حکایت : درویش



درويشي به دهي رسيد. عدّه اي از بزرگان ده را ديد که نشسته اند. پيش رفت و گفت: چيزي به من بدهيد، وگرنه به خدا قسم با اين ده همان کاري را مي کنم که با ده قبلي کردم.
آنها ترسيدند و هر چه خواسته بود به او دادند. بعد از او پرسيدند: با ده قبلي چه کردي؟
گفت: از آنها چيزي خواستم، ندادند، آمدم اينجا، شما هم اگر چيزي نمي داديد به ده ديگري مي رفتم.

آرام ولی مصمم  


اگر سنگی از کوه سرازیر شود و به مانعی برخورد کند چه می کند ؟
۱- اگر مانع کوچک باشد از روی آن عبور می کند
۲- اگر متوسط باشد آن را در هم می شکند
۳- اگر بزرگتر باشد پشت آن می ایستد تا تقدیر بعدی چه باشد

اما آب چه می کند ؟
ابتدا سعی می کند مانع را با خود همراه کند
اگر نتوانست
آنگاه بدون دردسر به دنبال فرار از کوچکترین روزنه می گردد
و اگر باز همن نتوانست
صبر می کند تا به اندازه کافی قوی شود آنگاه یا از روی مانع عبور می کند و یا مانع را درهم می شکند
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ به مراتب سرسخت تر و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است
سنگ پشت اولین مانع جدی می ایستد
ولی آب راه خود را به سمت دریا می یابد
در زندگی باید معنای واقعی سرسختی و استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت جستجو کرد

گاهی لازم است کوتاه بیایی
گاهی نگاهت را به سمت دیگری بدوز
صبور باش و لی همیشه مصمم

شادترین مردم




شادترین مردم لزوما بهترین چیزها را ندارند
بلکه از هرچه سر راهشان قرار می گیرد بهترین استفاده را می کنند.

از خودمان شروع کنیم


راحت ترین راه برای اصلاح زندگی ٬ شروع از اصلاح خود است
میدانید چرا چون سهل ترین راه ٬ دست رس ترین راه ٬ زودبازده ترین راه ٬ مطمئن ترین راه ٬ بدون حاشیه ترین راه و مستقیم ترین راه است .
فهمیدید؟
راستی منظورم را متوجه شدید ؟
دیدید خیلی ساده است . اگر می خواهید اوضاع را عوض کنید ٬ تنها ترین و بهترین راه عوض کردن خودتان است
متوجه هستید که اصلاح خود و ایجاد تغییر در خود چقدر ساده و راحت است از اینکه شما بخواهید در دیگرانی که نمی شناسید یا مطمئن نیستید و هزار دنگ و فنگ دارد بخواهید اعمال نفوذ کرده و اصلاحات انجام دهید .
من نکته بسیار ظریفی را متذکر شدم شما خودتان باقی ماجرا را حدث بزنید .

سخنان گهربار  از حضرت رسول (ص)


۴- اشقی الاشقیاء من اجتمع علیه فقر الدنیا وعذاب الَخرة
ترجمه:
از همه بدبختان بدبختتر کسی است که فقر دنیا و عذاب آخرت را با هم دارد
منبع:   کنز العمال ، ج ۶ ، ص ۴۹۲ ، ح ۱۶۶۸۳

۵- افضل الاعمال بعد الایمان ألتودد الی الناس
ترجمه:
بهترین کارها پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است
منبع:   کنز العمال ، ج ۹ ، ص ۵ ، ح ۲۴۶۵۳

۶- لا یُعجِبَنَّکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتَّی تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ
ترجمه:
مسلمانیِ کسی شما را به شگفت نیاورَد تا آن گاه که حقیقت خِرَدش را در یابید
منبع:   مسند الشهاب ، ج ۲ ، ص ۸۸

۷- ساعات الاذی فی الدنیا یذهبن ساعات الاذی فی الاخره
ترجمه:
ساعتهای آزار این دنیا ساعت‌های آزار آخرت را نابود می‌کند
منبع:   نهج الفصاحه

۸- النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس .
ترجمه:
نگاه بد ، تیری زهر آگین از تیرهای شیطان است
منبع:   نهج الفصاحه ، ص ۶۳۶ ، ح ۳۱۵۹

۹- المؤمن اکرم علی الله عز وجل من بعض ملائکته
ترجمه:
مؤمن نزد خدا از بعض فرشتگان او عزیزتر است
منبع:   سنن ابن ماجه ، کتاب الفتن ، ح ۳۹۳۷

۱۰- من کان فی حاجة اخیه ، کان الله فی حاجته
ترجمه:
هر که از پی حاجت برادر خویش باشد ، خدا از پی حاجت وی باشد .
منبع:   صحیح بخاری ، کتاب المظالم ، ح ۲۲۶۲

۱۱- اخوف ما أخاف علی امتی الهوی وطول الامل .
ترجمه:
بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوی دراز بیم دارم
منبع:   کنز العمال ، ج ۳ ، ص ۴۹۰ ، ح ۷۵۵۳

ادامه نوشته

خوشبخت باشیم


خوشبختی در جای تاریک وبی صدا ودر یک گودی پنهان است که بسیار نزدیک به ماست ولی ما کمتر از آنجا می گذریم و آن دل خود ماست( موریس متر لینگ)

یکی از راهای خوشبختی این است که شخص نسبت به کوچکترین نعمت های شکر گزارباشد (هرشل )

به عقب نگاه  نکنید ممکن است خوشبختی را که به سوی شما دارد /از دست بدهید (ساچل پیچ) 

خوشبختی در این است که شخص بداند چه می خواهد و آنچه را ارزو دارد مشتاقانه بخواهد (شاتو بریان )

ادمی اگر بخواهد فقط خوشبخت باشد به زودی موفق می گردد .ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد ایم مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر ازآنچه هستند تصورمیکند

خوشبخت کسی است که راه قدردانی از  خدمات دیگران را بلد است و شادی دیگران را به قدر شادی خودحس می کند (گوته)

من دریافته ام که انسان هر اندازه مصمم به خوشبخت زیستن باشد /همان اندازه خوشبخت و سعادتمند زندگی خواهد کرد (ابراهام لینکلن)

خوشبخت کسی است که دم را غنیمت  می شمارد و به خود می گوید :(من امروز خوشم تا فردا چه پیش آید .)دراید ن)

خوشبختی روزی 1بار در منزل را میزند ولی بد بختیانه صاحب خانه در آن موقع در منزل است و صدای در را نمی شنود (برنارد شاو)

ادامه نوشته

چهار سخنی که زاهد را تکان داد



زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .
اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد . گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

از زندگی چه فهمیدید؟


- در زندگی فهمــیده ام که یک زلزله 7 ریشتری تمام
مشکلات دیگر زندگی آدم را کم اهمیت می کند. 28 ساله

  -فهمــیده ام که باز کردن پاکت شیر از طرفی که نوشته
      " از این قسمت باز کنید" سخت تر از طرف دیگر است . 54 ساله

  -فهمــیده ام که هیچ وقت نباید وقتی
      دستت تو جیبته روی یخ راه بری . 12 ساله

   -فهمــیده ام که نباید بگذاری حتی یک روز هم بگذرد
      بدون آنکه به زنت بگویی " دوستت دارم" . 61 سال

  -فهمــیده ام که اگر عاشق انجام کاری باشم،
      آن را به نحو احسن انجام می دهم . 48 ساله

  -فهمــیده ام که وقتی گرسنه ام نباید به سوپر مارکت بروم . 38 ساله

  -فهمــیده ام که می شود دو نفر دقیقا به یک چیز نگاه کنند
      ولی دو چیز کاملا متفاوت ببینند. 20 ساله

  -فهمــیده ام که وقتی مامانم میگه
      " حالا باشه تا بعد " این یعنی " نه" . 7 ساله

" در زندگی فهمیده ام که""

