تعهد مهمتر است یا تخصص ؟
از شهید چمران پرسیدند:
تعهد بهتر است یا تخصص ؟
گفت: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم.
اما میگویم " آن کس که تـخـصـص نـــدارد و کـاری را میپذیـرد بـی تـــقـــواســـت" .
تعهد بهتر است یا تخصص ؟
گفت: میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را می پذیرم.
اما میگویم " آن کس که تـخـصـص نـــدارد و کـاری را میپذیـرد بـی تـــقـــواســـت" .
امروزه غیرقابل پیشبینی بودن شرایط اقتصادی محلی و جهانی، تغییر در توقعات
نیرویکار و پیدایش مدلهای جدید کسبوکار که دراثر تغییر در تکنولوژی و
الگوهای مصرف رخ میدهد، باعثشده تا نیاز به مدیریتی قوی و انعطافپذیر
برای هر سازمان به اولویت اصلی تبدیل شود.
برخی مدیران صرفا منصب مدیریت را با خود حمل میکنند، آنها ممکن است عنوان
خوبی در سازمان داشته باشند و دفتر کاری به آنها اختصاص داده شده باشد، اما
افراد نسبت به آنها احساس تعهد ندارند، اینگونه مدیران صرفا کارمندانی
دارند که طبق قوانین شرکت باید از آنها تبعیت کنند.
در مقابل مدیرانی هستند که من آنها را رهبران «پذیرفته شده» مینامم. این
افراد شاید خصوصیات خارجی یک مدیر را نداشته باشند مثلا منصب و درآمد آنها
خیلی بالا نباشد اما افراد به سمت آنها گرایش دارند و دوست دارند با آنها
کار کنند، تمام تیم حول محور اینگونه افراد دورهم جمع میشوند و از این
طریق میتوانند به دستاوردهای بزرگی دستیابند.
داگلاس مک گریگور دو دیدگاه متمایز از انسان ارائه کرد : یک دیدگاه اصولاً
منفی که آن را تئوری ایکس (x)خواند و یک دیدگاه مثبت که آن را تئوری ایگرگ
(y)نامید.
مک گریگور پس از مشاهده نوع رفتار مدیران با کارکنان به این نتیجه رسید که
یک مدیر از این دیدگاه به ماهیت نوع انسان توجه می کند که مفروضات خاصی را
در نظر گرفته است و بر آن اساس رفتار خود را با زیر دستان تنظیم می نماید.
تئوری ایکس (x)بر اساس مفروضات زیر قرار دارد و مدیر از این زاویه به کارکنان توجه می نماید.
الف ) کارکنان به صورت فطری و طبیعی کار را دوست ندارند و در صورت امکان سعی می کنند از انجام آن اجتناب نمایند.
ب) از آنجا که کارکنان کار را دوست ندارند ، باید آنان را مجبور کرد و
کنترل نمود و یا تهدید کرد تا بتوان به هدفهای مورد نظر دست یافت.
ج) کارکنان از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند ، لذا باید به صورت رسمی آنها را هدایت و رهبری کرد.
د) بیشتر کارکنان امنیت را بالاتر از عوامل دیگر مربوط به کار ، قرار می دهند و هیچ نوع جاه طلبی و بلندپروازی ندارند.
ذهن انسان بخشهای مختلفی دارد که برای سادگی، آن را به دو بخش اصلی و مهم «آگاه» و «ناخودآگاه» تقسیمبندی میکنیم.
انسانهای موفق، ناخودآگاهِ موفق دارند.
عادت های ما، ما را پیش میبرند.
انسان های موفق، عادتهای موفقیتآفرین دارند.
اول آگاهی، سپس اقدام. (آگاهی از طریق سیدیهای صوتی ۱۲ گام، و اقدام از
طریق کتابچۀ جادویی و انجمن اختصاصی ۱۲ گام در باشگاه عقابها انجام
میشود.)
برای اقدام، شما نیاز به ابزار دارید.
استفاده از ابزار مناسب، یکی از موفقیتهای بشر برای دستیابی به ابعاد جدید است.
ابزار اصلی دورۀ ۱۲ گام: «کتابچۀ جادویی تمرین و پیگیری» است.
کار شما: فقط دستورها و پیشنهادهای این کتابچه را مو به مو اجرا کنید! با
همین کارِ ساده اما بسیار موثر، به خواستههایتان سریعتر میرسید!
کتابچه طوری طراحی شده که از کارهایی که انجام میدهید، خشنود باشید و باری روی شما نباشد.
در ابتدای شروع به پر کردن کتابچه، فهرستی از عادتهایی که نمیپسندید تهیه کنید.
دوم، فهرستی تهیه کنید از عادت هایی که میپسندید.
سوم، ببینید کدام از اولیها را می توانید با کدام از دومیها جایگزین کنید.
برای تشکیل یک عادت در ما: نخست، شناسایی کنیم آن عادت را (مثلا سحرخیزی،
تغذیۀ مناسب، ورزش، پیگیری، شکرگزاری، مدیریت وقت و زمان، دیدن و حل
رنجشها، دیدن و بیان احساسات و...)؛ دو: ببینیم چه فایده و سودهایی برای
ما دارد این عادت؛ سه: برای ایجاد این عادت در خود، اقدام و تمرین کنیم.
هر بار به سمت آن عادتِ خوب می روید (هر پیشرفت کوچک)، «بلافاصله» به خودتان پاداش بدهید!
«تکرار» پاداش مهمتر از «مقدار» آن است: بوسهای بر گونه، بغل کردن خود،
نوازش کردن خود، حرفهای خوب به خود زدن، یک خوراکی خوشمزه و...
برای ایجاد یک عادت جدید در خود، «دستکم ۲۱ روز تمرین» نیاز است.
رزومه را نباید به صورت یک انشاء کسل کننده نوشت. ظاهر یک رزومه باید به
صورتی باشد که در موقع خواندن به راحتی بتوان قسمت مورد نظر را پیدا کرد.
