‌ترین چیزی که می‌توانند در مورد هر کدام از همکلاسی‌هایشان بگویند، فکر کنند و در آن سطر‌های خالی بنویسند.

بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام، برگه‌های خود را به معلم تحویل دادند و کلاس را ترک کردند.

روز شنبه، معلم نام هر کدام از دانش‌آموزان را در برگه‌ای جداگانه نوشت، وسپس تمام نظرات بچه‌های دیگر در مورد هر دانش‌آموز را در زیر اسم آنها یادداشت کرد.


ادامه نوشته

کلیدهای توفیق


برای موفق شدن لازم است: همتی برآورده و توبه نموده، سپس به مراقبه و محاسبه بپردازید به این نحو که:

۱-هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید، قصد جدی کنید که: هر عملی که پیش آید، رضای خدا، عز اسمه را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، نفع آخرت را منظور خواهید داشت و همین حال را تا شب، وقت خواب، ادامه خواهید داد.

۲-وقت خواب، چهار - پنج دقیقه‌ای در کارهایی که روز انجام داده‌اید، فکر کرده و یکی یکی از نظر خواهید گذرانید، هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته، شکر بکنید و هر کدام، تخلف شده استغفار بکنید و این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه سخت و در ذائقه نفس تلخ می‌باشد، ولی کلید نجات و رستگاری است.

۳- هر شب، پیش از خواب، اگر توانستید، سور مسبحات یعنی: سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید، تنها سوره حشر را بخوانید.

۴- اگر یک کاه برداری، در همه عالم(هستی) اثر می گذارد!»؛ (پس گناه کردن چه اثری بر هستی می گذارد؟)

۵-ما بزرگ ترین و مهم ترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اطوار و شئون زندگی ما مهمتر از آن نیست، این است که خودمان را درست بسازیم.

۶- درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل است.

۷-گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب می اندازد. عناوین دنیوی، اگر وفا و دوام داشته باشند تا لب گورند و نوعاً هم، بی‌وفا هستند، بعد از آن مائیم و ابد ما.


ادامه نوشته

چرا بازار این فروشنده‌ها روز‌به‌روز کسادتر می‌شود؟


همیشۀ خدا هستند فروشنده‌هایی که اگر کنارشان بنشینی، از اوضاع و احوال بد روزگار می‌گویند و کسادی بازار و... فرقی هم ندارد اوضاع بیرونی چقدر مساعد یا نامساعد باشد؛ گویا اوضاع درونی این فروشندگان همیشه حولِ بد بودن بازار دور می‌زند. به‌نظر شما این نوع فروشنده‌ها چه خصوصیاتی دارند؟ تعدادی از آنها را برای شما در ادامۀ مطلب فهرست کرده‌ایم. لطفا با ما همراه باشید...

۱ـ فروشنده‌هایی که به مشتری خود سلام نمی‌کنند و تُرش‌رو هستند.

۲ـ فروشنده‌هایی که پشت تلفن و هنگام صحبت با مشتری خود، لبخند نمی‌زنند.

۳ـ فروشنده‌هایی که روی هر شیشۀ مغازۀ خود نوشته‌اند: «لطفا تکیه ندهید»، «لطفا دست نزنید»، «لطفا با خوراکی وارد نشوید»... انگار که نوشته باشند: «کلا وارد نشوید!»

۴ـ فروشنده‌هایی که روی همۀ جنس‌های مغازه‌شان نوشته‌اند: «لطفا دست نزنید.»

۵ـ فروشنده‌هایی که وقتی خریدار از آنها می‌خواهد جنسی را نشان‌شان بدهد، می‌گویند (معمولا هم با لحنی تُند): «اگر می‌خری بیارم!»


ادامه نوشته

وقتی تغییرات کوچک، نتایج بزرگ ایجاد می‌کنند


هر سه‌شنبه، کیک یزدی تازه!
قناد‌ی‌ها همیشه شیرینی‌های خوش‌رنگ و خوش‌عطر و خوش‌قیافه دارند و همۀ اینها چیزی است که اشتها را تحریک می‌کند و دلمان می‌خواهد چند تا از آنها را بخریم و به خانه ببریم و بخوریم. اما چه عاملی باعث می‌شود که واقعا تصمیم بگیریم امشب به قنادی برویم و شیرینی بخریم؟ بعضی وقت‌ها، مناسبت‌های خاصی این موقعیت را فراهم می‌کنند. اما در روزهای عادی چطور؟ یک قناد نابغه چطور می‌تواند شیرینی‌های تازه‌اش را به مشتریان علاقه‌مند و خوش‌اشتها عرضه کند؟ یک قنادی در همین تهران خودمان، کاغذی پشت شیشۀ مغازه‌اش چسبانده و نوشته بود که «هر سه‌شنبه عصر، کیک یزدی تازه عرضه می‌شود». به همین سادگی! مشتری‌ها که همیشه تازگی شیرینی برایشان مهم است، یادشان می‌ماند که سه‌شنبه‌ها می‌توانند از این قنادی کیک یزدی تازه بخرند، و یادشان می‌ماند که این قنادی جنس‌های تازه دارد. به‌‌بهانۀ کیک یزدی تازه وارد قنادی می‌شوند و ممکن است چیزهای دیگر هم بخرند، به دوستان و آشنایان خود هم دربارۀ آن می‌گویند؛ و به همین سادگی با این تغییر کوچک اما موثر، سه‌شنبه‌ها عصر صف خرید کیک یزدی در این قنادی تشکیل می‌شود و تا آخرین دانۀ کیک‌های یزدی تازه فروخته می‌شود!


می‌خواد منو بفروشه :(


ادامه نوشته

استفاده از مدل انیاگرام در بخش‌بندی بازار


من خوشحالم که خودم هستم
زیرا من شبیه تو نیستم
تو هم خوشحال باش که خودت هستی
چون اصلا ً شبیه من نیستی
برای همین است که ما می توانیم با هم دوست باشیم
و چه خوب است دوستی دو انسان  مثل ما
که اصلا ً شبیه هم نیستند
اما همدیگر را دوست دارند!
                                          *شل سیلور استاین

بخش‌بندی و موقعیت‌گذاری (Positioning) از اصول اساسی استراتژی بازاریابی به شمار می‌روند. طی دو دهه‌ی گذشته، الگوهای سبک زندگی و روان‌نگاری‌ها (Psychograph) به طور فزاینده‌ای به عنوان مبنای بخش‌بندی بازار مورد استفاده بوده‌اند. در مقاله‌حاضر به این مطلب می‌پردازیم که چگونه می‌توان به گونه‌ای موثر از تکنیک باستانی و راز آلود انیاگرام برای بخش‌بندی روان‌شناختی بازار بهره برد. مدل انیاگرام امروزه به طور گسترده‌ای در مباحث مدیریت راهبردی، توسعه‌ی منابع انسانی، مردم‌شناسی، تاریخ، جامعه‌شناسی، و بازاریابی به کار می‌رود.


ادامه نوشته

مرثیه ای بر «اورکُت»های کُره ای!


چند دقیقه هم که دیر می کردی جا برای نشستن پیدا نمی شد. بیشتر از صد نفر کودک و نوجوان می ریختند تو زیرزمین نمناک مسجد شالچی که چی، که فیلم بروسلی را تماشا کنند! وسط فیلم چند بار دست و پایت له می شد و مجبور بودی هوای معطر از بوی جوراب و... را  تحمل کنی تا لذت تماشای ضربات برق آسای بروسلی را از دست ندهی! بعد فیلم هم بچه ها همه بروسلی می شدند و صدای زوزه هایشان تا چند روز فضای کوچه ها را پر می کرد.

به گزارش «تابناک» آن سالها، استقبال گرم بچه ها از برنامه های مسجد فقط به مدد یک صفحه کاغذ کاهی بود که روی دیوار مسجد چسبانده می شد و با خط کج و کوله ای، سطر اول آن نوشته شده بود:«پخش فیلم ویدئویی خشم اژدها!».

آنهایی که اهلش هستند خوب می دانند که این روزها انجام فعالیت های فرهنگی و تربیتی در مساجد و مدرسه ها چه مشکلات و دردسرهایی دارد.خیلی از همین دوستان مربی سر صحبتشان که باز می شود، با حسرت از بچه ها و دانش آموزان دهه 60 یاد می کنند که چقدر بچه مثبت بودند و کارهای فرهنگی رویشان جواب می داد! روزهای پر خاطره ای را به یاد می آورند که گروههای سرود مساجد و مدارس پرشورترین سرودها را اجرا می کردند، (نمونه اش همان سرود «مادر برام قصه بگو...» که آن ایام حتی راننده های عشق هایده هم، نوارش را گوش می دادند!)،


ادامه نوشته

چگونه رقبایتان را زیر نظر بگیرید؟


رقابت در کسب وکار تا حدی که می‌شنوید یکی از مشتریان شما تصمیم گرفته با کس دیگری وارد معامله شود، موضوعی مثبت است. چون باعث می‌شود به خودتان بیایید و برای ایجاد نوآوری و خلاقیت در کار و استفاده از ایده‌های جدید انگیزه داشته باشید.
 