  -فهمــیده ام که من نمی تونم سراغ گردگیری میزی که
      آلبوم عکس ها روی آن است بروم و مشغول تماشای عکس ها نشوم. 42 ساله

 -فهمــیده ام که بیش تر چیزهای که باعث نگرانی من می شوند
      هرگز اتفاق نمی افتند . 64 ساله

ادامه نوشته

چگونه از تمام توانایی‌های ذهنی خود استفاده كنیم


مغز خود را فریب دهید!
آیا هیچ‌وقت این تجربه را داشته‌اید كه وقتی در آخر هفته، به هفته گذشته نگاه می‌كنید می‌بینید كلی كار كه برای آن هفته در نظر گرفته بودید، ناتمام مانده یا اصلا شروع نشده است؟ وقتی شروع به كاری می‌كنید، زمان، ذی‌قیمت‌ترین چیزی است كه در دست دارید و نتایج حاصله مستقیما ناشی از چگونگی سپری كردن زمان خواهد بود. شما نمی‌توانید بیش از زمانی كه در اختیار هر كسی است، زمان بخرید و زمان همواره در عبور و گذر است. اما با این زمان محدود و حجم زیادی از كارها كه بر سرتان ریخته چه باید كرد؟ بهترین روش این است كه كارایی خود را بیشتر كنید تا در زمان كمتر، نتایج موثرتری به دست آورید.
اولین قدم برای مدیریت بهتر این نعمت ارزشمند، یعنی زمان، فهمیدن این قضیه است كه در حال حاضر چگونه وقت خود را سپری می‌كنید. اگر برای مدت یك روز، صورت كارهایی را كه انجام داده‌اید همراه با زمان دقیق یادداشت كنید، نتایج فوق‌العاده‌ای درخصوص نحوه سپری كردن زمان خود به دست می‌آورید. سعی كنید یك روز كامل، زمان آغاز و پایان هر كاری را یادداشت كنید و فاصله زمانی هر عملی را به دست آورید. می‌توانید این كار را در ساعات كاری یا حتی در كل طول روز انجام دهید. در پایان روز، كل زمان‌های خود را در چند گروه كلی دسته‌بندی كنید. به این وسیله درمی‌یابید كه چند درصد از زمان شما به هر نوع كاری اختصاص یافته است. اگر می‌خواهید نتایجتان دقیق‌تر باشد، برای یك هفته این كار را انجام داده و درصد كل زمان گذرانده شده روی هر نوع فعالیت را به دست آورید. تا جایی كه می‌توانید به جزئیات توجه كنید.
ممكن است با به كارگیری این روش، با كمال تعجب متوجه شوید كه تنها كسر كوچكی از زمان كاری خود را صرف كاری كه واقعا باید انجام دهید می‌كنید و در واقع زمان مفید كاری شما در طول روز چند دقیقه بیشتر نیست.
حال زمان آن است كه نتایج حاصله را تحلیل كنید. ببینید كه چند ساعت در طول هفته واقعا كار می‌كنید و بقیه زمان خود را صرف چه كارهایی می‌كنید؟ چك كردن پست الكترونیكی، صحبت با همكاران، غذا خوردن، روزنامه خواندن یا كارهای غیرضروری دیگر.
راندمان شخصی خود را محاسبه كنید. درواقع نتایج حاصله و درآمد شما ناشی از تعداد ساعات كمی است كه كار می‌كنید سپس باید تصمیم بگیرید كه شروع به ثبت راندمان روزانه خود كنید به این صورت كه مقدار زمان سپری شده روی كار واقعی را بر كل زمان گذرانده شده در محل كار تقسیم كرده و عدد حاصله را به عنوان راندمان و كارایی خود به حساب آورید.
با این كار احتمالا خواهید دید كه مثلا كارایی شما 25 درصد یا حتی كمتر است و با صرف زمان بیشتر در محل كار، درواقع زمان خود را به راحتی هدر داده‌اید.

ادامه نوشته

چگونه یک شنونده خوب باشیم؟


اغلب افراد فکر می کنند که شنونده های خوبی هستند ؛ اما حقیقت این است که بسیاری از ما در سخن گفتن مهارت بیشتری داریم تا گوش دادن ؛ در حالیکه اگر کمی سعی کنیم ، گوش دادن کاری ساده و گاه بسیار لذت بخش خواهد بود.


تمركز کنید:
برای اینکه یک شنونده خوب باشیم در وهله اول باید به آنچه که طرف مقابل تان می گوید با دقت گوش کنید. همچنین باید دقت داشته باشید حرف هایش را قطع نکنید و سعی کنید ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنید. اما تمرکز شما باید روی حرف هایش باشد. بهترین شنونده هایی که می شناسم روان شناسان هستند ، ولی آنها به ندرت تماس چشمی با مراجعینشان برقرار می کنند. معمولا ، آنها با دقت تمام به حرف های فرد مقابل شان گوش کرده و دقت و توجه شان را به او منتقل می کنند.

زبان تان را گاز بگیرید:
اگر شنونده خوبی نیستید حداقل سعی کنید در میان حرف های طرف مقابل نپریده و با او بحث نکنید ؛ در چنین مواردی لازم نیست شما عقیده خود را برای او بیان کنید. اگر کسی در حال صحبت کردن با شماست و شما فقط عقاید خود را برای او بیان کرده و با او بحث می کنید طرف مقابل از شما ناراحت شده و این مکالمه برایش راضی کننده نخواهد بود. در واقع هیچ کس با این شرایط به شما اعتماد نمی کند تا حرف هایش را برای تان بیان کند. حتی اگر می دانید او اشتباه می کند ، صبر کنید و بگذارید حرف هایش تمام شود. اگر می خواهید این مکالمه برای آن فرد و شما نتیجه بخش باشد ، باید صبر داشته باشید.


حرف های او را تكرار كرده و تفسیر کنید:
بزرگترین اشتباه ما این است که از آنچه که طرف مقابل مان می گوید آگاهی چندانی نداریم. اما سعی کنید قبل از اینکه موضوع صحبت تغییر کند ، موضوع مورد بحث تان را به طور روشن دوباره تکرار کرده و تفسیر کنید. سخنانی مانند این :" خیلی جالب است ؛ می توانی بیشتر برایم توضیح بدهی؟" در این شرایط فرد مقابل شما احساس می کند که به او دقت و توجه کافی دارید و دوست دارید در مورد جزییات نیز بیشتر بدانید ؛ پس این مکالمه بسیار رضایت بخش خواهد بود.

همینجا گوش کنید:
سخت ترين حالت براي گوش دادن حرف های طرف مقابل تان این است که آن صحبت ها و موضوع درست در مقابل عقاید و باور شما باشد. در چنین شرایطی سخت است که ساکت مانده و فقط گوش کنید. اما برای اینکه یک شنونده خوب باشید ، یک موضوع مناسب را پیش کشید و روی آن تمرکز کنید. در چنین شرایطی گوش دادن کار پیچیده و سختی نخواهد بود.

منبع: سایت سیمرغ

در موقعیت های دشوار ماهرانه رفتار کنید


باید با آن روبه رو شوید. ما همه انسانیم. ممکن است گاهی در بعضی موقعیت های اجتماعی احساس ناراحتی، دست و پا چلفت بودن، کمرویی و خجالت کنیم و نتوانیم آنچه را که در مورد آن فکر می کنیم صراحتاً بر زبان آوریم و کلمات مناسب برای ابراز آن را پیدا نمی کنیم. ممکن است در یک مراسم ترحیم یا روزی باشد که یکی از همکارانتان از کار اخراج می شود. ممکن است هر جایی این احساس را تجربه کنید.