مثلا اگر کارفرما بخواهد بداند شما در چه رشته ای تحصیل کرده اید یا آخرین
شغلی که داشتید کی و کجا بوده است، نباید مجبور شود یک متن یکسره طولانی را
بخواند تا این نکات را پیدا کند. به همین منظور رزومه را به چند بخش کلی
تقسیم می کنیم. البته همانطور که پیش تر هم گفتیم این بخش ها براساس
خصوصیات هر فرد ممکن است به صورت جزئی تغییر کنند اما اکثرا شامل این قسمت
ها هستند:
اطلاعات شخصی
تحصیلات و سوابق کاری
مقالات و مطالب منتشر شده
مهارت ها
زبان های خارجی
علاقه مندی ها
قبل از شروع حتما به یاد داشته باشید که رزومه باید یک متن تایپ شده باشد،
رزومه ای که دستی نوشته شده باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست مگر اینکه
روز مصاحبه فرمی را به شما بدهند که در همان لحظه پر کنید. شما از هر سیستم
کامپیوتری که استفاده می کنید حتما با نرم افزار نوشتاری آن آشنایی دارید.
رایج ترین برنامه برای تایپ در ویندوز، ورد است، که البته نسخه مخصوص مک
هم دارد. اگر در کار کردن با ورد (Word) هنوز مشکل دارید می توانید در دوره
دیگر ما که آموزش ورد است شرکت کنید. برنامه ورد یکسری قالب آماده (طبیعتا
به زبان انگلیسی) نیز برای رزومه دارد که می توانید دانلود کرده و از آنها
استفاده کنید.
کنترل طرح اولیه ، آگهی ها و ویرایش سند، فیلم ها و سایر موارد تبلیغاتی.
برنامه ریزی و آماده کردن تبلیغات و مواد تبلیغاتی به منظور افزایش فروش
محصولات یا خدمات، و همچنین همکاری با شرکت ها، واحدهای فروش، آژانس های
تبلیغاتی و مشتری ها.
جمع آوری و سازماندهی اطلاعات برای کمپین های تبلیغاتی.
مذاکره با مشتری ها به منظور بازاریابی و یا کسب نظرات فنی و تخصصی.
هدایت ، تشویق و کنترل آماده شدن یک تیم کمپین برای پیشبرد اهداف کمپین.
مذاکره با روئسا و کارکنان واحدها برای بحث و گفتگو درباره موضوعاتی از
قبیل قراردادها، انتخاب رسانه تبلیغاتی و یا محصولی که قصد تبلیغ آن را
داریم.
برآورد و فراهم کردن بودجه به عنوان بخشی از پیشبرد برنامه های کمپین.
مذاکره و فراهم کردن تبلیغات و قراردادهای فروش.
یکی از مهمترین مهارت های مورد نیاز یک مدیر پروژه توانمند، توانایی برای
پرسیدن، جستجو در مورد پرسش ها و استقامت تا زمانی است که پاسخ روشن در
مورد آنها به دست بیاورد است.
از بسیاری از مشکلات موجود در پروژه ها میتوان با پاسخ به سئوالات (اگر به
طور کامل پرسیده شده باشد و پاسخی مناسب، روشن و تفصیلی به آن داده شده
باشد) اجتناب کرد.
بخش هایی از پروژه ها آن طور که باید و شاید تعریف نشده اند. فرضیاتی در
مورد اینکه چه کسی مسئول است، فرضیاتی در مورد آنچه که دقیقا به اهداف کسب و
کار ارتباط دارد، آنچه سازمان به آنها دست خواهد یافت و… برخی از این
موارد به شمار می روند.
شور و شوق آغاز و اجرای یک پروژه از مدیر پروژه گرفته تا اعضای تیم پروژه
در همه به یک اندازه وجود دارد. اما مشخص بودن وضعیت اقتصادی پروژه تنها با
دقت و اندازه گیری دقیق حاصل میشود. منافع یک پروژه ممکن است در صرفه جویی
در زمان یا هزینه باشد، اما به همان اندازه نیز مملکن است در حفظ اعتبار
کسب و کار تاثیر گذار باشد که می بایست با دقت در پیش بینی های یک پروژه به
این موارد دست یافت.
هیچ لیست سئوالاتی همیشه جامع نیست. اما ۲۰ سئوالی که یک مدیر پروژه قبل از
آغاز هر پروژه می بایست از خود بپرسد تا در هر پروژه یا سازمانی به موفقیت
دست یابد، در زیر آورده شده است.
۱٫ اهداف کسب و کاری که باید در این پروژه به آن برسیم چیست؟
۲٫ منافع تجاری که اگر موفق شویم به آن میرسیم چیست؟
۳٫ نتایجی که در کسب و کار در صورت موفقیت یا عدم موفقیت پروژه نصیب مان میشود کدام است؟
۴٫ آیا راه ساده تری برای پیاده سازی این پروژه وجود دارد؟ گاهی اوقات راه
حل های دیگری در دسترس هستند که از نظر هزینه تمام شده یک پروژه به مراتب
کمترند.
۵٫ آیا معایبی در اجرای این پروژه وجود دارد؟ افزونگی کارکنان درگیر پروژه ممکن است یکی از مواردآشکار آن باشد.
قبل از اینکه چیزی بفهمید، به خودتان میآیید و میپرسید، «چطور اینقدر زود
دیر شد؟» پس برای فکر کردن به زندگیتان وقت بگذارید. وقت بگذارید تا
بفهمید واقعاً چه میخواهید و به چه چیزهایی نیاز دارید. برای ریسک کردن
وقت بگذارید. برای عشق ورزیدن، خندیدن، گریه کردن، یاد گرفتن و بخشیدن وقت
بگذارید. زندگی کوتاهتر از آن است که معمولاً به نظر میرسد.