دانستن اینکه رقیبان شما در حال حاضر چه کاری می‌کنند روش بسیار خوبی است که نه تنها به شما توانایی می‌دهد که نقاط قوت و ضعف رقیبانتان را بشناسید و بدانید تهدیدات احتمالی که برای کسب وکار شما ایجاد می‌کنند چه هستند، بلکه در شناخت فرصت‌های جدید نیز به شما کمک می‌کند. به عنوان مثال، اگر دریابید که رقیب شما بازاری را که فکر می‌کنید پتانسیل‌های زیادی دارد، هدف خود قرار نداده و به آن توجه نمی‌کند، زمان مناسبی است که مشتری را در آن زمینه به سوی خود جذب کنید.

چگونه می‌توانید بفهمید که رقبای شما چه اقداماتی انجام می‌دهند یا مهم‌تر از آن، چه کارهایی انجام نمی‌دهند؟ برای زیر نظر گرفتن رقبا سه روش ساده وجود دارد:

1) Google Alerts را به کار اندازید


ادامه نوشته

ساختن زندگی


مارك البيون در كتاب خود تحت عنوان  «ساختن زندگي و امرار معاش» ، درباره يك مطالعه آشكاركننده از سوداگراني مي نويسد كه دو مسير كاملا متفاوت را پس از فراغت از تحصيل دانشگاهي طي كرده اند.

 
وي چنين مي گويد:يك بررسي از فارغ التحصيلان دانشكده بازرگاني، سابقه 1500 نفر را از سال 1960 تا سال 1980 مورد مطالعه قرار داده است. در آغاز، فارغ التحصيلان به دو گروه تقسيم شدند.
 
گروه الف: كساني بودند كه گفته بودند مي خواستند اول پول درآورند تا بعداً هر كار خواستند بكنند. يعني اول مشكلات مالي خود را حل و فصل كنند، بعداً به امور ديگر زندگي بپردازند.
 
گروه ب : شامل كساني بود كه ابتدا به دنبال علاقه واقعي خود بودند و اطمينان داشتند كه پول عاقبت خود به دنبال آن مي آيد.
 
چه درصدي در هر گروه وجود داشت؟ از 1500 فارغ التحصيل در مطالعه مورد نظر، كساني كه در گروه الف « اول پول» بودند 83 درصدكل يا 1245 نفر را تشكيل مي دادند. گروه ب « اول علاقه واقعي» يعني خطرپذيرها جمعاً 17 درصد يا 255 نفر بودند.
 

ادامه نوشته

چند اصل اساسی در روان درمانی


*بخشش اجباری نیست.
بخشش فرد دیگری، قبل از این که نسبت به او واقعاً احساس بخشودگی به وجود آید، نتیجه مطلوبی ندارد. درست است که بخشیدن کسانی که در گذشته به نحوی ما را آزار داده اند یا تاثیرمنفی روی شخصیت ما گذاشته اند، کار خوبی است، اما بخشیدن کسی برای کم کردن بار احساس گناه از روی دوش وی، به تنهایی کافی نیست. بخشش یک فرآیند روحی- روانی است که در طول زمان در فرد رخ می دهد و وقتی فرد آماده بخشیدن شد، اتفاق می افتد، نه زودتر یا به اجبار. در نهایت بخشیدن دیگران یک انتخاب است برای باقی ماندن در کوه خشم و تنفر و یا رها کردن این احساسات منفی. بنابراین بخشش به زدودن احساسات منفی از روح و روان فرد کمک شایانی می کند اما همزمان باید با احساس خشم و انزجار ناشی از خشونت، توهین یا سرزنش که در فرد به وجود آمده است نیز کنار آمد. در واقع بخشش از همین جا شروع می شود و نه از احساسی که سعی می کنیم به آن برسیم. بنابراین نباید بر احساسات منفی به طور کامل سرپوش گذاشت. در واقع خشم موجه و بروز صحیح آن، اولین گام شجاعانه در مسیر طولانی و گاه رنج آور بخشش است. البته بخشیدن به مفهوم فراموش کردن نیست. ما می توانیم حتی کسانی را که خطای خود در قبال ما را قبول ندارند، ببخشیم هر چند با دشواری بیشتر.بخشش به معنای فراگیری بخشیدن خود به خاطر اشتباهات احتمالی و کنار آمدن و درک اشتباهات دیگران و در نهایت بخشیدن آن هاست. نکته این جاست که هر قدر بتوانیم دیگران را ببخشیم، قادریم خود را نیز ببخشیم.


ادامه نوشته

گفتگو با يك كارآفريني مبتكر؛ اولين گام كارآفريني شناخت بازار است


عليرضا رضايي عارف از جمله كارآفريناني است كه اگر كارآفريني را در هر معنايي تعريف كنيم وي واجد آن است. اگر كارآفريني به معنايي خوداتكايي باشد، سوابق اين كارآفرين به خوبي بيانگر اين مهم است. اگر كارآفريني را در مفهوم اشتغالزايي تعبير كنيم، ايده‌هايي كه وي تاكنون اجرايي كرده براي بيش از 130 نفر شغل مستقيم ايجاد كرده است. كارآفريني اگر به معناي نوآوري باشد تقريبا تمامي ايده‌هاي اجرايي شده وي در نوع خود بي‌نظيرند. كارآفريني اگر به مفهوم ارزش‌آفريني نيز باشد با نگاهي گذرا به ايده‌هاي وي به خوبي اين مفهوم به ذهن متبادر مي‌شود.
اشاره:
رضايي عارف كه در روستاي «همه كسي» بخش بهار استان همدان به دنيا آمده، فعل توانستن را از همان كودكي به خوبي صرف كرده است. اين كارآفرين اگرچه تا سوم راهنمايي بيشتر ادامه تحصيل نداده اما تاكنون موفق شده 6 ايده از ايده‌هاي خود را به منصه ظهور برساند و از اين رهگذر براي بخشي از كارجويان منطقه شغل ايجاد كند.

 به منظور آشنايي بيشتر با اين كارآفرين گفت و گويي صميمي را با وي ترتيب داده‌ايم كه در پي مي‌آيد:
اولين كسب و كاري كه راه‌اندازي كرديد چه بود و به طور كلي چه مسيري را طي كرديد تا به صورت تخصصي و حرفه‌اي وارد عرصه كارآفريني شديد؟
به طور كلي تلاش را از پدرم و پس‌انداز را از مادرم آموختم. پدرم از مغازه‌داران روستاي محل تولدم بود و به تبع من نيز از همان كودكي با مقوله كسب و كار و كاسبي بيگانه نبودم. اولين باري كه تصميم‌ گرفتم درآمدي براي خودم داشته باشم تخمه آفتابگردان توليدي خودمان را با تشويق مادرم در روستايمان فروختم. درآمد اين كار برايم بسيار لذت بخش بود، به همين دليل آن را به فروش ديگر محصولات كشاورزي تسري دادم و به نوعي به اين كار عادت كردم.


ادامه نوشته

فرق دیوانه واحمق


خودرو مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعویض لاستیک بپردازد.
هنگامی که سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت وآنها را به درون جوی آب
انداخت و آب مهره ها را برد.
مرد حیران مانده بود که چکار کند.

تصمیم گرفت که ماشینش را همان جا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.

در این حین، یکی از دیوانه ها که از پشت نرده های حیاط تیمارستان نظاره گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ دیگر
ماشین، از هرکدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ٣ مهره ببند و برو تا بهتعمیرگاه برسی.

آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند.

پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: «خیلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
پس چرا توی تیمارستان انداختنت؟ دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه ام.
ولی احمق که نیستم.

برنده و بازنده


سیدنی . جی . هریس نویسنده‌ای سرشناس و واقع گراست كه رموز برنده شدن را در میدان زندگی می‌شناسد و برای موفقیت در آن، راه‌هاي ساده‌اي پیشنهاد می‌کند. اگر برنده بودن را به عنوان هدف زندگی خود انتخاب كرده‌اید و تا كنون فرصت مطالعه كتاب  " برنده و بازنده "  اين نويسنده را نداشته‌ايد، خلاصه‌ی این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برای شما باشد.

ویژگی‌های برنده
ویژگی‌های بازنده
 
برنده متعهد می‌شود.
بازنده وعده می‌دهد.
 
وقتی برنده‌ای مرتكب اشتباه می‌شود، می‌گوید: اشتباه كردم.
وقتی بازنده‌ای مرتكب اشتباه می‌شود، می‌گوید: تقصیر من نبود.
 