● با این احساس مقابله کنید
چیزی که مهم است این است که یاد بگیرید چطور این احساس را در خود کنترل کرده و در این موقعیت های خطرناک چه بکنید. با اینکه می دانید فرد مقابل حرف اشتباهی زده است، به جای ترک گفتگو باید سعی کنید که فرد مقابل را متقاعد کنید.
برای مثال وقتی در یک مراسم ترحیم به دوستتان تسلیت می گویید و او می گوید: "نگران نباش، من خیلی هم به او نزدیک نبودم." شما چطور جواب می دهید؟ در مهمانی های فامیلی هم ممکن است از این اتفاقات بیفتد و یکی از بستگان سؤالات زیادی در مورد هدیه ای که آورده اید بپرسد. با این رفتار چطور برخورد می کنید؟
خوشبختانه، من راه حلی برای این موقعیت ها دارم. این نکات را بخوانید تا یاد بگیرید که در این موقعیت های ناراحت کننده چطور رفتار کنید.

● کسی از شما تعریف و تمجید می کند
سه ماه است که در ساعات بین کاریتان به باشگاه رفته و ورزش می کنید و کم کم ماهیچه هایتان دارند روی فرم می آیند. می دانید که ظاهر خوبی پیدا کرده اید. دوستی قدیمی را می بینید. او سریعاً متوجه تغییرات فیزیکی شما می شود و صادقانه مشغول تحسین کردن و تعریف کردن از شما می شود. اما شما فرد خجالتی و متواضعی هستید و نمی دانید که چطور پاسخ این دوست را بدهید.
▪ چه بگویید:
گاهی یک جواب ساده بهترین جواب است. در این موقعیت هم وضع به همین منوال است. جواب ساده ای مثل یک "متشکرم" کوتاه می تواند کارتان را آسان کند. هنگام گفتن این جمله در چشمان دوستتان نگاه کنید تا تاثیر بیشتری بگذارد.
می توانید این تشکر را کمی بیشتر آب و تاب داده و کمی شکسته نفسی بکنید. آهسته پشت دوستتان را نوازش کرده یا از سایر حرکات دوستانه استفاده کنید تا بفهمد که تعریفش را جدی گرفته اید.
در آخر برای اینکه این تمجید را به موضوع بحث بکشانید می توانید کمی در مورد این تغییرتان یا اینکه چطور وزن کم کرده اید با او صحبت کنید. این باعث می شود که دوستتان تصور کند موضوع کاملاً مهمی را متوجه شده است.

ادامه نوشته

توانایی انسان



توانائی هایت چقدره ؟

قبل از خواندن این یادداشت چند لحظه به این فکر کن که شما چقدر توانائی بالقوه داری ؟ اگر ناگزیر شوی ، چه کارهایی می توانی انجام دهی؟
 هر چقدر هم خود را دست بالا بگیری باز هم ، خودت را کم به حساب آورده ای و مطلب زیر از ویلیام جیمز در موردت صدق می کند که می گوید:
" اغلب آدم ها به لحاظ جسمی ، ذهنی یا اخـــــــلاقی در دایره بسیار باریکی از وجود بالقوه خود زنـدگی می کنند ، تنها از جزئی از آگاهی احتمالی و منــابع روح و روان خود بهره می گیرند. کارشان به رفتار کسی می ماند که از مجموعه اندامهای زنده جســــم خود ، عادت کند که تنهــــا انگشت کوچکش را تکان دهد.
حوادث غیر منتظره و بحرانهای بزرگ نشان می دهند که منابع حیاتی ما چقـــدر از آنچه می پنداریم بزرگتر و عظیم تر است."

برو چون شیر درنده باش ای دغل        مینداز خود را چو روباه شل

چطور روزتان را برنامه ريزي كنيد


افراد موفق می دانند که باید هر روزشان مفید و پربار باشد و به همین دلیل سعی میکنند از هر روزشان بیشترین استفاده ممکن را ببرند، چه در جهت رشد فردی یا کاری خود. ابزاری که برای انگیزه دادن به خودشان استفاده می کنند، برنامه روزانه شان است. وقتی عادت کنید که برای هر روزتان برنامه داشته باشید، روی کارها تمرکز بیشتری داشته و اولویت های آن روز را خوب می فهمید. با این روش احتمال انجام شدن کارها خیلی بیشتر است .

- برای هر روزتان از شب قبل برنامه ریزی کنید
20-15 دقیقه را هر شب صرف برنامه ریزی برای روز آینده کنید. متخصصین می گویند یک دقیقه برنامه ریزی، در 10 دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی می کند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامه تان را آماده داشته باشید، می توانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامه تان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامه ریزی می کنید، باعث می شوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامه ها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، می دانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمی دهید.

- یک لیست مستتر(مخفی و جامع) تنظیم کنید
این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان می رسد که لازم است انجام دهید، فوراً آن را در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست مستتر نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتان می رسد را به این لیست اضافه کنید.

ادامه نوشته

می خواهم بزرگ شوم


شما از نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک کودک ازدواج کنید (که در این حالت "کمال" بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید. روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.

۱) مسئولیت پذیری
اساس شخصیت و درستی، مسئولیت پذیری می باشد. بدون هیچ عذر و بهانه ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید به عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول می کنید باید گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی آمد تصمیم های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است. به عنوان مثال می توانید کارهایی را که به طور بالقوه خطرناک هستند، مثل: رانندگی بیشتر از سرعت مجاز و یا رانندگی بعد از مصرف الکل را انجام ندهید.

۲) احساسات خود را کنترل کنید
عدم توانایی در کنترل احساس می تواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبران ناپذیری را به شما وارد آورد. نباید به طور کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق یکسری رفتار و گفتار موجه بروز دهید. به عنوان نمونه اگر کسی از زور عصبانیت دست خود را بر روی شما بلند کند، نباید سریعا عکس العمل مشابهی انجام دهید. اگر بتوانید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید همه شما را به عنوان "آدم خوبه" داستان می شناسند.

۳) بخشنده باشید
موفقیت شما به کمک هایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت می کنید. بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه می دهد میتوانید هزینه ای را نیز به خیریه ها و سایر موسسات این چنینی اختصاص دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست می توانید از وقت خود استفاده کرده و به آموزش بچه های بی سرپرست بپردازید.

ادامه نوشته

راه توانگری



ثروت مسئله هشیاری است . فرانسوی ها قصه ای دارند که گویای همین حقیقت است : مردی فقیر از جاده ای می گذشت که مسافری او را متوقف کرد و گفت :((رفیق می بینم که فقیری . بیا این طلا را بگیر و بفروش تا سراسر عمرت غرق ثروت باشی.))
 فقیر از این خوش اقبالی به وجد آمد و طلا را به خانه آورد. بی درنگ کاری یافت و چنان ثروتمند شد که هرگز طلا را نفروخت . سالها گذشت و او که مردی متمول شده بود روزی در راهی به مرد فقیری برخورد و گفت :(( بیا رفیق ! من این طلا را به تو می دهم تا سراسر عمر غرق ثروت باشی.))
 مرد مسکین طلا را گرفت و نگاهی به آن انداخت و گفت:(( اما این که برنجی بیش نیست !)) پس می بینیم که مرد نخست با احساس دولتمندی و با این اندیشه که آن قطعه فلز طلا است غنی شد.
 هر انسانی در درون خویش ، صاحب یک تکه طلا است. این هشیاری آدمی از طلا و توانگری است که راه هر ثروتی را بر زندگیش می گشاید. آدمی به هنگام طلب ، از پایان سفر خود می آغازد.یعنی ندا در می دهد که پیشاپیش ستانده است .
  آری دوستان من سفر به سوی توانگری را باید از انتها آغاز کرد . یعنی اینکه اول خود را توانگر ببینید و برای این توانگری که خدا شما ارزانی کرده شکر گزاری کنید تا آن توانگری را به چشم ببینید .(( باور کنید تا ببینید))

طرز تهیه موفقیت



مواد لازم:
١- یک عدد هدف
٢- یک فنجان باور مثبت
٣- نصف لیوان مغز (خواهشا سالم!)
۴- یک قاشق میوه خوری شعور
۵- توکل (هر چه بیشتر بهتر)
۶- سر سوزن تلاش
٧- علاقه و انگیزه به میزان لازم

طرز تهیه:
ابتدا شماره ی ١ را شماره ی ٢ با حرارت ملایم خوب بپزید. سپس به آن شماره ی ۴ را اضافه کنید و خوب هم بزنید.
آشپزهای عزیز دقت کنید که اگر حرارت شما زیاد باشد اهدافتان ذغال می شود! بعد از اینکه عملیات پخت کامل شد هدف را مقابل خودتان قرار دهید و به آن خیره شوید. با استفاده از شماره ی ٣ آن را دست یافتنی و نزدیک تصور کنید.
سپس با شماره ی ۷ به طرف آن حرکت کنید و «از موانع سر رهتان٬ پلکان صعود بسازد.» شماره ی ۶ را به طور مستمر بکار ببندید و در طول راه با نگاه هایی مملو از شماره ی ۲ نظاره گر موفقیت باشید.
راستی! یادمون نره٬ شماره ی ۵ بهترین طعم دهنده ی این نوع غذاهاست که اگه نباشه غذامون خورده نمیشه! 