اینها ۱۰ چیزی هستند که قبل از اینکه خیلی دیر شود باید یاد بگیرید:
این لحظه، زندگی شماست!
زندگی شما بین لحظاتی که به دنیا میآیید و میمیرید نیست. زندگی شما بین
الان و نفس بعدی است. زمان حال - همین حالا و همین جا - تنها چیزی است که
زندگی به شما داده است. پس از هر لحظه استفاده کامل ببرید و با مهربانی و
در آرامش زندگی کنید، بدون ترس و پشیمانی. و با هر چه که دارید، بهترینی که
میتوانید را انجام دهید؛ چون این تنها چیزی است که میتوانید از کسی
انتظار داشته باشید، ازجمله خودتان.
زندگی طولانی نیست!
این زندگی شماست و باید برای آن بجنگید. برای آنچه درست است بجنگید. برای
اعتقاداتتان بجنگید. برای چیزهایی که برایتان اهمیت دارد، برای کسانی که
دوستشان دارید بجنگید و هیچوقت فراموش نکنید که به آنها بگویید که چقدر
برایتان مهم هستند. بفهمید که انسان خوششانسی هستید چون هنوز فرصت دارید.
پس یک لحظه مکث کرده و فکر کنید. هر کاری که لازم است انجام دهید را از
همین امروز شروع کنید. فردا دیر است.
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید: «ملا، آیا تابهحال به فکر ازدواج افتادهای؟» ملا در جوابش گفت:...
...«بله، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم.»
دوستش دوباره پرسید: «خب، چی شد؟»
ملا جواب داد: «بر خرم سوار شدم و به هند سفر کردم، در آنجا با دختری آشنا
شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم، چون از مغز خالی بود.»
ملا ادامه داد: «به شیراز رفتم؛ دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا، ولی من او را هم نخواستم، چون زیبا نبود.»
ملا مکثی کرد و در ادامه گفت: «ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم
که هم بسیار زیبا بود و هم اینکه خیلی دانا بود و خردمند و تیزهوش. ولی با
او هم ازدواج نکردم.»
"تحلیل تراکنشی (رفتار متقابل) (transactional analysis)، یک تئوری
روانشناسی است که توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارایه گردید و به
لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روانشناسی
قرار گرفته و تدریجاً در زمینههای مشاوره، روانکاوی، گروه درمانی،
مدیریت، جامعهشناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریههای جدیدی ارایه نموده و
گسترش پیدا کرده است. سادگی و گستردگی کاربرد آن موجب محبوبیت واستفاده ی
زیاد آن شده است .
تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسانها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه مینمودند کاربرد عملی پیدا می کند .
(تحلیل رفتار متقابل) راهی است برای آنكه ببینیم بین مردم و درون مردم چه
میگذرد. با این روش میتوان روشن كرد كه در لایه های زیرین ارتباطات جاری
بین انسانها به واقع چه چیزی در حال رخ دادن است و انتخابهای دیگری را نشان
میدهد كه كسانی كه درگیر آن روابط میباشند بتوانند چنانچه بخواهند از آن
اجتناب كنند.
درون هر انساني يك مكالمة دائمي وجود دارد، گاهي يك جروبحث، گاهي جدل. وقتي
شخص تصميمي ميگيرد، در واقع اين تصميم ناشي از مكالمات ذهني و دروني فرد و
آن چيزي است كه به خود ميگويد.TA به اين انواع تجليات خود "حالات نفساني
من" ميگويد. TA همچنين شرح ميدهد كه اين گرايشهاي دروني متفاوت از كجا
نشأت ميگيرند.
به منظور ارائه خدمات بیشتر و همچنین کسب درجه استادی در حوزه های مختلف
مدیریت و انتخاب به عنوان چهره ماندگار، انجام تحقیقات و تألیفات مختلف و
پذیرش در هیأت علمی ورود به دوره دکترای تخصصی ضروری به نظر می رسد. این
تحقیق به دنبال ارائه منابع و راهکارهایی در راستای حصول به دوره دکترا
است، که در 4 محور اصلی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته که شامل آزمون زبان
(تافل)، آزمون کتبی تخصصی حوزه های مختلف مدیریت، مصاحبه دکترای تخصصی و
تحلیل بعضی ازآمارها و سوالات راجع به دوره دکترا است. گرایش های مختلفی که
تحلیل شده اند شامل مدیریت استراتژیک، مدیریت بازار یابی، رفتار سازمانی،
خط مشی گذاری و مدیریت دولتی، منابع انسانی، مدیریت تولید، مدیریت
تکنولوژی، سیستم ها و تحقیق در عملیات می باشد.
دانشگاههای پذیرنده دانشجو در مقطع دکترا شامل دانشگاه تهران، دانشگاه
شهید بهشتی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه پردیس
قم، دانشگاه اصفهان، دانشگاه شیراز، دانشگاه امام صادق(ع) ( در آینده )،
دانشگاه شهید چمران اهواز ( در آینده ) می باشند.
پیش نیازهای ورود به آزمون کتبی تخصصی
به منظور اجازه ورود به آزمون کتبی تخصصی دانشگاههای مختلف، دانشجویان
باید دارای شرایط اختصاصی و عمومی مورد نظر دانشگاه برگزار کننده آزمون
باشند. عمدتاً این شرایط شامل معدل کارشناسی ارشد، دفاع پایاننامه تا
شهریور ماه سال شروع تحصیل، گذراندن تمامی واحدها و... میباشد. به منظور
شرکت در آزمون کتبی تخصصی، داشتن مدرک معتبر زبان عمومی از یکی از
دانشگاهها یا سازمانهای داخل (سازمان سنجش) ضروری بوده که به منظور اهمیت
آن بعداً بررسی میگردد. اطلاع از نحوه ثبت نام در رشته / گرایش علاوه بر
روزنامههای کثیرالانتشار، از طریق سایت آن دانشگاه نیز امکانپذیر خواهد
بود که بعضی از سایتهای مرتبط ذیلاً ذکر میگردد. قابل ذکر است که اطلاعات
مذکور در قسمت معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی سایت قابل دسترسی است.