برنده بیش از بازنده كار انجام می‌دهد، و در انتها باز هم وقت دارد.
بازنده همیشه آنقدر گرفتار است كه نمی‌تواند به كارهای ضروری بپردازد.
 
برنده به بررسی دقیق یك مشكل می‌پردازد.
بازنده از كنار مشكل گذشته، و آن را حل نشده رها می‌کند.
 
برنده می‌گوید: بیا برای مشكل راه‌حلی پیدا كنیم.
بازنده می‌گوید: هیچ كس راه‌حلی را نمی‌داند.


ادامه نوشته

صفحه سوخت


برای ساخت صفحات سوخت، ما نیاز به تکنولوژی جدیدی داشتیم. اصلا ما چرا تقاضای سوخت کرده بودیم؟ برای اینکه بلد نبودیم بسازیم!
و خب در محاسبات هسته‌ای کسی را نداشتیم و همچین محاسباتی نیز پیش از این انجام نشده بود.  اما شهید شهریاری با اعتماد به نفسی که داشت، و ما هم با اعتقادی که به ایشان داشتیم، این کار را به ایشان واگذار کردیم و ایشان هم به خوبی آن را انجام دادند. یعنی اگر در آن زمان شهید شهریاری می‌گفت که من مثلا 10 میلیارد تومان دستمزد می‌گیرم تا این کار را انجام دهم، ما مجبور بودیم که بدهیم؛ هر چه می‌گفت مجبور بودیم که بدهیم برای اینکه کس دیگری نبود که این کار را انجام دهد. تنها کسی که در مملکت می‌توانست این کار را انجام دهد، شخص شهید شهریاری بود ولاغیر. با این حال، ایشان حتی یک ریال هم دستمزد نگرفت. حتی وقتی من خواستم دستمزد ایشان را پرداخت کنم، ناراحت شدند و گفتند که من این کار را برای کشورم انجام دادم. من یک کلمه به شما بگویم. اگر شهید شهریاری را در زمینه علم هسته‌ای نمره 100 بدانیم، به بهترین نفر بعدی در کشورمان در این زمینه شاید بتوان نمره 50 داد. یعنی واقعا ایشان روی قله ایستاده بود.
 علی اکبر صالحی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران
 
دومين سالگرد شهادت شهيد شهرياري است كه دو سال است پيكرش در امام زاده صالح(ع) تهران آرميده است و روحش در ملكوت پرواز مي‌كند. دو سال از ترور شهيد شهرياري گذشته است...


آیا نقطه ضعف می تواند نقطه قوت باشد ؟  ( تحلیل swot )


کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود برای  تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد. استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر  برگزار میشود. استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری  مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست  در میان اعجاب همگان، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد. سه ماه بعد  کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود.  وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید. استاد گفت: دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی.  ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با  این فن، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی. یاد بگیر که در  زندگی، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی،  داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است.


انتخاب درست


گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد. 3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود و سوزنبان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد ... سوزنبان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و تنها 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر
 قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.   سوال:
اگر شما به جای سوزنبان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می
گرفتید؟


ادامه نوشته

خود را مجبور به پیشرفت کنید


ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آب هایا طراف ژاپن سالهاست که ماهی تازه ندارد.بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن،قایق های ماهی گیری بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند. ماهیگیران هر چه مسافت طولانی تری را طی می کردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید.اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهیها دیگر تازه نبودند و ژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.برای حل این مسئله، شرکت های ماهیگیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.آنها ماهی ها را می گرفتند آنها را روی دریا منجمد می کردند. فریزرها این امکان را برای قایق ها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند.اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند. بنابر این شرکت های ماهیگیری مخزنهایی را در قایق ها کار گذاشتند و ماهی را درمخازن آب نگهداری می کردند. ماهی ها پس ازکمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند.آنها خسته و بی رمق، اما زنده بودند.متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به  ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. زیرا ماهی ها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند.باز ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند. پس شرکت های ماهیگیری به گونه ای باید این مسئله را حل می کردند.آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید، چه پیشنهادی می دادید؟  ثروت زیاد  به محض اینکه شما به اهدافتان می رسیدمثلاً " یافتن یک همراه فوق العاده خوب ،تأسیس یک شرکت موفق، پرداخت بدهی هایتان یا هر چیز دیگر  "ممکن است شور و احساساتتان را از دست بدهید و دیگر به سخت کار کردن  تمایل نداشته باشید.شما همین موضوع را در مورد برندگان بخت آزمائی که پولشان را به راحتی از دست میدهند، کسانی که ثروت زیادی برایشان به ارث می رسد و هرگز موفق نمی شوند و ملاکین واجاره داران خسته ای که تسلیم مواد مخدر شده اند، شنیده و تجربه کرده اید.این مسئله را "رون هوبارد" در اوایل سال های۱۹۵۰دریافت:"بشر تنها در مواجه با محیط چالش انگیز به صورت عجیبی پیشرفت می کند. "


ادامه نوشته

پاسخ تند مصدق به درخواست فرزندش


 آنچه مي‌خوانيد خاطره‌اي از دكتر محمدرضا جلالي نائيني و برداشت او از شيوه مديريت دكتر محمد مصدق است كه نشان مي‌دهد او حتي به پسرش اجازه سوءاستفاده از قدرت نخست وزير مملكت را نداده است.
«در مقام همکار روزنامه‌ «باختر امروز» که به سردبیری‌ زنده‌یاد دکتر حسین فاطمی منتشر می‌شد، صبح زودی در منزل‌ دکتر محمد مصدق که دفتر کار نخست‌وزیر وقت بود، برای‌ نشان دادن مقالات به دکتر مصدق نزد او بودم. دکتر غلام حسین خان‌ با تواضع و ادب بسیار وارد اتاق شد و نامه‌ای به دست پدر داد و خواهش کرد زیر آن دستور مقتضی صادر کنند. یک مرتبه، دکتر مصدق با عصبانیت تمام از کوره در رفت و با کلمات تند به پسرش‌ پرخاش کرد و نامه را جلوي او انداخت و از اتاق بیرونش کرد. او که از اتاق رفت، دکتر مصدق رو به من (جلالی نائینی) کرد و گفت: این‌ نامه و این درخواست، به خودی خود چیز مهم یا خلاف قانونی نبود و یک نامه‌ معمولی بود؛ اما اگر من آن را می‌گرفتم، از فردا این‌جا تبدیل می‌شد به دفتر مخصوص دکتر غلام حسین مصدق. تندی من‌ از این جهت بود که می‌خواستم جلوي این کار را بگیرم.»

دنیای اقتصاد - 14 آذر 91

مـــــــقــــصــــــد


فقیر به دنبال شادی ثروتمند و ثروتمند به دنبال آرامش زندگی فقیر !

کودک به دنبال آزادی بزرگتر و بزرگتر به دنبال سادگی کودک !

پیر به دنبال قدرت جوان و جوان در پی تجربه پیر !

آنان كه رفته اند در آرزوی بازگشت و آنان كه مانده اند در رويای رفتن !

خدایا...
کدامین پل، در کجای دنیا شکسته که هیچکس به مقصد خود نمی رسد !؟!؟

خاک سرد است خیلی سرد


اول با شیون های جگرخراش شروع شد
 و ناباوری و خشمی که در  فریاد ها بود
بعد از آن زاری بود, حقیقی , عمیق و دردناک
تا صبح که جسد هنوز خانه بود صدای مویه ها شنیده می شود
فردا تعداد حنجره ها بیشتر شد و  فریاد های درد به تدریج به جملاتی نمایشی برای شنوندگان تبدیل شد
بعد تشیع جنازه بود و لا اله اله اله
عصر صدای جمعیت بود و نوحه خوان
بعد غذا بود که صدا ها را خیلی خوب پوشش می داد
بعدا از فقط در رزوهای سوم و هفتم و دهم صدای گریه شنیده می شد که زیاد هم طول نمی کشید
امروز روز چهاردهم است و تنها صدای همهمه هنگام ناهار و شام  می آید.
کودکی بازی می کند , ماشینی می آید و زنانی و مردانی که با هم صحبت میکنند
و حتی یکبار  شنیدم که کسی چیزی گفت و همه خندیدند و به سرعت ساکت شدند
کودک همچنان درحیاط بازی می کند

--------

آري فلاني, زندگي اين است
بيا امروز كه هستيم با هم كمي و فقط كمي مهربانتر باشيم

بخنديم و بخندانيم و لبي را به خنده اي خوشرنگ كنيم
فردا حتما فرصت نيست
شايد ها را كنار بگذاريم  


هنر معمولی زیستن


معمولی بودن میتواند سخت ترین وضعیت ممکن باشد در زندگی. مثلن؟ شاگرد معمولی بودن. قیافه معمولی داشتن. دونده معمولی بودن و نقاش معمولی بودن و بلاگر معمولی بودن و معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و دوست پسر معمولی داشتن. منظورم از معمولی همان است که عالی نیست، اما هست. فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ایست که می تواند آدمها را شهید کند. من مثلن. بعد از سالها نقاشی کشیدن و در سایه روشن ذغال روی کاغذ کاهی غرق شدن و حلقه های گرد آبرنگ را با عشق بوییدن، شب تا صبح بالاسر نقاشی نشستن و صبح بوم ها را خیس خیس به دیوار زدن و از ته سالن تماشاشان کردن؛ روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی معمولی ام برای همیشه کنارش گذاشتم. وقتی همکلاسی دبیرستانم در عرض دو دقیقه با مدادنوکی بی جانش خانم مان را با آن دندان های موشی و شلخته ی موهای فر کنار گوشش که از مقنعه چانه دار میزد بیرون کوبید کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از معلم مان بکشم. حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نابغه بود و تمرین و ممارست من خیلی با نبوغ او فاصله داشت و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنم. ضعیف بودم آن روزها. دنیایم آنقدر کوچک بود که با بیشتر شاخص ها "ترین" بودم و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند.