منبع : http://magicmind.ir/portal/

شـــادی


1.قدردان و سپاسگذار باشید:
از بعضی از افرادی که در این مطالعات شرکت داشتند خواسته شد نامه تشکرآمیزی به افرادی بنویسند که به گونه ای به آن‌ها کمک کردند.این مطالعه نشان داد که این کار باعث شادی مضاعفی و پایداری در بین انسان‌ها می‌شود که تا هفته‌ها و ماه‌ها به قوت خود باقی می‌مانند.نکته شگفت انگیز آن‌ است که اصلا شما لازم نیست این نامه را به فرد مورد نظر بفرستید.تحقیقات نشان می‌دهد حتی نوشتن این نامه بدون فرستادن به صاحبش می‌تواند شما را شادتر کند.

2.خوش‌بین باشید:
تمرین دیگر که می‌تواند به شما کمک کند داشتن تفکر خوش‌بینانه است.از شرکت کنندگان در این تحقیق خواسته شد که آینده ایده‌آل خود را تصور کنند و به آن فکر کنند. برای مثال زندگی در کنار یک همسر با محبت یا پیدا کردن یک شغل خوب و بعد از آن شرح دادن و نوشتن این تصورات است.این کار باعث می‌شود انسان‌ها تا چند هفته شادی زیادی داشته باشند.

3.نعمت‌ها و الطاف خدا را بشمارید:
افرادی که سعی می‌کنند چیزهای خوبی که برای آن‌ها اتفاق افتاده است را بنویسند به طور شگفت آوری میزان شادیشان افزایش پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد این تمرین باعث می‌شود انسان‌ها به یاد بیاورند که شاد باشند.

4.از توانایی‌های خود استفاده کنید:
در این مرحله از شرکت کنندگان در تحقیق خواسته شد بهترین توانایی‌های خود را بشناسند و سعی کنند از آن در یک جهت جدید استفاده کنند.برای مثال شخصی که دارای حس شوخ‌طبعی است می‌تواند از یک لطیفه استفاده کند تا حال و هوای یک ملاقات تجاری را تغییر دهد یا همکارانش را شاد کند.این عادات باعث می‌شود شما شادتر باشید.

ادامه نوشته

پنج صفت ایمان سنج


حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند:
«إنَّ المُؤْمِنَ إذا نَظَر اعْتَبَرَ، وإذا سَکَتَ تَفَکَّرَ، وإذا تَکَلَّمَ ذَکَرَ، وإذا اسْتَغْنى شَکَرَ، وإذا أصابَتْهُ شِدَّةٌ صَبَرَ...; به راستى چون مؤمن بنگرد، عبرت گیرد و چون سکوت کند، بیندیشد و چون سخن گوید، ذکر گوید و چون بى نیاز شود، شکر کند و چون در سختى افتد، صبر کند...».1
در واقع پنج صفت از اوصاف مؤمن در صدر این حدیث مطرح شده است که مى توان گفت از پایه هاى اصلى صفات نیک انسان به شمار مى آید، و اگر بخواهیم ایمان خود را آزمایش کنیم باید آن را به این حدیث عرضه بداریم.

این پنج صفت عبارتند از: نظر، تفکّر، تذکّر، شکر و صبر.
اوّلین مرحله خودسازى، نظر است; نگاه کردن به عالم هستى و عبرت گرفتن، نگاه کردن به تاریخ بشر و سرنوشت شوم ظالمان و نام نیک پاکان و نیکان; نگاه کردن به اطراف خود و دوستانى که سال هاى گذشته کنار ما بودند و الآن نیستند، نه تنها نگاه کردن به آیات آفاق بلکه نگاه به آیات انفسى و صفات خویش و نظر کردن به نقطه ضعف ها و نقطه قوّت ها، که در ادامه در باب عبرت سخن خواهیم گفت.

ادامه نوشته

چهل حدیث برکت زا در زندگی



« 1 » پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله :
قالَ اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ... اِذا قالَ الْعَبْدُ: «بِسمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» قالَ اللّه‏ُ ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ : بَدَاَ عَبْدى بِاسمى، وَ حَقٌّ عَلَىَّ اَنْ اُتـَمِّمَ لَهُ اُمورَهُ و اُبارِكَ لَهُ فى اَحْوالِهِ؛(عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 269، ح 59 . )

خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگوید: بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم، خداى متعال مى‏گوید: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهایش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم».
برکت طعام

« 2 » پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله :
اَحِبُّو الْمَعْروفَ وَ اَهْلَهُ فَوَالَّذى نَفْسى بِیَدِهِ اِنَّ الْبَرَكَةَ وَ الْعافیَةَ مَعَهُما؛(كنز العمّال، ح 15974. )
 نیكى و نیكوكاران را دوست بدارید. سوگند به آن كه جانم به دست اوست، بركت و تندرستى، با نیكى و نیكوكاران است.

« 3 »  پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله :
اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَیْتَهُ فَلْیُسَلِّمْ، فَاِنَّهُ یُنْزِلُهُ الْبَرَكَةَ وَ تُؤنِسُهُ الْمَلائِكَةُ؛(علل الشرایع، ج 2، ص 583، ح 23. )
 هرگاه یكى از شما به خانه خود وارد مى‏شود، سلام كند، چرا كه سلام بركت مى‏آورد و فرشتگان با سلام دهنده انس مى‏گیرند.
امام علی (ع): هرگاه گناهان آشكار شوند، بركت‏ها از میان مى‏رود.

« 4 »  پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله :
باكِروا طَـلَبَ الرِّزْقِ وَ الْحَوائِجِ فَاِنَّ الغُدُوَّ بَرَكَةٌ وَ نَجاحٌ؛(المعجم الاوسط، ج 7، ص 194، ح 7250. )
 در پى روزى و نیازها، سحر خیز باشید؛ چرا كه حركت در آغاز روز، [مایه] بركت و پیروزى است.

« 5 »  پیامبر صلى‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله :
اِنَّ لِكُلِّ امْرِىٍ‏ء رِزْقا هُوَ یَاْتیهِ لا مَحالَةَ فَمَنْ رَضىَ بِهِ بورِكَ لَهُ فیهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهِ لَمْ یُبارَكَ لَهُ فیهِ وَ لَمْ یَسَعْهُ اِنَّ الرِّزْقَ لَیَطْلُبُ الرَّجُلَ كَما یَطْلُبُهُ اَجَلُهُ؛(اعلام الدین، ص 342. )
  هر كس روزى‏اى دارد كه حتما به او خواهد رسید. پس هر كس به آن راضى شود، برایش پُر بركت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر كس به آن راضى نباشد، نه بركت خواهد یافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن‏گونه كه اجلش در پى اوست.

ادامه نوشته

هفت سین محمدی


2- السَخِی قَریبٌ مِن الله، قَریبٌ مِن الناس ، قَریبٌ مِن الجنة. بحار الانوار، ج73
سخاوتمند و بخشنده هم به خداوند و هم به مردم و هم به بهشت نزدیك است.