دانشگاه تربیت مدرس www.modares.ac.ir
دانشگاه تهران www.ut.ac.ir
دانشگاه شهید بهشتی www.sbu.ac.ir
دانشگاه اصفهان www.ut.ac.ir
دانشگاه علامه طباطبایی www.atu.ac.ir
پردیس قم www.Qc.ut.ac
یادم هست آن روز های برگشت ناپذیر زندگی دانشجویی ام نماینده بازرگانی78 بودم مباحث جذاب درس مدیریت بازاریابی ما را مستعد کرده بود که مدیریت استراتژیک را بیاموزیم از بحث در مورد تحلیل محیط و نیروهای پورتر و مسئولیت اجتماعی سازمان گرفته تا بیانیه ماموریت و.... نیمسال فرد سال تحصیلی مان بود. قبلاً درس مدیریت راهبردی با دانشجویان صنعتی یکی بود. خلاصه درس را انداختیم نیمسال دوم و بدین ترتیب مدیریت راهبردی ما از صنعتی ها جدا شد. اولین جلسه به کلاس مدیریت راهبردی رفتیم یادم است که کلاس را به آقای دکتر دیواندری ارائه کرده بودند و چون همان روز ها مدیر عامل بانک ملت شده بود، توفیق شاگردی از ما سلب شد. جلسه دوم وارد کلاس شدیم و آقای دکتر دهقان (رئیس سابق بنیاد شهید و امور ایثارگران) به کلاس تشریف آوردند. مقدماتی در مورد مدیریت راهبردی مطرح شد و حتی موضوعات تحقیقات ما مشخص شد. هفته سوم نیمسال بود و با توجه به علاقه وافری که به مدیریت راهبردی داشتم زودتر از بقیه شاید حدودا 5 دقیقه قبل از شروع وقت قانونی وارد کلاس شدم. با کمال تعجب دیدم که استاد جدیدی تشریف فرما شده اند. بعد از احوالپرسی به من فرمودند که دانشگاه شما یک عیب دارد و آن اینکه کارشناسی ارشد پیوسته است و دانشجویان چندان برایشان ملموس نیست که وارد کارشناسی ارشد شده اند. بنده هم کلی تأیید کردم. تا دانشجویان یکی پس از دیگری با کوله باری از کاغذ و قلم تا شاید یادداشتی از فرمایشات استاد بردارند، وارد شدند. لبخند های زیر لب آنها حاکی از این بود که این سومین استاد است که عوض شده و هفته آینده باید منتظر استاد دیگری باشیم. یکی از دانشجویان گفت شما سومین استاد ما هستید امیدوارم که بمانید و بدین ترتیب بود که لبخند دسته جمعی کلاس فضا را کمی تلطیف کرد. خلاصه کلاس مدیریت راهبردی ما رسماً شروع شد و هر روز بر اشتیاق ما افزوده می شد. و دریافتیم که گنجی یافته ایم که برایمان سالها دارای برکات فراوان است. خلاصه علم و اخلاق در هم آمیخته شده بود و زمان نیمسال هم داشت سپری می شد. دست به کار شدیم و طبق معمول قلم و کاغذ برداشتیم و ازدانشجویان امضاء جمع کردیم. عصرهای دوشنبه کلاس نداشتیم، می خواستیم به مدت 4 ساعت کلاس مدیریت راهبردی را درخواست بدیم. با اشتیاق امضا شد و بدین ترتیب 2 واحد مدیریت راهبردی به 6 واحد در نیمسال دوم رسید. بالاخره تدوین استراتژی تمام شد. اما هنوز اجرا و کنترل و مکاتب مدیریت راهبردی مانده بود. هنوز نماینده کد بودم، پیشنهاد دادیم دروس اختیاری کارشناسی ارشد ما سیستم های خبره و روش شناسی ایجاد سیستم های طلاعاتی را به آقای دکتر حاجی پور ارائه نمایند و بدین ترتیب بود که مکاتب مدیریت راهبردی و اجرا و کنترل را نیز در محضر ایشان تلمذ کردیم. وخلاصه این درس باعث شد که 5 نفر از 9 نفر کلاس دکتری قبول شوند. در پاسخ بعضی از سوالات دکتری، مدیریت راهبردی نوشتیم و نمره گرفتیم!
همه ما در لحظاتی احساس خشم و عصبانیت میکنیم و همه ما آدمهای عصبانی و
تندخویی را میشناسیم که زندگی کردن با آنها بسیار سخت و دشوار است. خشم به
طور کلّی احساس خوشایندی نیست امّا یک هیجان طبیعی و سالم است. ما معمولاً
پس از آن که احساس ناراحتی یا آسیبپذیری میکنیم خشمگین میشویم. خشم به
ما قدرت میدهد تا مقابله کنیم. معمولاً وقتی ناراحتی و آسیبپذیری به خشم
تبدیل میشود ما احساس نومیدی و بیپناهی نمیکنیم. خشم به ما کمک میکند
تا به تهدیدها واکنش نشان دهیم. به ما امکان میدهد که در مقابل حملات از
خودمان دفاع کنیم. امّا خشم هنگامی مشکلزا میشود که ما در حال عصبانیت
عملی انجام دهیم که به دیگران آسیب رساند (روحی یا جسمی). بنابراین با
وجودی که واکنش نشان دادن به هنگام خشم و عصبانیت، عملی طبیعی است امّا
باید مراقب بود که این واکنش به دیگران آسیب نرساند. به این فرایند، مهار
یا مدیریت خشم میگویند.