ادامه نوشته

تبریز شهر اولین ها


 اولين چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس ميرزا در تبريز تاسيس شد و 12 سال بعد دومين چاپخانه در تهران تاسيس گرديد.

 براي اولين بار کتب خارجي در تبريز ترجمه گرديد که از آن جمله عبارتند از: پطر کبير،شارل دوازدهم،اسکندر کبير،... .

 اولين رمان ايران به نام((ستارگان فريب خورده- حکايت يوسف شاه سراج)) توسط ميرزا فتحعلي آخوند زاده در تبريز به رشته تحرير در آمد.

 اولين دايرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزي تبريزي نوشته شد.

 اولين کتابخانه عمومي توسط ميرزاحسن خان خازن لشگردر سال 1312 در تبريز تاسيس شد.

 اولين سينماي ايران پس از پنج سال از اختراع جهاني آن(توسط برادرن لومير) ، در تبريزبا نام سولّي(آفتاب) تاسيس گرديد.


ادامه نوشته

شرکت‌های موفق چگونه نوآوری ایجاد می‌کنند؟

 
نوآوری مستمر و پایدار وضعیتی است که در آن یک سازمان تلاش می‌کند تا در تمام جنبه‌های کسب وکار از جمله مدیریت، توزیع، عملکرد و مشتریان نوآوری کند و اینگونه بهره‌وری را بالا ببرد. این کار نیازمند یک رویکرد مدیریتی منسجم و سازمان یافته است که تمامی عملکردها را از کنترل و هدایت در سطح هیات مدیره و مدیرعامل گرفته تا هماهنگ کردن تمام مسیر از طریق سرمایه گذاری در حوزه فناوری و اجرای آن را، در بر گیرد.
مهم تر از همه اینکه باید توجه داشت نوآوری مقصد نیست، بلکه یک مسیر است. یک تشکل اقتصادی موفق، پس ازرسیدن به یک هدف،دست از نوآوری نمی‌کشد، بلکه دائما درگیر فرآیندهای اختراع، کشف و اختراع مجدد است.
سه مثال زیر را در نظر بگیرید:
شرکتی که به واسطه یک موفقیت خاص یا یک محصول موفق شهرت یافته: بازار گوشی‌های هوشمند با اپل و سامسونگ – که درصدد تسلط کامل بر بازار از طریق نوآوری در (تولید) محصول هستند- داغ است. زمانی گوشی‌های بلک بری درهمه جا و به راحتی در دسترس اغلب کارفرمایان و اهل تجارت قرار داشت. تنها پنج سال پیش بود که آر.آی.ام یکی از مشهورترین شرکت‌های فناوری در دنیا که با نام بلک بری شناخته می‌شود ،کنترل بازار تلفن‌های هوشمند را دست داشت. اما زمانی نگذشت که رونق خیره‌کننده دستگاه‌های آی‌فون و آندروید، محصولات این شرکت و نوآوری بزرگش را ، تنها به یادگاری در دنیای اختراعات تبدیل کرد.


ادامه نوشته

چهل نکته کلیدی از سخنان برایان تریسی در همایش تهران


1- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.

2- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.

3- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.

4- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.

5- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.

6- اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است. کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.

7- افراد موفق بر راه حل ها تمرکز می کنند اما افراد متوسط به فردی که مشکل را ایجاد کرده است فکر می کنند.


ادامه نوشته

حکایت : گنجشک وآتش


پرسیدند : چه می کنی ؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد !

دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب ، اگر گم شد هرچه هست دوستی نیست . . .‬

من خدا را می خواهم


یکی از آفت هایی که گریبان برخی از مریدان معرفت را می گیرد بحث کرامات است. بعضی ها قدم در راه سیر و سلوک و اخلاق می گذارند اما به نیت اینکه کشف کرامتی کنند یا کار خارق العاده ای انجام دهند.
البته ممکن است به نتیجه هم برسند اما سیره و روش بزرگان ما طور دیگری بوده است. هدف اصلی در سیر و سلوک, پیمودن راه سعادت و بندگی و طی طریق برای رسیدن به خدای متعال است.
همانطور که هر چیز لوازمی دارد این راه هم لوازمی دارد. کسانی که خودسازی می کنند تا به خدا برسند خداوند متعال هم چیزهایی به آنها می دهد.
اما نکته مهم اینجاست که تفاوت کلیدی بین عرفای برجسته ما با این عده در این خلاصه می شود که هدف آنها از سیر و سلوک رسیدن به بندگی بوده و کارهای خارق العاده برای آنها نه هدف است و نه بازدارنده که بخواهند توقف کنند.
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده پروی داند
اما کسانی که به دنبال این مباحث هستند کمتر به هدف اصلی که بحث معرفت و عبودیت است توجه می کنند و این خود خطر بزرگی است. برخی مقامات برای بزرگان ما بازیچه است.
اصلا به آن توجهی نمی کنند و لذا در صدد ابراز آن هم نیستند. آقای بهجت قدس سره به من (یکی از شاگردان ایشان) فرمود: ما هفتصد سال عقب افتاده‌ایم. گفتم: چطور آقا؟ فرمود: آن وقت‌ها اگر كسی چیزی نداشت انگشت‌نما می‌شد، ولی حالا اگر كسی چیزی داشته باشد، انگشت نما می‌شود! قضیه برعكس شده.
کسانی که سالهای سال بندگی خدا می کنند و بعد از مرگ تازه برخی ابعاد وجودی و شخصیت آنها آشکار می شود. یک عمر بدون نام و نشان بندگی می کنند و از کسی توقعی ندارند.
به هر حال باید توجه داشت که نکته اساسی برای سیر و سلوک بندگی است.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (1) و جن و انس را نیافریدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
پس به تعبیر دقیق تر باید بگوییم: بزرگترین و برترین کرامت ها بندگی خداست و بس.
روش حضرت آقای بهجت قدس سره و سفارش اكید ایشان عمل به این رهنمود سه وجهی بود: «بندگی خدا»، «طاعت خدا» و «ترك معصیت».
قریب سی سال پیش به من فرمود: شما خیال نكنید كه ما می‌خواهیم مطالبی به شما بگوییم كه تا به حال به احدی گفته نشده، چنین چیزی پیش من نیست. من هم همان‌هایی را به شما می‌گویم كه دیگران فرموده‌اند، آن هم بندگی خالصانه خدا و در یك كلمه، «تقوای حقیقی» است.


ادامه نوشته

دعایی که امام حسین(ع) به فرزند خود آموخت


از حضرت زین‌العابدین علیه‌السلام روایت شده است که می‌فرمایند "پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه سلام الله علیها آن را به من آموخت فراگیر تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر تو وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آن‌را بخوانی."
به گزارش مرکز خبر حوزه، متن دعایی که حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا به فرزند خود امام سجاد(ع) آموخت به شرح زیر است:
از حضرت زین‌العابدین علیه السلام روایت شده که می‌فرمایند: "پدرم در روز عاشورا مرا به سینه خویش چسبانید و در حالی که از زخم‌هایشان خون، فوران می‌کرد، فرمود: ای فرزند! دعایی را که فاطمه علیها السلام آن را به من آموخت فراگیر، او از رسول الله صلی الله علیه و آله و آن حضرت نیز از جبرییل آن را فرا گرفته بود تا در حوائج، مهمّات، اندوه و حوادث تلخی که بر او وارد می‌شود و پیش‌آمدهای عظیمی که رخ می‌دهد آنرا بخواند."

