مدیر فعال و منفعل
مدیر فعال و منفعل
نويسنده : نوید، مهدی
علمای مدیریت برای«مدیریت»تعاریف مختلف و متفاوتی را ارائه دادهاند و در هر دیدگاه و مکتب،اهداف و وظایف گوناگونی برای مدیر تعیین گردیده است.براساس شاخصها و تعاریف هر مکتب،میتوان مدیران را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کرد.مدیران موفق،مدیرانی هستند که توانایی و قدرت تحقق اهداف و وظایف محوله خویش را دارند و مدیران ناموفق،به آن گروه از مدیران اطلاق میشود که از انجام این مهم ناتوان و قاصرند.
مدیران موفق را نیز میتوان براساس میزان و چگونگی کسب موفقیت به گروههای مختلف تقسیم کرد که در این نوشتار آنها به دو گروه مدیران موفق فعال و مدیران موفق منفعل طبقهبندی میشوند.
مدیران موفق فعال آن دسته از مدیران هستند که آگاهانه و قدرتمندانه و با بهرهوری از برنامه پویا و رشدیابنده برای تحقق اهداف تلاش میکنند و مدیران موفق منفعل به مدیرانی اطلاق میشود که صرفا وظایف محوله خویش را انجام میدهند. طبقهبندی مذکور در نمودار زیر ترسیم شده است:
اینک با عنایت به طبقهبندی فوق،چند ویژگی از ویژگیهای مدیران موفق فعال در مقایسه با مدیران موفق منفعل تشریح میشوند:
ویژگی اول مدیر فعال:هدفآفرین مدیر منفعل:هدفگرا
هر سازمان برای خود دارای هدف یا اهداف مشخص است که سمتگیری فعالیتها و برنامههای سازمان را معین میکنند.مدیر منفعل با شناخت اهداف سازمانی تمامی توان و قدرت خویش را برای تحقق اهداف مزبور به کار میگیرد و تلاش میکند تا به اهداف سازمانی(فارغ از تحولات درونی و بیرونی)جامعه عمل بپوشاند. اما مدیر موفق فعال ضمن شناخت اهداف مذکور و جدیت برای تحقق آنها،تلاش میکند اهداف نوینی را متناسب با شرایط محیطی و زمانی بر اهداف مزبور بیفزاید.مدیر فعال میداند رمز زنده بودن سازمان در دنیای متحول و دگرگون شونده امروز،پویایی سازمان است که این پویایی باید تمامی اجزای سازمان،از جمله برنامهها، الگوهای ذهنی و اهداف سازمان را شامل شود و کلیه این عناصر باید در راستای هدف غایی سازمان،متحول و بهسازی شوند تا از«عادت»و «مردگی»جلوگیری شده،«انگیزه»و«شادابی»در سازمان ساری و جاری شود.
ویژگی دوم مدیر فعال:موثر بر محیط مدیر منفعل:متاثر از محیط
بخشی از شخصیت انسان در تعامل با محیط شکل میگیرد.در سازمانها نیز،محیط و فضای سازمانی در تقابل با افکار و رفتار کارکنان و کارمندان قرار دارد.هریک از کارکنان با اندیشه، بینش و عملکرد خویش بر فضای سازمانی تاثیر میگذارد و متقابلا از فضای عمومی سازمان اثر میپذیرد و متناسب با آن از خود واکنش نشان میدهد.این تاثیرگذاری برای مدیران که دارای موقعیت سازمانی بالاتر هستند،پررنگتر، عمیقتر و گستردهتر است زیرا بسیاری از کارکنان اهداف و برنامههای سازمان را در پندار و رفتار مدیران متجلی میبینند و خود را با آنها هماهنگ و همسو میسازند(الناس علی دین ملوکهم).