روش مختلفی برای مدیریت خشم وجود دارد که از آن جمله میتوان به روشهای زیر اشاره کرد:
روشهای آرامش تن (Relaxation Techniques)
با آرام کردن دستگاه عصبی خودمختار میتوان به فرونشاندن خشم کمک کرد. برخی
از روشهای این کار عبارتند از تنفس عمیق و مدیتیشن و شمارش
• تنفس عمیق
تنفس عمیق روشی است که میتوان برای به آرامش رسیدن سریع مورد استفاده قرار
داد. در صورتی که به طور مرتب آن را انجام داده باشید اثر آن بیشتر است.
۱- از طریق بینی نفس بکشید. مدتی که هوا را به داخل میکشید باید به اندازه شمارش آهسته یک تا سه باشد.
۲-هنگامی که هوا را به داخل میکشید معده خود را به طرف بیرون فشار دهید.
٣-هوا را از طریق دهان خود بیرون دهید. این کار باید به اندازه شمارش آهسته یک تا شش طول بکشد.
۴- این کار را دوبار دیگر تکرار کنید
عوارض پشت میزنشینی
نتایج برخی از تحقیقات نشان می دهد پشت میزنشینی، یکی از مهم ترین عوامل
ابتلا به اضافه وزن و چاقی است؛ استرس، بیماری های مفصلی و بسیاری از
بیماری های دیگر نیز از جمله عوارض پشت میزنشینی به شمار می روند اما اگر
به خاطر شغل و حرفه تان مجبورید ساعات زیادی از روز را پشت میز کار
بگذرانید، توصیه محققان به شما این است که با رعایت ۱۰ نکته زیر، بیشتر به
فکر سلامتی تان باشید و جلوی بیماری های ناشی از پشت میزنشینی را بگیرید:
۱) در وضعیت مناسبی بنشینید.
اگر بدن شما در حالت نشسته یا حتی ایستاده، وضعیت مناسبی نداشته باشد، قطعا
پس از مدت کوتاهی استرس به سراغ تان خواهد آمد. یکی از راه های فرار از
استرس هم پرخوری است و نتیجه پرخوری هم چیزی نیست، جز چاقی. از طرف دیگر،
وضعیت نامناسب بدن برای مدت طولانی سبب آسیب مفاصل و دردهای منطقه ای می
شود. بنابراین پژوهشگران بهترین وضعیت بدن را در حالت نشسته برای ساعات
طولانی، این طور عنوان کرده اند:
ـ طول کفی صندلی باید به اندازه ای باشد که از نشیمن گاه تا زانوی شما به طور کامل روی آن قرار گیرد.
ـ صندلی تان باید حتما تکیه گاه داشته باشد تا بتوانید کمرتان را به آن
تکیه دهید. در غیر این صورت بهتر است صندلی تان را به دیوار بچسبانید و از
دیوار به عنوان تکیه گاه استفاده نمایید.
ـ هنگام کار با کامپیوتر، باید مچ و ساعد دست تان در یک راستا قرار داشته
باشند و برای جلوگیری از درد مفاصل مچ دست، نباید مدام آنها را خم و راست
کنید.
وقتی از آنجا بازدید کردم، فهمیدم چرا اسرائیل یا بهتنهائی و یا با همکاری
آمریکا و آژانس و انگلیس، دست به ترور مصطفی زده، چون از دست مصطفی حسابی
عاجز شده و دست به این اقدام زده است. مصطفی سازش ناپذیر بود. اصلاً خستگی
سرش نمیشد. هم خودش و هم دوستانش میگفتند که سر میز مذاکره که مینشست،
آستینهایش را بالا میزند.
رجانیوز گفت و گویی با خانواده شهید مصطفی احمد روشن به مناسبت سالگرد شهادتش، انجام داده است که خلاصهای از آن اینجا ارائه میشود:
پدر شهید:
جهادگونه خدمت کرد و خیلی از خودگذشتگی نشان داد و کارهایش را هم تقریباً
به نتایجی رساند، بهطوری که ادامه آن کارها بعد از خودش هم زیاد مشکلی
نداشته باشد.
مادر شهید:
قبلا تهدید می شد ...
دو سالی بوده که به صورتهای مختلف تهدید میشده است، ولی اصلاً عادت نداشت
که مشکلاتش را به خانه بیاورد باعث رنجش من و پدر و همسرش بشود.
لائوتسه : هيچ چيز در اين جهان چون آب،
نرم و انعطاف پذير نيست. با اين حال براي
حل كردن آنچه سخت است، چيز ديگري ياراي
مقابله با آب را ندارد. نرمي بر سختي
غلبه مي كند و لطافت بر خشونت. همه اين
را مي دانند ولي كمتر كسي به آن عمل مي
كند. انسان، نرم و لطيف زاده مي شود و به
هنگام مرگ خشك و سخت مي شود. گياهان
هنگامي كه سر از خاك بيرون مي آورند نرم
و انعطاف پذيرند و به هنگام مرگ خشك و
شكننده. پس هر كه سخت و خشك است، مرگش
نزديك شده و هر كه نرم و انعطاف پذير،
سرشار از زندگي است. آرام زندگي كن!
امیر کبیر بدون شک یکی از مدیران لایق ایران زمین است .امروز ، بیستم دی ماه ، سالروز به قتل رسیدن اوست .
مدت صدارت امیر کبیر فقط ۳۹ ماه بود ! سه سال و سه ماه ،با آنکه کارنامه درخشان و ماندگار !!
درهمین مدت کوتاه مدرسه ،"دارُالفُنون "را برای آموزش دانش و فناوری جدید و
روزنامه "وقایع اتفاقیه" برای گسترش اطلاعات و دانش عمومی مردم تاسیس کرد .
یکی از مهمترین ویژگی های امیر کبیر که هم منجر به قتل او هم منجر به
ماندگار او در تاریخ ایران زمین شد جدیت او برای خدمت صادقانه به وطن بود .