سپس فرمود: بخوان:
بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای«و افعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی. (دعوات، قطب‌الدین راوندی، ص54)

کد خبر: ۲۸۹۷۰۵تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۴
منبع : http://www.tabnak.com/fa/news/289705


چگونه یک رهبر سازمانی فوق‌العاده باشیم


در سازمان‌های غیر دولتی پیشرو، همواره پای مدیرانی فوق‌العاده در میان است. به عنوان مثال، حضور مدیرانی چون خانم توران میرهادی و خانم نوش‌آفرین انصاری در شورای کتاب کودک و حضور خانم سعیده قدس در موسسه محک تاثیر بسزایی در موفقیت این سازمان‌ها داشته‌است. در سازمان‌های بین‌المللی هم شاید بتوان از موسسه پزشکان بدون مرز نام برد که توسط گروه معدودی از پزشکان و روزنامه نگاران فرانسوی در سال ۱۳۵۰ شمسی شکل گرفت و به دلیل توان رهبری و مدیریت گروه شکل‌دهنده، اکنون در ۶۰ کشور دنیا فعال است.
اما پرسش این‌جاست که چه خصوصیاتی، رهبر یک سازمان را تبدیل به یک رهبر فوق‌العاده می‌کند؟ آیا وجه تمایز آنان با سایر مدیران/ رهبران سازمانی، در تواناییشان برای تشویق هر چه بیشتر اعضا به کارهای گروهی است؟ آیا تیزبینی و خلاقیت ویژه‌ای دارند؟ و یا جسارت و روحیه‌ عمل‌گرای آنها کلید موفقیتشان است؟

پنج مرحله‌ برای عبور از مرحله رهبری سازمانی خوب به رهبری سازمانی فوق العاده (از خوب تا فوق‌العاده)
از دیدگاه جیمز کالینز – محقق برجسته حوزه پایداری و رشد شرکت‌ها- رهبران سازمانی می‌توانند پنج مرحله را تجربه کنند؛ در هر مرحله رهبر سازمانی به جز خصوصیت بارز آن مرحله، خصوصیات مرحله قبلی را نیز داراست.
• مرتبه یک: افرادی با توانایی‌ زیاد
در نخستین مرتبه، فرد با دانش تخصصی مشخصی آشناست و استعداد و توانایی لازم برای ارایه یک فعالیت خیلی خوب را دارد.
• مرتبه دو: اعضا با مشارکت فعالانه
در این مرتبه، فرد فعالانه از دانش و مهارت‌های خود استفاده می‌کند تا گروه موفق شود. او به خوبی با بقیه اعضا همکاری می‌کند تا بهره‌وری مناسبی داشته ‌باشند.
• مرتبه سه: مدیر تلاش‌گر
یک مدیر تلاش‌گر توانایی سازماندهی گروهی افراد برای رسیدن به اهداف مشخص را دارد.
• مرتبه‌ چهار: رهبر موثر


ادامه نوشته

رباعیات ابوالخیر


منصور حلاج آن نهنگ دریا / کز پنبه ی تن دانه ی جان کرد جدا

روزیکه انا الحق به زبان می آورد / منصور کجا بود؟ خدا بود خدا!

بازآ ! بازآ ! هرچه هستی بازا / گر کافر و گبر و بت پرستی بازآ

این درگه ما درگه نومیدی نیست / صد بار اگر توبه شکستی بازآ

عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت / عقلم شد و هوش رفت و دانش بگریخت

از این واقعه هیچ دوست دستم نگرفت / جز دیده که هرچه داشت برپایم ریخت

گاهی چون ملائکم سر بندگیست/گه چون حیوان به خواب و خور زندگیست

گاهی چو بهایم سر درندگیست / سبحان الله این چه پراکندگیست


ادامه نوشته

تضاد ؛ فرصتی برای رشد


وقتی با دوستی برخورد می کنیم که مثل ما فکر نمی کنه
وقتی با عزیزی مواجه می شویم که نظراتش ظاهراً کاملاً مخالف با نظرات ماست
وقتی با انسانی روبرو می شویم که خط بطلان بر اندیشه ها ، باورها و اساسی ترین اصول اعتقادی ما می کشد
به یاد این اثر بسیار ارزشمند از مارکوس رائتز بیوفتیم:
شاید او هم به همان حقیقتی ناظر است که ما ناظریم! ولی از زاویه ای دیگر
سعی کنیم علاوه بر شنیدن نظرات دیگران ، زاویه دید آنها را هم دریابیم
از این طریق خیلی راحت تر از گرفتاری در دام تعصب رهایی می یابیم
از این طریق خیلی راحت تر به تفاهم می رسیم
از این طریق خیلی راحت تر به حقیقت نزدیک می شویم
فقط باید باور کنیم که ما هم به همه حقیقت آن گونه که هست آگاه نیستیم
فقط باید باور کنیم که دو مفهوم ظاهراً متضاد ممکن است وجوه متفاوتی از یک حقیقت باشند که ما ارتباط بین آنها را نمی دانیم و به همین دلیل متضاد به نظر می آیند


علم بهتر است یا نفت؟


گاه و بی‌گاه از من می‌پرسند: «به جز کشور خودت ‌به کدام کشور دیگر علاقه داری؟» همیشه یک جواب داشته‌ام:
 
‌ تایوان و مردم می‌پرسند «تایوان؟ چرا تایوان؟» جواب خیلی ساده است. چون تایوان صخره‌ای لم‌یزرع در دریایی پر از امواج توفانی و بدون منابع طبیعی برای زندگی کردن است. حتی برای ساخت و ساز باید از چین شن و ریگ وارد کند و با وجود همه این‌ها چهارمین ذخایر کلان مالی دنیا را در اختیار دارد. زیرا به جای کندن زمین و استخراج هر آنچه که بالا می‌آید، ‌تایوان ذهن و افکار ۲۳ میلیون تایوانی را می‌کاود‌، استعدادشان را، انرژی‌شان را و هوش و ذکاوتشان را. چه زن و چه مرد. همیشه به دوستانم در تایوان می‌گویم: ‌ شما خوشبخت‌ترین مردم دنیا هستید، چطور اینقدر خوشبخت شده‌اید؟ ‌نه نفت دارید، ‌ نه سنگ‌آهن، نه جنگل، ‌نه الماس، ‌ نه طلا، ‌فقط مقدار کمی ذخایر ذغال سنگ و گاز طبیعی ‌و به خاطر همین هم است که فرهنگ تقویت مهارت‌هایتان را توسعه داده‌اید؛ کاری که امروزه ثابت شده با ارزش‌ترین و تنها منبع تجدیدپذیر واقعی در جهان است. حداقل این برداشت شهودی من بود. اما ما در اینجا دلایلی نیز داریم که این موضوع را ثابت می‌کند.
 
تیمی از سوی «سازمان همکاری اقتصادی و توسعه» اخیرا مطالعه‌ای کوچک اما جالب انجام داده و رابطه بین عملکرد افراد در تست‌هایی به نام «برنامه بین‌المللی ارزیابی دانش‌آموزان» یا PISA (که هر دو سال مهارت‌های ریاضی، علوم و درک خواندن افراد ۱۵ سال را در ۶۵ کشور امتحان می‌کند) و درآمد کلی منابع طبیعی به عنوان   GDP یا تولید ناخالص داخلی را برای هر کشور شرکت کننده مورد بررسی قرار داده است. اگر بخواهیم خیلی کوتاه توضیح دهیم اینگونه می‌شود که‌ ریاضی دانش آموزان دبیرستانی شما در مقایسه با مقدار نفت یا مقدار الماسی که استخراج می‌کنید چقدر خوب است؟ ‌


ادامه نوشته

پنج اشتباه بزرگ امنیتی که می‌تواند زندگی آنلاین‌تان را بر باد دهد


با مطالعه نکاتی که در این مطلب به آنها اشاره شده٬ می‌توانید بر ضریب امنیت خود در جهان مجازی بیفزایید. این پنج نکته٬ اشتباهاتی ساده و پیش‌پاافتاده‌اند که این روزها بسیاری از کاربران مرتکب‌شان می‌شوند.
با گسترش نفوذ اینترنت و سرویس‌های آنلاین٬ امنیت در اینترنت هم اهمیتی روزافزون یافته است. حفاظت از زندگی دیجیتال و حراست از حریم خصوصی در فضای مجازی٬ موضوعی گسترده است که تسلط بر آن مستلزم پیگیری تحولات دنیای امنیت آنلاین است؛ موضوعی که بسیاری از کاربران حوصله و وقت کافی برای پرداختن به آن را ندارند.

اما در جهانی که هکرها و نفوذگران هر روز دام‌های جدیدی برای سرقت اطلاعات خصوصی کاربران در محیط‌های گوناگون مجازی طراحی و پهن می‌کنند٬ صرفا نصب کردن یک برنامه آنتی‌ویروس روی سیستم کامپیوتری و پسورد گذاشتن برای اتصال وایرلس و بی‌اعتنایی به جزئیات امنیتی٬ نمی‌تواند امنیت شما را تامین کند. آگاهی از برخی اشتباهات فاحش و رایج کاربران اینترنت در سراسر جهان٬ مساله‌ای است که می‌تواند به ارتقای امنیت شما کمک کند. تامین امنیت٬ نیازمند بررسی و به‌روزرسانی پیوسته و مستمر است.