3- السُوالُ نِصفُ العِلم. كنزل العمال
سوال كردن و پسشگری نیمی از دانایی است.

4- السُوقُ دارُ سَهوٍ وَ غَفلةٌ فَمَن سَبَّحَ فیها تَسبیحَةً كَتَبَ اللهُ لَهُ بِها اَلف الف حَسنةٍ. كنزل العمال
بازار سرای فراموشی و غفات است لذا هركه  در آنجا خدا یكبار تسبیح گوید خداوند برایش هزار هزار حسنه می‌نویسد.

ادامه نوشته

گفتگوی خواندنی یک پدر و پسر


-   شرف چیست ؟
نیكی كردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان .

-   جوانمردی چیست ؟
پاكدامن بودن ...

-   پستی چیست ؟
به چیزهای خرد نظر داشتن و از اندك چیزی دریغ ورزیدن .

-  كرم چیست ؟
بخشیدن قبل از خواستن ...

-  فرومایگی چیست ؟
راحت خود را خواستن و به همسر بی اعتنایی كردن .

-   جود چیست ؟
بذل و بخشش در حال تنگ دستی و توانگری.

-  بخل چیست ؟
آنچه كه داری را شرافت(خود) پنداری و آنچه كه انفاق می كنی را تلف شده بدانی.

-  برادری چیست ؟
وفاداری در سختی و آسایش.

-  ترس چیست ؟
دلیری بر دوست و گریز از دشمن .

-  غنیمت چیست ؟
گرایش به تقوا و پارسایی در دنیا , كه نیكو غنیمتی است .

-  بردباری چیست ؟
خشم را فرو خوردن و خویشتن دار بودن .

-  بی نیازی چیست ؟
دلخوش بودن به قسمت الهی , اگر چه اندك باشد ...

ادامه نوشته

رزق وروزی


در قرآن می خوانیم: اللَّهُ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ وَیقْدِرُ...
خدا روزی را برای هر کس بخواهد (و شایسته بداند) وسیع، برای هر کس بخواهد (و مصلحت بداند،) تنگ قرار می‌دهد.1

امام علي عليه السلام :
في سعه الاخلاق كنوز الارزاق.
گنجينه هاي روزي در نرم خويي و گشاده رويي است

1.ادم الطهارة یدیم علیك الرزق‏» 2
اگر دائما با طهارت باشى، روزى تو ادامه مى‏یابد.

2.پیامبر صلى الله علیه وآله :
مَنْ یَضْمُنْ لى بِرَّ الْوالِدَیْنِ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ اَضْمُنْ لَهُ كَثْرَةَ الْمالِ وَ زیادَةَ الْعُمْرِ وَ الْمَحَبَّةَ فِى الْعَشیرَةِ؛3
هر كس نیكى به پدر و مادر و صله رحم را برایم ضمانت كند، من نیز زیادى ثروت، طول عمر و محبّت او را در دل خویشاوندان ضمانت مى‏نمایم.

3.پیامبر صلى الله علیه وآله :
اَ لْعِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلالِ؛4
عبادت ده جزء دارد، كه نُه جزء آن، طلب روزى حلال است.

ادامه نوشته

مواد امتحانی بزرگان



قال على (علیه السلام):
«ثَلاثٌ یُمْتَحَنُ بِها عُقُولُ الرِّجالِ: هُنَّ الْمالُ وَ الْوِلایَةُ وَ الْمُصیبَةُ»;
«با سه چیز عقل انسان ها محك زده مى شود: ثروت، پست و مقام، مصیبت ها و مشكلات».

ادامه نوشته

بیست تابلوی ایمان سنج


در روایتى از امام باقر علیه السلام منقول است كه :
على علیه السلام به مجلسى از قریش برخورد مى كنند و بعد به مجلسى دیگر از اوس و خزرج و مى بینند كه در مجلس اول سخنان بیهوده مى رانند اما در محفل دوم كارهاى متین و صحیح انجام مى دهند. على علیه السلام از این حال شگفت زده مى شوند و خدمت رسول الله مى رسند و حكایت هر دو مجلس را باز مى گوید. سپس از پیامبر صلى الله علیه و آله بیان صفات مؤمن را طلب مى فرمایند: در این هنگام رسول الله صلى الله علیه و آله كه سرشان را به زیر انداخته بودند، سرشان را بلند كرده ، فرمودند:
عشرون خصلة فى المؤمن
بیست خصلت در مؤمن است .

فان لم یكن فیه لم یكمل ایمانه . ان من اخلاق المؤمنین ، یا على!
اگر این خصال در او نباشد ایمانش به كمال نرسیده است ،

 الحاضرون الصلاة
در وقت نماز به نماز حاضر مى شوند.

والمسارعون الى الزكوة
در پرداخت حقوق مالى شرعى تسریع مى كنند.

والمطعمون المساكین
مساكین و فقرا را اطعام مى كنند.

ادامه نوشته

نزدیک تر، عجیب تر، سخت تر


او آوازه علم علی را شنیده بود و می‌دانست فرزند ابوطالب با دیگر مردان عرب متفاوت است. اما وسوسه ای او را تحریک می کرد تا علی را بیازماید؛ امّا چگونه و با کدام سؤال؟ او یقین داشت با سؤالهای عادی راه به جایی نخواهد برد. با خود اندیشید: « از اسرار آسمان و زمین بپرسم؟! یا اینکه سوالی از اعماق دریاها طرح کنم؟! ».
هر چند خود را دانشمندی از قوم یهود می دانست، ولی آگاه بود که در اسرار جهان هستی جای مجادله و انکار نیست، چراکه خود نیز از اسرار بی خبر است.
با خود گفت: « صورت سؤال باید ساده باشد و در عین حال محلی برای مجادله! که اگر علی پاسخی صحیح داد، او جواب کاملتر و دقیق‌تری فراهم کند، تا بوتراب را در این میدان مغلوب سازد. » امّا چگونه؟ و کدام سؤال؟!
پس از لختی چالش، سؤال هایی را این چنین طرح کرد:
نزدیک چیست و نزدیکتر کدام است؟
واجب کدام است و واجب تر چیست؟
عجیب چیست و عجیب تر کدامین است؟
سخت کدام است و سخت ترین چیست؟

ادامه نوشته

چرا من تغيير نمي‌كنم؟


چنانچه مي‌بينيم با كمال تعجب، اغلب سعي و تلاش‌هاي ما در جهت ايجاد تغيير به نتيجه نمي‌رسند. استاد از سيگار كشيدن، سكس مكانيكي و اختلالات تغذيه، به عنوان عاداتي نام مي‌برد كه به سختي قابل كنترل هستند. در اين زمينه، او چگونگي رخ دادن چنين عادات و آنچه را كه مي‌توان در موردشان انجام داد مورد بحث قرار مي‌دهد:
«فرويد معتقد است مي‌گويد 90 درصد از بيماران رواني به علت سركوب تمايلات جنسي خود دچار بيماري‌هاي رواني شده‌اند. نمي‌گويم به سكس توجه نكنيد، وجود و هستي‌تان را تغيير دهيد و بقيه امور تغيير خواهند كرد. اما موضوع اين است كه چرا چنين نياز مفرطي به سكس وجود دارد؟ زيرا شما عصبي و نگرانيد و سكس باعث آرامش مي‌شود. تنش‌هايتان رها شده، احساس آرامش مي كنيد و مي‌توانيد بخوابيد. اگر سكس را سركوب كنيد عصبي و نگران باقي مي‌مانيد. اگر سكس را –امكان رهايي را – سركوب كنيد، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ ديوانه خواهيد شد.

ادامه نوشته

چه خدمتی برایتان انجام دهم؟



دنیا مانند پژواك اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..."
دنیا مانند پژواكی كه از كوه برمی گردد،
به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در كشمكش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.
اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایت انجام دهم؟..."
دنیا هم بتو خواهد گفت: چه خدمتی برایتان انجام دهم؟ چه  ..."