وزیر مختار انگلیس در یکی از گزارشهایش مینویسد پول دوستی که صفت بارز
ایرانیان است به هیچ وجه در امیر راهی ندارد. همه وی را فردی مورد اطمینان و
غیر قابل فساد میدانستند. دکتر پلاک اتریشی مینویسد: پولهایی که به امیر
میدادند و نمیگرفت همگی خرج کشتنش شد.
او که یگانه تکیه گاه من و توست !
پس
به "تدبیرش" اعتماد کنچه رفیقان عزیزی که بدین راه دراز
بر شکوه سفر آخرتم، افزودند
اشک در چشم، کبابی خوردند
قبل نوشیدن چای،
همه از خوبی من میگفتند
ذکر اوصاف مرا،
که خودم هیچ نمی دانستم
نگران بودم من،
که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
و سفرباید کرد،
در یک افسانهی قدیمی «پِرو» [1] یی از شهری حکایت میشود که همه در آن شاد
بودند. ساکنان این شهر کارهای دلخواهشان را انجام میدادند و با هم خوب
تا میکردند، به جز شهردار که غصه میخورد، چون هیچ حکمی نداشت که صادر
کند. زندان خالی بود. از دادگاه هرگز استفاده نمیشد و دفتر اسناد رسمی هیچ
سندی صادر نمیکرد، چون ارزش سخنان انسان بیشتر از کاغذی بود که روی آن
نوشته شده باشد.
روزی شهردار چند کارگر از جای دوری آورد تا وسط میدان اصلی دهکده دیوار بکشند. تا یک هفته صدای چکش و اره به گوش میرسید.
در پایان هفته شهردار از همهی ساکنان دعوت کرد تا در مراسم افتتاح شرکت
کنند. حصارها را با تشریفات مفصل برداشتند و یک چوبهی دار نمایان شد.
مردم از هم میپرسیدند که این چوبهی دار در آنجا چه میکند.
."من به آن ها گفتم: "این شما هستید که مفهوم زند گی را متوجه نشده اید
محیط شغلی، ممکن است هم نقش سازندگی داشته باشد و هم نقش تخریبی
محیط شغلی، ممکن است هم نقش سازندگی داشته باشد و هم نقش تخریبی، این در
ربط با نفس شغل است و ما در روایاتمان هم این مطلب را داریم. شغلی انتخاب
کنید که بر روی روح شما نقش تخریبی نداشته باشد، بلکه بر عکس، شغلی انتخاب
کنید که بر روی روح شما نقش سازندگی داشته باشد.
شغلم بد نیست، محیط شغلی ام بد است
شغلم بد نیست، محیط شغلی ام بد است. این محیط، روی انسان نقش دارد. دقیقاً
در معارف ما اینها آمده است. حالا من به عنوان نمونه عرض می کنم که ما هم
از نظر محیط شغلی و هم از نظر شهری در انتخاب شهر، به روایاتی برخورد می
کنیم که عجیب است. ما روایاتی داریم که از سعادت شخص این است که شغل او در
شهر خودش باشد. روایت از زین العابدین(صلوات الله علیه) است: «قَالَ
عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ: إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ أَنْ يَكُونَ
مَتْجَرُهُ فِي بَلَدِهِ وَ يَكُونَ خُلَطَاؤُهُ صَالِحِينَ وَ يَكُونَ
لَهُ وُلْدٌ يَسْتَعِينُ بِهِم» از سعادت فرد این است که محل کسب و کارش در
شهر خودش بوده و با نیکان رفت و آمد داشته باشد و فرزندانی داشته باشد که
کمک کارش باشند.
احتمالاً بارها با واژه "تفکر انتقادی" برخورد کرده اید، اما معنی آن چیست؟
بعضی افراد ممکن است تصور کنند که به ایراد گرفتن و اشکال تراشی از ایده
های دیگران برمی گردد اما معنی این اصطلاح این نیست. به طور کلی، تفکر
انتقادی ایجاد و پرورش یک فاصله احساسی و عقلانی بین خودتان و ایده ها و
نظرات است—چه این نظرات متعلق به خودتان باشد چه دیگران—تا بتوانید حقیقت،
اعتبار، و معقول بودن مسئله ای را بهتر ارزیابی کنید.
تفکر انتقادی تلاش برای ایجاد ارزشیابی هایی منطقی و قابل اطمینان است تا
ببینیم که چه چیزی را می توانیم منطقی باور کنیم و چه چیز را نمی توانیم.
در تفکر انتقادی از ابزارهای علم و استدلال استفاده می شود چون در آن ارزش
شک گرایی به ساده لوحی یا تعصب، منطق بر ایمان، علم بر فرضیه و عقلانیت بر
خواسته اندیشی نشان داده می شود.
با توضیح برخی از خصوصیات و ویژگی های لازم برای منتقدانه فکر کردن، توضیح مفهوم تفکر انتقادی نیز ساده تر خواهد شد.
مفهوم استراتژي زاييده فضاي رقابتي و محدوديت منابع است. انسان در جهاني پر
از محدوديت زندگي می کند.صرف منابع محدود بر موضوعات غير اصلي جريمه اش
واگذاري ميدان رقابتي به رقيبي است که منابع محدود خود را بر موضوعات اصلي
متمرکزکرده است. موضوعاتي که نتيجه اش مزيت هاي بيشتري (نسبت به رقيب) می
باشد. ماهيت استراتژي، تشخيص فرصت هاي اصلي و تمرکزمنابع در جهت تحقق منافع
نهفته در آنهاست. فلسفة استراتژي نشان مي دهد که درون ماية اصلي استراتژي،
فرصت ها هستند. بدون دستيابي به فرصت هاي استراتژيك، منافع استراتژيك به
دست نمي آيد.