به پنج نکته‌ای که در این مطلب مطرح شده‌اند توجه کنید و تلاش کنید تا جایی که می‌تواند از ارتکاب این اشتباهات خودداری کنید. این مطلب چکیده‌ای از توصیه‌های امنیتی رایج در پایگاه‌های تخصصی امنیت در اینترنت است. فراموش نکنید که امنیت موضوعی کاملا نسبی است و هیچ روش قطعی و دائمی برای تامین آن وجود ندارد٬ اما هرچه بیش‌تر نسبت به آسیب‌پذیری‌ها آگاه باشید٬ می‌توانید از روش‌های بهتری برای رفع آنها بهره بگیرید.

پسوردهای ضعیف٬ زمینه‌ساز گرفتار شدن در دام هکرها
اگر به فهرست ضعیف‌ترین پسوردهای سال ۲۰۱۲ نگاه کنید٬ می‌بینید که اکثر کاربران برای تسهیل یادآوری پسوردها از عباراتی استفاده می‌کنند که یافتن آنها برای نرم‌افزارهای کرکر (Cracker) که نفوذگران از آنها برای پیدا کردن تصادفی پسوردها بهره می‌گیرند٬ بسیار ساده است.


ادامه نوشته

مشاهیری که به مدرسه نرفته‌اند !


جالب است بدانید بسیاری از افراد مشهور و تاثیرگذار در تجارت، رادیو تلویزیون، دانش، سیاست و ادبیات در پاره‌ای از دوره زندگی خود در منزل درس خوانده و به مدرسه نرفته‌اند.
به گزارش ایسنا، فهرست مشهورترین افرادی که به صورت رسمی به مدرسه نرفته‌اند به شرح ذیل است:

1- آبراهام لینکولن: آبراهام لینکولن شانزدهمین رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا و نخستین رییس‌جمهور جمهوریخواه این کشور که ریاست جمهوری این کشور را در زمان جنگ‌های داخلی و پایان عصر برده‌برداری امریکا بر عهده داشت. وی در یک اتاق الواری در کنتاکی زندگی می‌کرده و تنها 18 ماه به مدرسه رفته است. وی بیشتر عمر خود را تحت آموزش نامادری‌اش «سارا بوش جانتون» گذرانده و در کتابخانه دولتی درس می‌خوانده است.

2- «آندرو کارنی»: تاجر بانفوذ اسکاتلندی در اواسط قرن 19 میلادی در حالی که پسر بچه‌ای بیش نبود از اسکاتلند به ایالات متحده مهاجرت کرد. وی از 13سالگی شروع به کار کرد و سابقه تحصیلی وی تنها به زمان زندگی خود در اسکاتلند و نزد دایی‌اش برمی‌گردد. وی همچنین این شانس را داشت تا از کتابخانه غنی و باشکوه کلونل جیمز اندرسون بهره بگیرد. سال‌های بعد وی به واسطه دایه‌اش با نویسندگان و استادان دانشگاه مرتبط شد اما بیشتر شهرت وی امروز به خاطر داشتن کارخانه استیل کارنی است که از وی ثروتمندترین فرد اسکاتلند را ساخت.


ادامه نوشته

مديريت رفتار سياسي در سازمان


عاريف بسيار زيادي از سياست در سازمان وجود دارد. برخي از ديدگاه ها سياست سازماني را به عنوان استفاده از قدرت، براي نفوذ در فرايندهاي تصميم گيري و يا اطمينان حاصل کردن از آن که رهاوردهاي يک وضعيت براي يک شخص قدرتمند مطلوب مي باشند، تعبير مي کنند. همچنين سياست در سازمان به عنوان فرايند ساخت ائتلاف براي دستيابي به کنترل بر روي يک موقعيت و تضمين يک رهاورد مثبت براي ائتلاف تعريف شده است (KACMAR & FERRIS, 1993).
در سازمانها سياست يك واقعيت زندگي است. آنان كه نتوانند متوجه رفتارهاي سياسي بشوند نمي توانند اين واقعيت را درك كنند كه سازمان يك سيستم سياسي است. اگر امكان داشت همه سازمانها و گروههاي رسمي موجود در درون سازمانها با اين خصوصيات تعريف شوند دنيا گلستان مي شد: حامي و پشتيبان، هماهنگ، بي غرض، بدون نظر شخصي، مورد اعتماد و اطمينان، ياري دهنده، ‌خيرخواه و داراي روح تعاون و همكاري.
يك ديدگاه غيرسياسي مي تواند ما را هدايت كند تا متقاعد شويم كه كاركنان و اعضاي سازمان هميشه در جهت تامين هدفهاي سازمان گام برميدارند و بدانگونه رفتار مي كنند. برعكس يك ديدگاه سياسي موجب خواهد شد تا بسياري از چيزهايي را كه مي بينيم به صورت نوعي رفتار نامعقول و بدون منطق در سازمان بپنداريم. بر همين اساس مي توان استدلال كرد مثلا چرا كاركنان و اعضاي سازمانها، اطلاعات را نزد خود نگه ميدارند و مي كوشند تا آنها را پنهان نمايند، ميزان توليد و بازدهي خود را محدود مي كنند، درباره موفقيتهاي خود تبليغات زيادي مي نمايند، شكستهاي خود را پنهان مي كنند، در آمار و ارقام مربوط به عملكرها دست مي برند تا وجهه بهتري به خود بدهند و دست به كارهاي مشابهي ميزنند تا بتوانند اثربخشي و كارآيي سازمان را بسيار عالي نشان دهند. در اين مقاله تلاش مي شود تا با ارائه استدلالهاي علمي  به مدیریت رفتار سیاسی در سازمان پرداخته و از ديدگاه برخي كه سياست را به معني گول زدن، حيله گري، تفرقه افكني و ... ناميده اند را به تعيين مسئوليت، واگذاري اختيارات، افزايش كارايي و ... كه همان مديريت موفق است تعريف نمود. در واقع سياست هم مثل زيبايي در چشم بيننده قرار دارد. اگر رفتار سياسي بطور صحيح مديريت شود مي تواند ثمرات باارزشي را براي سازمان و افراد به ارمغان بياورد. اين مقاله داراي يك قسمت نتيجه گيري است كه راهبردهايي را براي مديريت رفتار سياسي عنوان نموده است.


ادامه نوشته

سوال عاشورایی


سالها قبل  کتاب حماسه ی حسینی را خوانده بودم .
امروز در یک ایمیل بخش هایی از آن را دوباره خواندم ...احساس عجیبی کردم  ، حس کردم  چقدر عاشورا ساده می شود وقتی  فقط عزاداری باشد و نذری دادن . چقدر ساده می شود وقتی در حد یک حادثه ی تلخ سوزناک باشد بی آنکه آموزه هایش تکانمان دهد .بی آنکه تغییر مان دهد و در پی گذشت سالها و این همه عاشورا ،  روح حسینی بودن را در کارهایمان نتوان دید .
حس کردم چقدر هر روز و هر ثانیه در معرض امتحان "یا حسین " گفتن هایمان ، هستیم و بی اعتناییم .
راستی یادمان هست ، سالار کربلا از عالمی دیگر
چقدر  از تک تک ما ، ظلم ، خواسته یا ناخواسته می بینید ؟
چقدر  رفتار ما را در مقابل ظلم هایی که می بینیم و می شنویم می پسندد ؟

آیا واقعا پرونده ی ما در عمل ، از اهالی کوفه که فقط ادعای همراهی داشتند و  وقت عمل ، میدان خالی کردند بهتر است ؟!؟؟
...
این سوال عاشورایی تمام این روزهای مرا پر کرده است ....