دکتر وین والتر

صد ویک  ميليونر



مارك البيون (mark albion) در كتاب خود تحت عنوان «ساختن زندگي و امرار معاش»، درباره يك مطالعه آشكاركننده از سوداگراني مي نويسد كه دو مسير كاملا متفاوت را پس از فراغت از تحصيل دانشگاهي طي كرده اند. وي چنين مي گويد:
يك بررسي از فارغ التحصيلان دانشكده بازرگاني، سابقه 1500 نفر را از سال 1960 تا سال 1980 مورد مطالعه قرار داده است. در آغاز، فارغ التحصيلان به دو گروه تقسيم شدند.
گروه الف: كساني بودند كه گفته بودند مي خواستند اول پول درآورند تا بعداً هر كار خواستند بكنند. يعني اول مشكلات مالي خود را حل و فصل كنند، بعداً به امور ديگر زندگي بپردازند.
گروه ب : شامل كساني بود كه ابتدا به دنبال علاقه واقعي خود بودند و اطمينان داشتند كه پول عاقبت خود به دنبال آن مي آيد.

چه درصدي در هر گروه وجود داشت؟
از 1500 فارغ التحصيل در مطالعه مورد نظر، كساني كه در گروه الف « اول پول» بودند 83 درصدكل يا 1245 نفر را تشكيل مي دادند. گروه ب « اول علاقه واقعي» يعني خطرپذيرها جمعاً 17 درصد يا 255 نفر بودند. پس از بيست سال 101 نفر ميليونر در كل اين دو گروه به وجود امده بود كه يك نفر از گروه «الف» و 100 نفر از گروه «ب» بودند.


http://www.javanjavani.blogfa.com/cat-1.aspx

پارک دانشجو


دست بلند کرد و ظريف و دخترانه گفت : پارک دانشجو .
نگه داشتم . مانتو کرم روشن پوشيده بود با روسري ژرژت قهوه اي . موهاي مش کرده زيتوني اش به اندازه يک کف دست از روسري بيرون بود و
به سمت بالا خميده بود . کلاسوري در دست داشت و عينک تيره اي که حالا وقت غروب ديگر به کارش نمي آمد .وقتي سوار شد يک دکمه ديگر
مانتويش را هم از پايين باز کرد که راحتتر بنشيند و احتمالا استرچ سرخابي اش را هم بيشتر به رخ بکشد و گفت :لطف کردين.
گفتم : خواهش مي کنم . البته من پارک دانشجو نمي رم ولي تا ....
حرفم را بريد و گفت : چه بهتر ! منم پارک دانشجو نمي رم .
مبهوت و وارفته گفتم : اِ ... ولي ... شما ... گفتين ... پس کجا مي رين؟
گفت : حالا چرا اينقدر هول شدين . من که چيزي نگفتم .
راست مي گفت. ماجرا بيشتر به عقب افتادگي من از اوضاع و احوال زمانه برمي گشت. براي اينکه تا حدودي قضيه را جمع کرده باشم گفتم :
از اين تغيير تصميمتون يه کمي تعجب کردم .
با خونسردي گفت : از اولشم تصميم نداشتم برم پارک دانشجو .
حالا ديگر کاملا حق داشتم گيج شوم . مانده بودم چه جوابي بدهم که مثل حرف قبلي خيلي پرت و پلا نباشد .
وقتي از مطهري به سمت پايين وارد شريعتي شدم ، چند خانم ديگر دست تکان دادند و هر کدام چيزي گفتند . يکي گفت پيچ شميران ، ديگري گفت سينما ريولي سومي گفت تا پمپ بنزين و ...
گفتم : فکر کنم اينها هم هيچکدام جاهايي که مي گن ، تصميم ندارن برن .
لبخندي زد و گفت : براي من فرق نمي کنه . هر جا شما بگين مي ريم .
دوباره دستپاچه شدم و بي تأمل گفتم : من پيشنهاد خاصي ندارم و  چشمم به کلاسورش افتاد و براي اينکه حرفي زده باشم ، گفتم :
مگه شما دانشجو نيستين ؟

ادامه نوشته

زندگی را باور کن


روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیزم را رها کنم.شغلم را ...دوستانم را ...زندگی ام را ...
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم.به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه ی زندگی برایم بیاوری؟ و جواب او مرا شگفت زده کرد. او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟ پاسخ دادم : بلی . فرمود : هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم به خوبی از آنها مراقبت کردم . به آنها نور و غذای کافی دادم . دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فراگرفت اما از بامبو خبری نبود . من از او قطع امید نکردم .... در دومین سال سرخس ها بیشتر رشد کردند و زیبایی خیره کننده ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبو ها خبری نبود . من بامبو ها را رها نکردم . در سال های سوم و چهارم نیز بامبو ها رشد نکردند اما من باز از آنها قطع امید نکردم . در سال پنجم جوانه ی کوچکی از بامبو نمایان شد . در مقایسه با سرخس ... کوچک و کوتاه بود اما با گذشت شش ماه ارتفاع آن به بیش از ۱۰۰ متر رسید . ۵ سال طول کشیده بود تا ریشه های بامبو به اندازه ی کافی قوی شدند . ریشه هایی که بامبو را قوی می ساختند و آنچه را برای زندگی نیاز داشت فراهم می کردند . خداوند در ادامه فرمود : آیا می دانی در تمام این سال ها که تو درگیر مبارزه با سختی ها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحکم می ساختی ؟ من در تمامی این مدت تو را رها نکردم همان گونه که بامبوها را رها نکردم . هرگز خودت را با دیگران مقایسه نکن ... بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می کنند . زمان تو بالاخره نیز فرا خواهد رسید . تو نیز رشد می کنی و قد می کشی . از او پرسیدم : من چقدر قد می کشم ؟ در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می کند ؟ جواب دادم : هر چقدر که بتواند . گفت : تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی...هر اندازه که بتوانی ! به امید رشد کردن و قد کشیدن همچنان باید مبارزه کرد !

زندگی را باور کن همانگونه که هست

برای خدا


يكی از علمای معاصر كه خود استاد اخلاق و عرفان است، فرمودند كه:
از جناب شيخ رجبعلی درباره خودم سؤال كردم كه چگونه‌ام؟
پاسخ داد:
« آقای حاج شيخ! دلت می‌خواهد خوب شوی ولی برای خودت! سعی كن برای خدا بخواهی خوب شوی »!!

حکایت :  دختری که خدا از او عکس می‌گرفت!



دختر كوچكی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینكه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر كه شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینكه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت كه با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی كه آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حركت بود، ولی با هر برقی كه در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌كرد و لبخند می زد و این كار با هر دفعه رعد و برق تكرار می‌شد.
زمانیكه مادر اتومبیل خود را به كنار دخترك رساند، شیشه پنجره را پایین كشید و از او پرسید: چكار می‌كنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترك پاسخ داد: من سعی می‌كنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عكس می‌گیرد!
باشد كه خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفان‌های زندگی كنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نكنید!