تعريف استراتژي
استراتژي چيست؟ مينتزبرگ براي استراتژي ٥ معني پيشنهاد می کند: طرح، تمهيد،
الگو، وضعيت ، و دیدگاه. مشاوران مكينزي آن را با عبارت "درك ابعاد مختلف
ساختار صنعت و مباني رقابت در آن" بيان مي کنند. اين تعاريف همگي درست
هستند، فقط اگر فلسفة استراتژي را به همراه داشته باشند، يعني بر درك و
استفاده از فرصت ها استوار باشند. در واقع بدون درك فرصت هاي استراتژيك،
استراتژي امري کاملاً بي ثمر است. فرصت ها درون ماية اصلي استراتژي اند و
بدون آن هيچ نتيجه اي عايد نخواهدشد. در رويكرد استراتژي بايد دائم به
دنبال فرصتها بود، فرصت هايي که براي سازمان منافع کثيري به همراه داشته
باشد.
آوردهاند که شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان
از عقب او شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را
طلب کنید که مرا با او کار است. پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و در مقام حیرت مانده سلام کرد. بهلول جواب سلام او را داده
پرسید چه کسی (هستی)؟ عرض کرد منم شیخ جنید بغدادی. فرمود تویی شیخ بغداد
که مردم را ارشاد میکنی؟ عرض کرد آری. بهلول فرمود طعام چگونه میخوری؟ عرض
کرد اول «بسمالله» میگویم و از پیش خود میخورم و لقمه کوچک برمیدارم،
به طرف راست دهان میگذارم و آهسته میجوم و به دیگران نظر نمیکنم و در
موقع خوردن از یاد حق غافل نمیشوم و هر لقمه که میخورم «بسمالله»
میگویم و در اول و آخر دست میشویم.
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود تو میخواهی که مرشد خلق باشی در
صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمیدانی و به راه خود رفت. مریدان شیخ
را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است. خندید و گفت سخن راست از دیوانه باید
شنید و از عقب او روان شد تا به او رسید. بهلول پرسید چه کسی؟ جواب داد
شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمیداند. بهلول فرمود آیا سخن گفتن خود
را میدانی؟ عرض کرد آری.
از بسیاری جنبهها سال 2012 سال دگرگونی بود، سالی بود که در آن احتمال میرفت اقتصاد جهانی به آسانی به رکود فرو رود، اما جهان از نزدیکی این خطرات جست. همه در انتظار پاسخهایی بزرگ برای پرسشهایی بزرگ بودند. از جمله اینکه آیا حوزه یورو خواهد توانست یکپارچگی خود را حفظ کند و آیا اقتصاد چین دچار رشد بیش از حد خواهد شد؟ نشریه بیزینس مانیتور در گزارشی که در آستانه فرا رسیدن سال نوی میلادی منتشر کرده است، پیشبینی خود را از چگونگی حل مشکلات باقی مانده اقتصاد جهان در سال جدید میلادی ارائه کرده است که آن را در اینجا میخوانید.
سالی بهتر برای رشد اقتصادی
نگاه بیزینس مانیتور به سال 2013 خوشبینانه است و پیشبینی میشود
فعالیتهای اقتصادی بهبود یابند تا جایی که رشد اقتصادی جهان به 9/2 درصد
خواهد رسید. این در شرایطی است که این رقم در سال 2012 برابر با 5/2 درصد
بوده است. علاوه بر این در سال 2013 در هر یک از بازارهای نوظهور رشد
اقتصادی بیشتری را نسبت به دو سال قبل از آن یعنی 2011 شاهد خواهیم بود. با
وجود این همه محرکهای اقتصادی که در سراسر جهان به کار گرفته میشوند، و
این همه تولیدات بالقوهای که هنوز تحقق نیافتهاند، خطرات در بیشتر نقاط
جهان کاهش خواهند یافت. در شرایطی که سیاستهای انقباض مالی و خرید بدهیها
همچنان فشار خود را بر رشد اقتصادی مثلا آمریکا وارد میسازد، در سه فصل
آخر سال شاهد آن خواهیم بود که با بهبود ساخت و ساز مسکن و بهبود کسب و
کارها، سنگینی بار خطرات با قدرت از میان میرود. رشد اقتصادی چین تقویت
میشود، دست کم بهطور موقت، و حتی حوزه یورو از اواخر سال 2012 بهخاطر
کاهش فشار خطرات شگفتزده خواهد شد. گرچه رشد واقعی تولید ناخالص داخلی که
کمتر از 0/3 درصد باشد، را نمیتوان رشدی قدرتمند محسوب کرد، اما وقتی این
رشد پس از سالی مملو از تردیدهای بزرگ اقتصادی مشاهده شود، موجب آسایش خاطر
خواهد بود.
درس اول: در مراحل ضروری تلاش خود، سر وقت حاضر شوید
وقتی در میانه یک تلاش مهم هستید، مراحلی هستند که عبور از آنها تعیین
کننده است. وارن بافت که اینک 82 ساله است، درباره به دست آوردن یک کمک
هزینه تحصیلی در دوران نوجوانی اش می گوید: «من رفتم به آنجا و تنها کسی
بودم که [سر وقت] آمده بود. 3 پروفسور [داور] آنجا بودند و مدام می خواستند
که بیشتر صبر کنیم [تا بقیه هم بیایند]. من گفتم "نه،نه، قرارمان ساعت 3
بود." بنابراین بدون اینکه هیچ کاری بکنم، کمک هزینه را بُردم.»