ادامه نوشته

عاشورایی دوباره


بی شک تا کنون این عبارت را شنیده اید
کل یوم عاشورا  و کل ارض کربلا
براستی اینکه هرروز روز عاشوراست  و تمام دنیا کربلاست    به چه معناست
اینکه میگویند ندای: هل من ناصر ینصرنی  را  امام حسین(ع) خطاب به همه آزادگان عالم ، در تمام طول تاریخ ندا داده اند یعنی چه؟
دوستی میگفت: هر یک ازما انسانها که خود را آزاد و آزاده میپنداریم ، همواره میزان آزادگی خود را با دلدادگی خود، به سرور آزادگان عالم، (امام حسین ع) میسنجیم
میگفت: هر انسان علی الخصوص اگر مسلمان باشد و بویژه اگر شیعه  ، هر لحظه و در هرمکان مورد خطاب این جمله سید الشداء است که میفرماید: آیا کمک کننده ای هست که مرا یاری دهد؟
ولی آیا امام حسین در پی نجات خود بود؟ در این صورت کافی بود یک بله بگوید
مطمئنا ایشان ، در پی نجات دین اسلام و حفظ آن از تحریف و نابودی بود، برای امروز من وشما
به جرات میتوان گفت بسیاری از اتفاقات شگرف عالم از قیام امام حسین (ع) نیرو گرفته است
جوشش خون فریاد در رگهای مظلومیت مظلومان عالم همه وامدار مظلومیت و فریاد آزادگی این بزرگ آزاده عالم است
او به همه بیداران عالم آموخت که بر سر دین و اعتقادات  باید با همه وجود و دارایی ایستاد
او به همه مظلومان عالم آموخت که تنها راه نجات و پیروزی ، قیام است و ایستادگی و جانبازی
او راه نجات را ، با عملش ، به همه عالمیان نشان داد


ادامه نوشته

تعداد و اسامی شهدای عاشورا


حسین یاران خود را آماده نموده و نماز صبح را با آنان برگزار کرد؛ سی و دو سوار و چهل پیاده همراه او بود.
خلاصه تحقیقی از پژوهشگر عاشورا،حجت الله جودکی که در خبرآنلاین منتشر شده است:
 برای رسیدن به رقم دقیق شهدای قیام امام حسین (ع) باید چند نکته را در نظر گرفت؛ زیرا این ارقام در کتاب های تاریخی و مقاتل با یکدیگر متفاوت است. نخستین بار عدد 72 تن شهید را ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی بکار برده که همو نخستین مقتل را هم نگاشته است. وی در بخشی از روایت شماره 66 می نویسد: حسین یاران خود را آماده نموده و نماز صبح را با آنان برگزار کرد؛ سی و دو سوار و چهل پیاده همراه او بود. او زهیر بن قین را فرمانده جناح راست و حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ یاران خود قرار داد و پرچم را بدست عباس بن علی داد. با جمع سی ودو سوار و چهل پیاده به رقم 72 نفر می رسیم2. ابو مخنف بعدا در روایت 112 چنین می نویسد: وقتی حسین بن علی (ع) کشته شد؛ سرهای کسانی از اهل بیت‘ شیعیان ویارانش را که همراه او کشته شدند به نزد عبیدالله بن زیاد بردند. قبیله کنده به سرپرستی قیس بن اشعث سیزده سر‘ قبیله هوازن به سرپرستی شمربن ذی الجوشن بیست سر‘ قبیله تمیم با هفده سر‘ قبیله بنی اسد با شش سر‘ قبیله مذحج با هفت سر و سایر افراد سپاه با هفت سر که جمعا هفتاد سر می شود3. به نظر می رسد مورخان بعدی رقم 72 برای شهدای کربلا را از روایت 66 ابو مخنف گرفته اند. یعنی آنان تعداد سپاه امام را ملاک رقم شهدای کربلا دانسته اند که البته درست نیست. زیرا از میان این 72 نفر سپاهی چند نفر جان بدر بردند. مثل ضحاک بن عبدالله مشرقی4 که در پایان جنگ با رخصت امام حسین از کربلا گریخت. یا عقبة بن سمعان غلام رباب دختر امرؤالقیس کلبی همسر امام حسین5 که پس از شهادت امام از صحنه درگیری فرار کرد و توسط سپاه دشمن اسیر شد. یا مرقع بن ثمامه اسدی6 که از یاران امام بود و در پایان جنگ برخی از اقوامش که در سپاه دشمن بودند، برایش امان نامه گرفتند و عبیدالله هم او را به زاره7 تبعید کرد یا غلام عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری که در کربلا حضور داشت و راوی بعضی از روایات ابو مخنف می باشد. در مقابل؛ ابو مخنف اسامی افرادی را نقل می کند که در زمره جنگجویان سپاه امام حسین نبوده‘ ولی در جنگ شهید شده اند. مثل زن کلبی 8 ‘ علی اصغر9 ‘ نوجوانی از خاندان حسین10 و.. بنابراین باید پذیرفت که به احتمال قوی عدد شهدا همان هفتاد نفر بوده است. ابو مخنف در کتابش وقتی تعداد شهدا و قاتلان آنها را به اسم نام می برد‘ تعداد آنها حدود 53 نفر شهید می شود. اسامی این شهدا بر اساس حروف الفبائی و به همراه نام قاتلان ایشان و ذکر رقم روایت ابو مخنف و صفحه آن به قرار جدول ضمیمه می باشد.


ادامه نوشته

توجیه شمر برای کشتن امام حسین (ع)


شمر چه توجیهی برای کشتن امام حسین (ع) داشت؟ آیا در این باره، یعنی دفاعش از این که چرا دست به این کار زده، نکته ای از او نقل شده است؟
هنوز هم جستجو در منابع کهن تاریخ عاشورا، آدمی را با عبارات شگفتی آشنا می‌کند که در تحلیل این ماجرای هولناک تاریخی کارساز است. تصور این که چرا چنین اتفاقی افتاد، همچنان نیازمند تحلیل مستند است؟ امت محمد (ص) که مدعی پیروی از آن حضرت و به ظاهر مقید به شریعت بودند، چرا و با چه توجیهی دست به این جنایت زدند ؟‌ قومی که اسلام را در دنیا منتشر ساختند و آن همه جانبازی در فتوحات کردند، و اسلام را تا اقصا نقاط افریقا و خراسان بردند، چرا پسر پیامبر خود  را با این وضع فجیع کشتند؟ آیا این جماعت، آدم های نامتعادلی شده بودند یا آن که استنادی دینی یا سیاسی برای اقدام خود داشتند؟ به خصوص افرادی مثل شمر که از اشراف کوفه و با سابقه شرکت در جنگ صفین بود، وقتی با آن شدت و حدت علیه امام حسین و اصحابش جنگید و حرف می زد و امام را به جهنم بشارت می داد و هر سخن زشت و ناهنجاری از دهانش در می‌آمد، چه فکری می‌کرد؟ چگونه عمل خود را توجیه می نمود؟


ادامه نوشته

تاریخچه ورود قمه‌زنی به ایران


رهبر معظم انقلاب درباره تاریخچه ورود قمه‌زنی به ایران می‌فرمایند: وقتی کمونیست‌ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند، فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه ‌زدن بود.
 
به گزارش خبرگزاری فارس، قیام امام حسین(ع) در هر عصر و زمان و برای هر ملت و مردمی پیامی دارد، پیامی که هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود، اما در شرایطی که همواره استعمارگران خون آشام در تلاش بوده‌اند تا نقش عاشورا را کمرنگ کنند و بنیانش را براندازند، مؤثرترین عاملی که می‌تواند آن را برای نسل‌های آینده حفظ کند، مراسم سوگواری امام حسین(ع) است، برپا داشتن مراسمی به یاد سیدالشهدا در ایام مختلف به ویژه دهه محرم و روز عاشورا می‌تواند روشی برای احیا خط ائمه و تبیین مظلومیت آنان باشد، تأکیدهای فراوان پیامبر(ص) و ائمه(ع) به برپایی مراسم سوگواری نیز هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است.

اما متأسفانه با گذشت زمان و گسترش مذهب تشیع، این مراسم عزاداری به‌ پاره‌ای از آداب و رسوم قومی و ملی و سلایق فردی و جمعی از جمله قمه‌زنی ممزوج شد که خود می‌تواند مانعی برای درک مناسب پیام عاشورا باشد.

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم با بیان اینکه مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند، به نقد بررسی این دلایل پرداخته است که در ادامه می‌آید:


ادامه نوشته

شما چه پرسشی از رئیس‌جمهور دارید؟


هم‌اکنون که سؤال از رئیس‌جمهور مطرح و متن پرسش‌ها از وی منتشر شده است، دیدگاه‌های خود را در این زمینه با ما در میان بگذارید؛ این پرسش‌ها را تا چه اندازه مهم و اثرگذار می‌دانید؟ از جلسه سؤال چه انتظاری دارید و مهمتر آن که چه پرسشی از رئیس‌جمهور دارید؟

«در شش ماه نخست سال ۹۱، بنا بر اسناد گمرک، پانزده هزار و هفتصد خودروی خارجی با ارز مرجع وارد شده است؛ یا در اثر سخت‌گیری در تعیین قیمت تضمینی خرید گندم و صرف نکردن این قیمت برای کشاورزان، بخشی از گندم تولیدی به صورت خوراک دام مصرف و بخشی نیز به کشورهای همسایه قاچاق شده و در نتیجه، دولت دو و نیم میلیارد دلار صرف واردات گندم کرده است؛ آیا این قبیل کار‌ها با اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر معظم انقلاب سازگار است؟».
 