مدیران موفق فعال به دلیل برخورداری از توان بالای مهارتی و مدیریتی و نیز دارابودن شخصیت قوی و بهنجاری،محیط را از خود متاثر میسازند و با استفاده از روشهای مختلف آموزشی و مدیریتی سعی میکنند فضای عمومی سازمان را برای تحقق اهداف و برنامههای خویش مساعد سازند. باکژیها و انحرافات به مبارزه برمیخیزند و کاستیها و نارسائیهای فکری و رفتاری را میزدایند.مدیران موفق منفعل تنها با درک فضای عمومی سازمان، تلاش میکنند با حفظ آرامش محیط به تحقق اهداف خود بپردازند.آنان از محیط رنگ میگیرند و با تاثیرپذیری از شرایط درونی و بیرونی سازمان،مدیریت میکنند.به بیان دیگر،مدیران فعال،در فضای عمومی سازمان،موج میآفرینند
و مدیران منفعل بر موجهای موجود سوار میشوند و به پیش میروند.
ویژگی سوم مدیرفعال:آیندهساز مدیر منفعل:آیندهنگر
در دستاوردهای جدید علم برنامهریزی، برنامهها را به دو دسته آیندهنگر و آیندهساز تقسیم میکنند و کارشناسان این رشته معتقدند،در شرایط فعلی،تنها آیندهنگر بودن و با استفاده از تجربیات گذشته و وضعیت موجود،آینده را پیشبینی کردن،کافی نیست بلکه با بکارگیری عوامل آشکار و پنهان موثر در یک برنامه،باید آینده را آنچنانکه میخواهیم بسازیم.مدیر موفق فعال،مدیری است که با درک واقعیات و بهرهگیری تکنولوژی نوین مربوطه،میتواند تصویر روشن و دقیق از آینده بدست آورد و با بهرهوری از امکانات موجود،تلاش میکند آینده را آنچنانکه منافع سازمانی او را تامین کند،رقم بزند و مجموعه سازمان بویژه نیروی انسانی را برای انجام وظیفه موفق در آینده،آماده سازد.
مدیر موفق منفعل تنها تصویر مبهمی از آینده در ذهن دارد که این شناخت بدون تمهید مقدمات لازم،او را در دستیابی به آینده مطلوب یاری نخواهد داد او به دلایل متعدد-از جمله حجم سنگین عملیات روزانه-تنها به اجرای برنامههای روز خویش مشغول است و سعی میکند امروز را «خوش»باشد و«تلخی»امروز را برای«شیرینی» فردا ترجیح نمیدهد.بیشک مدیرانی که به روز مرگی دچارند و حتی نیم نگاهی به آینده ندارند از جرگه مدیران موفق خارج هستند.در نتیجه مدیران موفق منفعل خود را با آینده سازگار میسازند و مدیران موفق فعال آینده را با خود سازگار میکنند.
ویژگی چهارم مدیر فعال:اجرای برنامه مدیر منفعل:ابلاغ برنامه
تدوین برنامه،چگونگی حرکت به سوی هدف را مشخص میکند.بدون برنامه حرکت کردن،تیر در تاریکی رها کردن است که باعث به هدر رفتن منابع و سرمایهها میشود.لذا یکی از وظایف مدیران در اکثر تئوریهای مدیریت، برنامهریزی است.
مدیران منفعل پس از تدوین برنامه،مسئولیت خویش را پایان یافته تلقی میکنند و تنها به ابلاغ برنامه به سطوح مختلف سازمانی بسنده میکنند. معمولا این گروه از مدیران،در تدوین برنامه، به نظرات خویش اکتفا کرده و از همکاری و همراهی کارشناسان حداقل استفاده را به عمل میآورند و پس از ابلاغ برنامه،انتظار دارند تا زیردستان تمامی مساعی خویش را برای اجرای مطلوب برنامه به کار گیرند و خود را با برنامه هماهنگ و همسو سازند.