دغدغه های اصلی سلمان فارسی


روزى امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام از منزل خارج شد؛ و در بین راه به سلمان فارسى برخورد نمود، به او خطاب نمود و اظهار داشت : اى سلمان ! در چه وضعیّتى به سر مى برى ؟
سلمان فارسى در جواب چنین پاسخ داد: در غم چهار موضوع به سر مى برم ؛ حضرت فرمود: آن چهار موضوع اندوهناک چیست ؟
سلمان گفت : اوّل : همسر و عائله ام ، که از من طعام و دیگر مایحتاج زندگى رامى خواهد.
دوّم : پروردگار متعال ، که باید مطیع و فرمان بر او باشم .
سوّم : شیطان رجیم (رانده شده )، که هر لحظه سعى دارد مرا از مسیر حقّ، منحرف و دچار معصیت کند.
چهارم : عزرائیل و ملک الموت ، که در انتظار گرفتن جان من است .
امام علىّ علیه السلام فرمود: اى سلمان ! تو را بشارت دهم به مقامات عالى و فضائل والائى که در بهشت خواهى داشت ؛ چه این که من نیز روزى به ملاقات حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله رفتم ، آن حضرت به من فرمود: یا علىّ! در چه وضعیّتى هستى ؟

ادامه نوشته

ترس از شكست



آزمون و خطا معمولاً جزء اولین راه های برطرف کردن مشکلات زندگی است. اما با این وجود خیلی از افراد چون خیلی از تجربه خطا واهمه دارند، از انجام آزمون خودداری می کنند. آنها به اشتباه باور دارند همه خطاها، اشتباه و مضر هستند، درحالیکه خیلی از آنها هم لازمند و هم می توانند کمک رسان باشند. خطا بازدهی برایتان دارد که می تواند راه موفقیت را نشانتان دهد. فقط خطاست که افراد را وادار می کند آزمونی بهتر و جدید انجام دهند و به همین ترتیب آزمون و خطاهای بیشتری را تجربه کنند تاجاییکه سرانجام به راه حلی بادوام و خلاقانه دست پیدا کنند. رسیدن به خطا نشانه شکست نیست، بلکه یک قدم در جهت موفقیت نهایی است. اگر خطایی نباشد، موفقیتی هم در کار نخواهد بود.
درواقع، یکی از بزرگترین بدشانسی هایی که در یک پروژه می تواند برایتان پیش بیاید، موفقیت پیش از موعد—و در عین حال نیمه کامل و ناتمام است. وقتی چنین اتفاقی روی می دهد، وسوسه می شوید که روشی را که اینقدر زود نتیجه داده است را به کار ببندید و دنبال چیز دیگری نمی روید. بعدها، شاید رقیبی از راه می رسد و همان فرایند کشفی که شما ناتمام ول کردید را دنبال می کند و به راه حلی دست پیدا می کند که به سرعت راه حل شما را کنار می اندازد.

فرهنگ های کمال
خیلی از سازمان ها این روزها بر پایه فرهنگ کمال استوارند: یک دسته عقاید و اعتقادات سازمانی که در آن هر نوع شکست غیرقابل قبول است و فقط موفقیت خالص و بی عیب جای دارد. شما برای حفظ اعتبار خود بعنوان فردی موفق، باید به همه اهدافتان دست پیدا کنید و به هیچ وجه خطایی مرتکب نشوید که نتوانید آن را پنهان کنید یا به گردن کس دیگر بیندازید.
استرس و وحشت موجود در چنین شرکت و سازمانی را تصور کنید. مجبورید کوچکترین خطایتان را یک جور لاپوشانی کنید یا هر چه در توان دارید به کار ببندید تا اشتباهتان را به گردن کس دیگری بیندارید. در این گونه شرکت ها معمولاً افراد به سرعت اوج می گیرند و بعد ناگهانی از عرش به فرش سقوط می کنند. شما مجبور به دروغ ، تقلب، تحریف اطلاعات، و مخفی سازی مشکلات هستید تا زمانیکه به بحران تبدیل شوند و دیگر نتوانید آنها را پنهان کنید.

ادامه نوشته

خودشناسی



امام علی علیه السلام :«عارف کسی است که اولاً نفس خود را بشناسد و آن را از قید و بندهای هوای نفس آزاد سازد، ثانیا نفس را از هر آنچه که او را از خدا دور می کند و در نهایت موجبات نابودی او را فراهم می سازد، دور کند».

هر که خود را شناخت خدا را شناخت.
حضرت محمد (ص)
*هر که خود را نشناخت هیچ چیزی را نشناخت.
حضرت علی (ع)
*خود را بشناس تا جهان در مقابل تو به سخن آید.
سقراط حکیم
*خود را بشناس تا خدا را بشناسی.
لائوتزو (حکیم چین باستان)
*ای انسان ، تو خود تمام جهانی .
اوپانیشاد(کتاب مقدس هندو)
*بهشت در درونتوست پس روی بخود نما.
ودا

ادامه نوشته

انواع نوآوري از ديدگاه سازمان


نوآوري را به طرق گوناگون تقسيم مي كنند، اما بهتر است كه انواع نوآوري را از ديدگاه سازمان و باتوجه به منابع مالي موردنياز، مهارتهاي موردنياز،سطح ريسك ، سرعت نوآوري براي ورود به بازار و... بررسي كنيم . زيرا اين ديدگاه كاربردي و عملي است . بنابراين باتوجه به شاخصهايي كه برخي ازآنها ذكر شد، به توضيح انواع نوآوري مي پردازيم :

1 - نوآوري بنيادي
اين نوآوري منجر به خلق بازارهاي جديد مي شود. جايگزيني لوله هاي خلاء با ترانزيستور، يك مورد از اين نوع است . ويژگي نوآوريهاي بنيادي ،توسعه انواع مواد جديد سراميك ، فيبرهاي مصنوعي ، كريستال است . پذيرش كند محصول جديد ازطرف مصرف كنندگان ، هزينه بالا و مخاطره آميزبودن اين قبيل نوآوريها ازجمله ويژگيهاي آن است . نوآوريهايي از اين قبيل براي شركت بوجودآورنده آن ، حق ثبت به وجود مي آورد و به شركت يك برتري تكنولوژيكي نسبت به رقبا مي دهد. و در درازمدت منجر به حاكميت آنها در بازار مي شود. براي به دست آوردن چنين موقعيتي در بازار شركت بايدسرمايه گذاري سنگين و مستمر بر روي مهارتهاي كاركنان و تجهيزات انجام دهد.
2 - نوآوري مبتني بر توسعه عملكرد محصول
وقتي نوآوري در محصولي به وجود مي آيد، شركتها تلاش مي كنند كه كاربرد اين محصول جديد را افزايش دهند. ويژگيهايي مانند قدرت ، دوام وانعطاف پذيري در توسعه كاربرد محصول موثر است . يك نمونه از انواع توسعه كاربرد و عملكرد محصول ، باتريهاي ليتومي بزرگ كداك است . ليتوم به نسبت باتريهاي قليايي داراي مزيت قدرت و وزن است ، اما مشكل اندازه دارد كه شركتها نتوانسته بودند اين مشكل را برطرف سازند و مهندسان شركت كداك توانستند به اين محدوديت نائل شوند. به طوركلي نوآوريهاي بنيادي ، زمينه اصلي براي توسعه كاربرد محصول را فراهم مي سازد و هركدام از اين كاربردهاي جديد با منحني S شكل حركت مي كنند. توسعه كاربردهاي محصول به لحاظ مالي كمتر هزينه بر است و هزينه تحقيق و توسعه شركتهايي كه بر روي اين قبيل نوآوريها كار مي كنند، بسيار بيشتر از شركتهايي است كه تحقيقات بنيادي انجام مي دهند. اين نوآوري نياز به ديدگاه ساختاريافته اي براي تعريف و حل مشكل و مهارتهاي مرتبط با مهندسي ، بخصوص شيمي و مهندسي مكانيك دارد و به دليل محيط رقابتي بايد كار تحقيق به سرعت به نتيجه برسد. بنابراين بايد رابطه متقابل بين كاركنان بخشهاي توليد و تحقيق و توسعه وجود داشته باشد.
3 - نوآوري مبتني بر ساختار فناوري
تجديد ساختار فناوري مستلزم واردكردن مواد يا تجهيزاتي از ديگر حوزه هاي صنعت براي توليد هر محصول جديد است كه اساسا با توسعه كاربردمحصول يا فرمول بندي جديد فرق دارد. زيرا با تركيب چندتكنولوژي ، محصولي كاملا متفاوت ارائه مي شود. از قديمي ترين نمونه هاي تجديدساختارفناوري و توليد كه محصولي كاملا جديد است ، مي توان به طراحي و توليد تانكهاي جنگي اشاره كرد. اين تكنولوژي از تركيب موتورهاي ديزلي كاميونهاي بزرگ ، تراكتورهاي كشاورزي و تفنگهاي ته پرسبك به دست آمد كه محصولي به نام زره پوش جنگي را به وجود آورد. نمونه اي از نوآوريهاي جديد كه همراه با تجديدساختار فناوري بوده ، توليد تلويزيونهاي بسيار كوچك مينياتوري قابل حمل توسط شركت سوني است . تركيب كردن موضوع عمده اين نوآوريها است . براي مثال شركت ياماهاي ژاپن از تكنولوژي سراميك براي توليد راكت تنيس استفاده كرد اين راكتها بر راكتهاي فيبري رجحان داشت و نشان داد كه چگونه تكنولوژي مواد براي هر كاربرد خاص مي تواند به ايده اي كاملا جديد تبديل گردد. در اين نوع نوآوري نيز بايد بين كاركنان توليد، مهندسي و تحقيق و توسعه ارتباط نزديكي باشد.