این یکی از پرسش‌هایی است که نمایندگان می‌خواهند در یک ماه آینده از رئیس‌جمهور در مجلس بپرسند؛ پرسشی که هنوز موافقان و مخالفانش با تندی و تیزی از آن در مجلس سخن می‌گویند و هر گروه، دیگری را به موضوعی متهم می‌کند؛ اما پسندیده یا ناپسند سؤال در مجلس اعلام وصول شده و رئیس‌جمهور، باید در مدت یک ماه پس از اعلام وصول در مجلس حضور یابد.

اما پرسش نخست که هم‌ا‌کنون به نگرخواهی شما گذاشته می‌شود، این است:
* پرسش‌های مطرح در نامه نمایندگان را تا چه میزان مناسب و مهم می‌دانید؟
* آیا آن را پرسش مناسبی برای حضور رئیس‌جمهور به مجلس می‌دانید؟
* این پرسش‌‌ها تا چه اندازه برای شما مهم است و زندگی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
* آیا انتظار دارید، رئیس‌جمهور مشخص و جزیی به این سؤال‌ها پاسخ گوید و یا کلی‌گویی با چشم‌پوشی از این پرسش‌ها را می‌پسندید؟
* با توجه به تجربه گذشته سؤال از رئیس‌جمهور ـ که مدت طولانی هم از آن نمی‌گذرد ـ چه انتظاری از جلسه سوال از رئیس‌جمهور دارید؟
* و در پایان این که شما به عنوان یک شهروند ـ چه از رأی‌دهندگان به محمود احمدی‌نژاد و چه از گروهی که در دو انتخابات گذشته از او حمایت نکرده‌اید ـ چه پرسشی از رئیس‌جمهوری که هفت سال بر صندلی ریاست جمهوری تکیه زده است، دارید؟


ادامه نوشته

مدیر فعال و منفعل


علمای مدیریت برای«مدیریت»تعاریف‏ مختلف و متفاوتی را ارائه داده‏اند و در هر دیدگاه‏ و مکتب،اهداف و وظایف گوناگونی برای مدیر تعیین گردیده است.براساس شاخص‏ها و تعاریف‏ هر مکتب،می‏توان مدیران را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کرد.مدیران موفق،مدیرانی هستند که توانایی و قدرت تحقق اهداف و وظایف‏ محوله خویش را دارند و مدیران ناموفق،به آن‏ گروه از مدیران اطلاق می‏شود که از انجام این مهم‏ ناتوان و قاصرند.

مدیران موفق را نیز می‏توان براساس میزان و چگونگی کسب موفقیت به گروههای مختلف‏ تقسیم کرد که در این نوشتار آنها به دو گروه مدیران‏ موفق فعال و مدیران موفق منفعل طبقه‏بندی‏ می‏شوند.

مدیران موفق فعال آن دسته از مدیران هستند که آگاهانه و قدرتمندانه و با بهره‏وری از برنامه پویا و رشدیابنده برای تحقق اهداف تلاش می‏کنند و مدیران موفق منفعل به مدیرانی اطلاق می‏شود که‏ صرفا وظایف محوله خویش را انجام می‏دهند. طبقه‏بندی مذکور در نمودار زیر ترسیم شده است:
 اینک با عنایت به طبقه‏بندی فوق،چند ویژگی از ویژگیهای مدیران موفق فعال در مقایسه با مدیران‏ موفق منفعل تشریح می‏شوند:


ادامه نوشته

راهنمای جلسات : چگونه جلسات کاری مفیدی داشته باشیم


مدیریت جلسات موضوع بسیار مهمی است که متاسفانه ، اکثر مدیران از اهمیت آن غافل می شوند و به همین جهت بخشهای مهمی از زمان خود را د رجلسات پیاپی و مختلف سپری می کنند بی آنکه نتیجه ی کافی از آن دریافت کرده باشند . در زیر چند پیشنهاد کاربردی برای موثر تر شدن جلسات آمده است :
برگزاری جلسات کاری سرزنده و لذت بخش، کارآیی جلسه را نیز افزایش می‌‌دهد و بر خلاف آنچه بسیاری فکر می‌‌کنند، در این گونه جلسات خطر ایجاد تنش وجود نخواهد داشت.
مدیریت چنین جلساتی کار چندان سختی نیست و برای برگزاری موفق آن چهار قانون ساده وجود دارد:

1) همیشه هدفی مشخص برای جلسه داشته باشید و امکان برقراری ارتباط در سطح گسترده را فراهم کنید.
2) کسانی را که در جلسه شرکت می‌‌کنند به افرادی که حضورشان برای تحقق اهداف جلسه ضروری است، کاهش دهید.


ادامه نوشته

قورباغه را ببوس


دوازده روش خارق‌العاده برای رهایی از افکار منفی و تبدیل آنها به افکار مثبت
بعد از کتاب جنجالی و پرفروش «قورباغه را بخور» برایان تریسی کتاب جدیدی عرضه کرده که
به داشتن زندگی شاد و کنار گذاشتن احساسات منفی می‌پردازد

چگونه برخی از ترس‌ها ما را از پیشرفت‌های بزرگ باز می‌دارد؟

چگونه عصبانیت را کنار بگذاریم؟


ادامه نوشته

برندکشی


"برندکشی" در ایران جان گرفت. برندهای ایرانی در حالی که می توانستند هر کدام سفیر ایرانیان در اقصی نقاط دنیا باشند، به نوبت در صف "مرگ" قرار گرفته اند تا دیگر به جز نام و نشان و خاطره یی در آلبوم صنعت کشور و حتی دنیا چیز دیگری به یادگار نگذارند. ده ها نام به جا مانده از انقلاب صنعتی ایران همچون "ارج"، "آزمایش"، "نساجی مازندران"، "پارس الکتریک"، "هپکو"، "کفش ملی" و... هر کدام حکایت از مردانی دارد که آجر به آجر ساختمان های جاده مخصوص کرج را روی هم گذاشتند و بزرگ ترین اتوبان صنعتی کشور را ساختند. اینک این اتوبان به جای آنکه به میراث فرهنگی صنعت کشور تبدیل شود، یک به یک توسط سازمان های مختلف خریداری می شود تا شاید به صورت پارکینگی برای خودروسازان درآید یا اینکه با تغییر کاربری به مجتمع های مسکونی تبدیل شود. 
سید جعفر امینی، مدیرعامل سابق پارس الکتریک، دلیل مرگ برندها در ایران را فقدان سازمان میراث فرهنگی صنعت کشور می داند و می گوید اگر می دانستیم برندها چه هویتی برای ما رقم می زنند، چنین ساده نظاره گر مرگ آنها نبودیم. تابوت برندهای ایرانی در حالی یک به یک از جلوی چشم دولتمردان به گورستان برده می شود که کشورهای دیگر برندسازی را در دستور کار خود قرار داده اند. در این گزارش چند برند بزرگ را برگزیده ایم تا با بازخوانی تاریخ آنها شاید بتوانیم تلنگری ایجاد کنیم و برندهایی را که هنوز نمرده اند از مرگ نجات دهیم.
 کفش ملی

ادامه نوشته

تـــــغــــیـــیـــر



من مشتاقانه هر تغييري را مي پذيرم.

زيرا خدا از من داناتر است.


  قطعه گمشده


 آدم همیشه دنبال قطعه ای گم شده است،
                هیچ آدمی را نمی توان یافت كه قطعه خود را جستجو نكند
                فقط نوع قطعه هاست كه فرق می كند،
                یكی به دنبال دوستی است
                دیگری در پی عشق؛
                یكی مراد می جوید و یكی مرید
                یكی همراه می خواهد و دیگری شریك زندگی،
                یكی هم قطعه ای اسباب بازی

                به هر حال آدم هرگز بدون قطعه خود یا دست كم بدون آرزوی یافتن آن نمی تواند زندگی كند
                گستره این آرزو به اندازه زندگی آدم است
                و آرزوهای آدم هرگز نابود نمی شوند
                بلكه تغییر موضوع می دهند
                حتی آن كه نمی خواهد آرزویی داشته باشد
                آن كه آرزویش را از كف داده است
                آنكه ایمان خود را به آرزویش از دست داده است
                تمامی تلاشش باز برای گریز از تنهایی است
 
                عشق، رفاقت، شهرت طلبی ... همه به خاطر هراس از تنها ماندن است
                و شاید قوی ترین جذابیت وصال در همین باشد
                كه آدمی در هنگام وصال هرگز گمان نمی برد كه روزی تنها خواهد ماند


ادامه نوشته

معنی ماه های ایرانی


فروردین؛ فروردهای پاکان
فروردین نام نخستین ماه از فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می‌برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر می‌روند

اردیبهشت؛ طبیعت
اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاه‌شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از دو جزء: جزء اول "اشا” از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است، راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاکی…. و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است. جزء دیگر این کلمه که واژه "وهیشت” باشد. صفت عالی است به معنای بهترین، بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است. در عالم روحانی نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورامزداست و در عالم مادی نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت "مانند بهشت” هم آمده است.


ادامه نوشته