مدیران فعال هم در تدوین برنامه از نظرات کارشناسی همکاران خویش بهره میگیرند و با مشارکت دادن آنان در برنامهریزی امکان اجرای دقیق برنامه را فراهم میآورند و هم با طراحی سیستم و به کارگیری روشهای مناسب،زمینه اجرای برنامه را مساعد میسازند.آنان پس از ابلاغ برنامه،چگونه اجرای آن را تعقیب میکنند و با بررسی بازخوردها به برنامه حالت پویای و دینامیک داده و نسبت به اصلاح،تکمیل و به روزآوری آن اقدام میکنند.بهعنوان مثال،در برخورد با برنامهها و دستورالعملهایی که از سوی مدیران بالادست صادر میشود،مدیران منفعل معمولا با نوشتن جمله«رونوشت برای اطلاع و اقدام مقتضی»مسئولیت خویش را پایان یافته میدارند و مدیران فعال با طراحی مکانیزم اجرایی،روش تحقق مطلوب آن را فراهم میآورند.به بیان دیگر،مدیران منفعل تنها«پیام» میفرستند ولی مدیران فعال علاوه بر«ابلاغ پیام» زمینه اجرای آن را نیز مساعد ساخته و چگونگی تحقق آن را تعقیب میکنند.
لازم به یادآوریست که در تبیین تفاوت پیامبران با فلاسفه و مصلحان به این نکته اشراه میشود که هردو به طراحی«مدینه فاضله» پرداختهاند اما مصلحان و فلاسفه مدینه فاضل خویش را طراحی و به مردم معرفی کردهاند و پیامبران برای تحقق مدینه فاضله الهی،قیام کردهاند.آنان علاوه بر ابلاغ طرح خویش به مردم، به میان مردم رفتند و با پذیرش رنجها و شکنجههای فراوان زمینه تحقق اهداف آسمانی خود مهیا ساختند و تا حاکمیت اندیشههای خویش از پای ننشستند.
ویژگی پنجم مدیر فعال:مشکلیاب مدیر منفعل:مشکلگشا
تجمع کارکنان در سازمان و نیز اجرای برنامهها،معمولات با مشکلات و نارسائیهای آشکار و پنهان روبروست که حل معقول و مطلوب این مشکلات زمینه را برای افزایش بهرهوری سازمان فراهم میآورد.
مدیران موفق قدرت و توانایی حل مشکلات را دارند و در برخورد با نارسائیها سعی در رفع کمبودها میکنند.مدیران موفق منفعل در انتظارند تا مشکلات به آنها گزارش شود و یا کارمندان با گرفتن وقت ملاقات مشکلات فردی و سازمانی خویش را با آنان در میان گذارند و ایشان با استفاده از امکانات سازمانی نسبت به حل مشکلات مطروحه اقدام کنند.این گروه از مدیران در صورت عدم گزارش مشکلات به ایشان و یا عدم مراجعه کاکنان برای بیان مشکلات خویش،فرض را بر عدم مشکلداری سازمان گذاشته و آنجا را بهشت موعود و خود را موفقترین مدیر میپندارند نکته قابل تامل در چنین سازمانهایی مآنست که معمولا کارکنان امکان مراجعه و ملاقات با مدیر را نمییابند و یا از حل مشکل توسط مدیر خود مایوس بوده و از مراجعه به او خودداری مینمایند و این نگرش،برداشت غلط مدیر از توانمندی خویش را تشدید میکند.اما مدیران موفق فعال علاوه بر آنکه قدرت مشکلگشایی و رفع نارسائیها و کمبودها را دارند،قدرت مشکل یابی و شناخت تنگناها و کاستیها را نیز دار هستند.مدیران فعال نسبت به مشکلات حساس و هوشیارند و نه تنها مشکلات بلکه نشانهها و عوارض مشکلات را نیز میشناسند.
آنان با استفاده از روشهای علمی،گردش کار سازمان را کنترل کرده و با مشکلات و کمبودها- بویژه در برنامههای اصلی و حیاتی سازمان- آشنایی دقیق پیدا میکنند.مدیر فعال با برقراری ارتباط سازمانی معقول از افکار و رفتار همکاران خود مطلع گشته و به مشکلات آنان دسترسی مییابند و برای حل مشکلات چارهاندیشی میکنند.در نتیجه این گروه در انتظار عرضه مشکلات باقی نمیمانند بلکه خود به میدان کاستیها و کمبودها م روند آنان به مشکلات خو
نمیکنند و برای حل آنها راه کارهای جدید مییابند.