درس دوم: کار سخت و صادقانه، درمان همه مشکلات نیست
آقای بافت می گوید: «سوارکارهای خوب روی اسب های خوب کارشان عالی است، ولی
روی اسبچه های چوبی نه! اساساً کار سخت و صادفانه همه مشکلات را درمان
نخواهد کرد» بلکه مردم و شرایط اقتصادی هم نقش بزرگی در موفقیت کسب و کار
ها دارند. (قابل توجه مسئولان فضای کسب و کار)
درس سوم: قراردادهای کاری را طوری انتخاب کنید که انگار دارید دنبال همسر می گردید
موضوع از آنجاها شروع شده بود که متخصصین تبلیغات و بازاریابی فکر میکردند
که اگر بدانیم مغز انسان به چه چیزهایی بیشتر توجه می کند، میتوانیم
پیامهایمان را به گونه ای طراحی می کنیم که برای مغز انسان جالب توجه و
قابل دریافت باشد و رفتارهایی انجام دهد که مطابق اهداف پیام باشد. لازم
بود تا دانش نورولوژی( مغز و عصب شناسی) و مارکتینگ در کنار هم قرار
بگیرند تا کنترل کلید خرید در مغز مشتری به دستمان بیافتد. ظاهر قضیه بسیار
آسان می نمود اما در عمل رسیدن به کنترل مغز بشرکه یکی از آرزوهای دست
نیافتنی بشر است خیلی هم ساده نبود.
برخی از محققان که ادعای کمتری داشتند تا به اینجا بسنده کردند که فقط
کدهای تحریک کننده مغز را شناخته ایم و این تازه اول راه است. از این جا به
بعد کسانی موفق هستند که با استفاده از نکات مورد توجه مغز آدمی در طراحی
پیام، کامپینهایشان را به گونه ای برنامه ریزی کنند که اثربخشی بیشتری
داشته باشند. برخی دیگر که بازاری تر عمل می کردند ادعای دستیابی به کلید
خرید در مغز انسان و شناخت کامل درباره رفتارهای مشتری را مطرح کردند و
خیلی از حرفهای بیات و قدیمی را رنگ کرده و به عنوان تئوریهای جدید به خورد
مشتاقان دادند. البته در نتیجه، تفاوت زیادی بین حرفهای این گروه تا
عملهایشان وجود داشت.
منابع اصلی نورومارکتینگ شامل سه کتاب است و باقی دوستانی هم که مانند بنده
در این زمینه قلم میزنند در هرجای دنیا که باشند قسمت عمده منابعشان همین
سه کتاب است. اضافات کار مهم است که تجربیات تخصصی نگارندگان در زمینه کاری
هر کس است که مقالات را عملی تر و متفاوت تر می سازد.
کتابهای "غیر منطقی اما قابل پیش بینی" ( Predictably Irrational) ،
خریدشناسی (Buyology) دو کتاب جدیدتر نسبت به اولی هستند که سرنخهایی را
درباره مکانیزم تصمیم گیری مشتریان در هنگام خرید به ما داده اند. البته
همانطور که گفتیم تمام این فعالیتها با حرکت پاتریک رنوویس ( Patrick
Renvoise ) در سال 2002 شروع شد و کریستوف مورین (Christophe Morin ) هم در
ادامه به او پیوست و کتاب نورومارکتینگ ( Neuromarketing ) نتیجه تحقیقات
این دو نفر بود که در نهایت به بازار آمد و نام این مبحث جدید در بازاریابی
را مشخص نمود. نورومارکتینگ، نوعی بازاریابی است که بر اساس رفتارهای مغز
انسان استراتژیهای خود را مشخص می کند.
هر یک از ما بزی داریم این چنین
روزگاری مرید و مرشدی خردمند در سفر بودند.
در یكی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند و تا آمدند راهی پیدا كنند شب فرا
رسید. ناگهان از دور نوری دیدند و با شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در
چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می كند. آنها آن شب را مهمان او شدند.و
او نیز از شیر تنها بزی كه داشت به آنها داد تا گرسنگی راه بدر كنند.روز
بعد مرید و مرشد از زن تشكر كردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید
همواره در فكر آن زن بود و این كه چگونه فقط با یك بز زندگی میگذرانند و
ای كاش قادر بودند به آن زن كمك می كردند، تا این كه به مرشد خود قضیه را
گفت. مرشد فرزانه پس از اندكی تأمل پاسخ داد: «اگر واقعاً میخواهی به آنها
كمك كنی برگرد و بزشان را بكش!
«مرید ابتدا بسیار متعجب شد، ولی از آن جا كه به مرشد خود ایمان داشت چیزی
نگفت و برگشت و شبانه بز را در تاریكی كشت و از آن جا دور شد. .... سال های
سال گذشت و مرید همواره در این فكر بود كه بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.
تکنيک موزيکال: (Musical)
در اين سبک، يک يا چند نفر يا چند شخصيت کارتونی نشان داده می شوند که
مشغول خواندن آوازی در باره يک کالا هستند. دليل اصلی استفاده از اين شيوه
اين است که به خاطر سپردن و يادآوری اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتی
در ذهن حک می شود. تصاويری که در اين نوع تبليغ پخش می شود بايد با شعر
همخوانی داشته باشد.
2 – تکنيک ارايه تاييديه(Testimonial)
در اين تکنيک، از يک منبع دوست داشتنی و قابل اعتماد برای تاييد کالا
استفاده می شود. در اين خصوص هم از افراد شهير (Celebrities) و هم افراد
غير مشهور می توان استفاده کرد.
3 – تکنيک داستان گويی: (Story line)
تکنيک داستان گويی شبيه ساختن يک فيلم کوتاه است، با اين تفاوت که داستان
بايد در عرض زمان کوتاهی مثلا حدود 30 ثانيه به اتمام برسد. در اين تکنيک،
بخش گفتاری بر روی تبليغ خوانده می شود و گوينده مشهود نيست.
سوا کردن(sort)
سری کردن/دسته بندی کردن(or straighten set in order)
نظافت(shine or sweep)
استانداردسازی(standardize)
نگهداری/خود نظمی (sustain or self-discipline)
5s زمانی که jit (تولید به هنگام) در تویوتا به کار گرفته شد بوجود
آمد.اساس 5s این است که محیط کار نباید انباشته باشد.محیط شلوغ و کثیف
بسیار دست و پا گیر است و همه انسانها دوست دارند که در یک محیط تمیز و
مرتب و با اطمینان کافی کار بکنند.