حضرت علی(ع)در یک تعبیر زیبا درباره پیامبر اکرم«ص»-بهعنوان یکی از موفقترین و فعالترین مدیران جامعه بشری-میفرمایند:
طبیب دوار بطبه:پیامبر اکرم همانند طبیب و پزشک معالجی بودند که در انتظار مراجعه بیمار نمینشستند بلکه خود به جستجوی بیماران گشته و به هدایت آنان میپرداختند.
ویژگی ششم مدیر فعال:رشددهنده مدیر منفعل:رشدکننده
رشد و پویایی لازمه استمرار حیات هر سازمان است.سازمان زنده و پویا،برای ادامه فعالیتهای خویش انگیزه دارد و برای تحقق اهداف و برنامههای خود تلاش میکند.مدیران در ایجاد رشد و پویایی سازمان نقش تعیینکننده دارند و با افکار و رفتار خویش میتوانند تقویتکننده پویایی سازمان گشته و یا آن را از تلاش و تکاپو باز دارند.
از آنجا که مدیران موفق منفعل اصلیترین نقش سازمانی را برای خود قائل هستند و نیز از آنجا که احتمالا حس خودخواهی و خودمحوری در آنان پررنگتر است لذا در میدان رشد و پویائی سعی میکنند تا زمینه رشد خود را فراهم آورند.از تمامی امکانات درون سازمانی و برون سازمانی برای رشد خود بهره میگیرند.برای یادگیری و فراگیری خویش درانواع کلاسهای آموزشی شرکت میکنند.به استفاده بیشتر و فزونتر از امکانات و منابع سازمانی تمایل نشان میدهند. ایشان پس از کسب برتری علمی و فرهنگی سعی میکنند کارکنان و همکاران را با خود«هماهنگ» سازند و توسط آنها اهداف و برنامههای سازمان را تحقق سازند.
مدیران فعال با درک صحیح و واقعی از سازمان،معتقدند که پویایی سازمان نیازمند تلاش و کوشش همگانی است.تمامی افراد سازمان باید «همفکر و همدل»باشند تا سازمان زنده و پویا باشد.علاوه بر مدیر خلاق،افراد خلاق و یادگیرنده باید در تمامی سطوح سازمان حضور جدی داشته باشند تا در پرتو انگیزش و تلاش آنان،سازمان حرکت رشد یابنده خود را طی کند لذا مدیران موفق فعال،بیش از آنکه به رشد خویش بیندیشند در اندیشه رشد و تعالی همکاران خود هستند،و سعی میکنند آنان را رشد دهند تا در کنار همکاران رشد یافته،خود نیز به رشد و تعالی دست یابند.ایشان آموزش را برای همه میطلبند،امکانات مادی را برای تمامی کارکنان فراهم میآورند و رشد فکری و معنوی کلیه همکاران خویش را جستجو میکنند.
ویژگی هفتم مدیر فعالی:عاقبتطلب مدیر منفعل:عافیتطلب
دستیابی به مدیریت فعال و افزایش اثربخشی سازمان نیازمند خطرپذیری است.مدیر موفق فعال چون به اهداف و برنامههای سازمانی باور دارد و تحقق آنها را برای خویش یک رسالت میداند لذا باتمام وجود در خدمت سازمان است و با پذیرش خطرات احتمالی،به عاقبت روشن و امیدبخش فعالیتهای خود میاندیشد.او با تدبر و تعقل به اصلاحات لازم دست مییازد و با مشاوره و توکل تصمیمات خود را میگیرد.او به موفقیتها و لحظات شیرین امروز مشغول نمیشود و برای کسب موفقیت فزونتر و عبور از گذرگاههای خطرناک آینده با اراده آهنین به پیش میرود.از سختیها نمیهراسد و سخنان مایوسکننده او را از پای در نمیآورد.برای مدیر فعال،علاوه بر اهداف سازمانی،اهداف کارکنان و همکاران و نیز هدف غایی جامعه مهم و ارزشمند است و سعی دارد تا با همسوکردن این سه هدف،زمینه تحقق آنها را فراهم آورد تا سازمان موفق،در کنار انسهانهای موفق و فعال و در درون جامعه موفق و با نشاط به حیات خویش ادامه دهد.
در مقابل،از آنجا که مدیر منفعل تنها براساس وظیفه اداری-نه رسالت اجتماعی و الهی-در پست مدیریت اشتغال دارد،بسیار عافیت طلب است.او قدرت خطرپذیری نداشته و توانایی ایجاد تحویل و اصلاح در سازمان را ندارد.او تنها در سازمان آرام و نظامیافته میتواند مدیریت کند و از مدیریت در بحران گریزان است.با شرایط موجود خو میکند و برای حفظ آن به هر اقدامی دست میزند.برای کسب موفقیت بیشتر آماده دست کشیدن از لحظات شیرین-اما کوتاهمدت- امروز نیست.مدیر منفعل نسبت به اظهارنظر دیگران بشدت حساس است و سعی در کسب رضایت و محبت تمامی افراد و کلیه همکاران دارد و برای وصول به این نیاز درونی خویش از هر وسیلهای استفاده کرده و هرگونه باجی را نیز میدهد.او بشدت مصلحتاندیش است و خود را با سرعت با محیط هماهنگ میسازد و برای حفظ مقام و پست خویش تمامی امکانات و سرمایههای سازمان را به کار میگیرد.
ویژگی هشتم مدیر فعال:مدیریت اقتضائی مدیر منفعل:مدیریت ثابت و قطعی
باعنایت به مطالب مذکور،مشخص میشود که مدیر منفعل،تنها یک روش مدیریت را در سازمان خود به کار میگیرد.او با پذیرش یک تئوری از تئوریهای مدیریت،تمامی راهکارها و وظایف مناسب را از تئوری مقبول خود انتخاب و در سازمان به مرحله اجراء در میآورد.در شرایط مختلف و در زمانهای گوناگون به صورت ثابت از همان شیوه مدیریت خویش استفاده میکند و حتی با تغییر سازمان و دگرگونی شرح وظایف،باز همان روش را به کار میبرد و کوچکترین تغییری در نگرش،در رفتار و شیوه مدیریت خویش بوجود نمیآورد.
مدیر فعال،برخلاف مدیر منفعل،با شناخت تئوریها و فنون مختلف مدیریت تلاش میکند تا در هر شرایط بهترین روش مدیریت را به کار گیرد او با درک مقتضیات زمان و مکان و با شناخت تغییرات و تحولات سازمانی سعی دارد تا متناسب با شرایط،مدیریت خویش را اعمال کند. مدیر فعال،برای هر مشکل سازمانی،نسخه از قبل نوشته شده،ندارد بلکه با تسلط بر اصول و ضوابط مدیریتی و با پایبندی به اهداف و برنامههای اصولی سازمان خویش،بهترین تصمیم را به اقتضاء شرایط و امکانات اتخاذ میکند.از جزمیت و ثباتگرایی کور میپرهید و با بصیرت و انعطاف معقول برنامههای خود را به مرحله اجراء در میآورد.*
منابع
1-بال هرسی و کنت ریچارد:مدیریت رفتار- ترجمه دکتر علی علاقهبند،انتشارات امیر کبیر- 1365
2-دکتر علی رضائیان:مدیریت رفتار سازمانی، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران-1372
3-چتر بارنارد:وظیفههای مدیران-ترجمه: محمد علی طوسی،انتشارات:مرکز آموزش مدیریت دولتی-1370
4-جان والش:حل المسائل مدیران-ترجمه معاونت اقتصادی بنیاد مستضعفان،انتشارات:بنیاد مستضعفان-1373
5-دکتر سیدمهدی الوانی:مدیریت عمومی،نشر نی-1370
6-دکتر سیدمهدی الوانی:مجله:مدیریت دولتی شماره 26 و 27 مقاله سازمانهای کامیاب امروز سازمانهای یادگیرنده و دانشآفرین
+ نوشته شده در ساعت توسط اسلامي
|