ادامه نوشته

ارزش انسان به چیست ؟


امام علی (ع) فرمودند:
اِنَّک مُقَوَّمٌ بــِاَدَبــِک، فَـزَ ینهُ بــِالحِلم ِ
ارزش تو به ادب توست، پس آن را با بردبارى آراسته کن

نامه پندآموز


 
سلمان زمانی که در مدائن بود، نامه‌ای از ابودرداء دریافت کرد که در آن زمان، او از سوی عمر مسئولیت قضاوت در شام را برعهده داشت. ابودرداء در نامه نوشته بود: سلام بر تو، بعد از آنکه از همدیگر جدا شدیم، خداوند ثروت و فرزندانی به من بخشیده است و در سرزمین مقدس (شام و بیت‌المقدس) سکونت کرده‌ام. سلمان در پاسخ او چنین نوشت: «سلام بر تو، برای من نوشته‌ای که خداوند ثروت و فرزند به تو بخشیده است، ولی بدان که سعادت در افزایش ثروت و فرزند نیست، بلکه سعادت در افزایش بردباری است. همچنین آن‌گاه که علم تو برایت سودمند باشد.
نوشته‌ای که در آن سرزمین مقدس (بیت‌المقدس و اطراف آن) زندگی می‌کنی، ولی این را بدان که سرزمین برای کسی جانشینِ عمل نمی‌شود. کارهای نیک انجام بده، آن‌گونه که گویی عمل خود را می‌بینی. خودت را آماده مرگ کن، گویا که در حال مرگ هستی و باید از این دنیا بروی.» سلمان حکیم در نامه دیگری برای ابودرداء چنین نگاشت: «زمین کسی را مقدس نمی‌کند، بلکه رفتار انسان است که به او قداست می‌بخشد».

روشهاي برخورد با نق زدن



آشغالا رو بردي بيرون؟ كي صندلي رو اينجا گذاشته؟ بـه چي داري فكر مي كني؟ گوشت با منه؟ " همه ما با ايـن سوهان روح آشنايي داريم -- بعد از يك روز خسته كننـده به خانه برميگرديد و هنوز زمين نشسته شروع ميشود
هميشه اينجـوري نـبـوده. درسـتـه؟ هـمـسر شـمـا عـادت داشت وقتي ساندويج از دستتان مي افتاد بخـندد و زمين را تميز كند و فكر ميكرد وقتي با كفشهاي خود در اتاق راه مـي رويـد چقدر جالب است. خوب البته كه اين طـور بـود،حداقل همسرتان مي خواست شما آنگونه برداشت كنيداما همان طـور كه همه ما ميدانيم، جنس مؤنث اگر نابـغه نباشد، زيرك و باهوش است و همسرشما ازاين موضوع آگـاهـي داشـته كـه براي بدام انداختن و پايبند نمودن شما مجبـور اسـت امـيـال خـود را سركوب نموده و از ابراز عقيده در مورد ناپختگي ها و خطاهايتان صرفه نـظـر كنـد. اكنون كه دم به تله داده ايد، ممكن است دچار دردسر شويد.
بگذاريد موضوع را بشكافيم؛اغلب زنها هميشه در حال نق زدن، و اغلب مردها هميشه در حال فريب دادن هستند. خيـلي راحـت بـگويـيـم، ايـن طبـيـعت بـشر است. همچنين مي توانيد خاطر جمع باشيد كه آنچه كه همسر شما در موردش به نـق زدن مي پردازد خطاي خود اوست. بسيار خوب، بسيار خوب، فقط در 99 درصد از موارد تقصير او است. احتمالا وي تصور نموده داراي مـقداري اضافه وزن شده و براي كاهش وزن به دليلي نياز دارد، اما مـطمئـن باشـيد كه شما آن نفري نيستيد كه بايد قرباني خبر " چاق شدن" او گرديد.
بنابراين از آنجايي كه ما مي دانيم زن ها بـدون هيـچ دلـيل مشخصي شروع به نق زدن مي كنند، مـمكن است بخـواهيم علت واقـعي اين عــمل آنها و چگونگي برخورد با آن را بياموزيم.

ادامه نوشته

اصول نوآوری


نوآوری هیچ گاه به گونه ای سیستماتیك، هدفمند وسازمان یافته شكل نمی گیرد. بیشتر نوآوران، پدیده های خود را در اثر شانس و جرقه یكباره شانس و هوششان ارائه نموده اند و نه با پشتكار و زحمت زیاد اما بسیاری از نوآوری ها قابل تدریس و یادگیری نیست چرا كه راه وروش مناسبی وجود ندارد كه به افراد یاد بدهیم چگونه باهوش و ذكاوتمند باشند .
بزگترین فرد هوشمند جهان "لئو ناردو داوینچی" است. در هر صفحه از یادداشتهای او می توان انبوهی از اندیشه ساخت چرخبال (هلیكوپتر) و زیردریایی را مشاهده كرد او می توانست با تكنو لوژی قرن شانزدهم این اندیشه ها را به نوآوری تبدیل كند.
"جیمز وات" (مخترع موتور بخار از دیدگاه دانش آموزان) و "توماس نیوكامِن" (مخترع موتور بخار از دیدگاه تاریخ دانان تكنولوژی) هر دو از نوآوران سیستماتیك و هدفمند بوده اند، اما " رابرت بوی " شیمی دان انگلیسی _ ایرلندی، یك شبه موتور احتراقی را اختراع نمود .
نوآوری هدفمند كه در نتیجه تحلیل، سخت كوشی و كار سیستمی حاصل می شود را می توان به عنوان تجربیات نوآوری مطرح نمود ودر مورد آنها بحث كرد. تقریباٌ 90 در صد نوآوری های كارآمد و اثر بخش بر همین اساس صورت می گیرد.
اما اصول نوآوری چیست؟ قطعا نوآوران استثنایی نیز در صورت پیروی از این اصول می توانند اثر بخش باشند این اصول شامل دو دسته می با شند . تعدادی از آن مواردی كه باید انجام دهیم و بخشی از مواردی كه بهتر است انجام ندهیم. البته باید به این دو دسته سه شرط را باید اضافه كنیم.

ادامه نوشته

لطیفه : نادان همه چيز دان



 اولي: ما يه رئيس داريم كه بسيار مسلط هست. اون مي‏تونه يك ساعت در مورد يك موضوع صحبت كنه.

دومي: اين كه چيزي نيست، ما يه رئيس داريم كه شيش ساعت سخنراني مي‏كنه، بدون اينكه موضوعي وجود داشته باشه.
 

چند نكته كارساز در مورد " مدیریت زمان "


1. به دیگران قول 100% بدهید كه كاری را تا  تاریخ معینی به اتمام خواهید رساند. قول دادن به دیگران در شما انگیزه ایجاد می كند.

2.   در مطالعه مجلات ، به منظور صرفه جویی در وقت ، مقالات مورد نیاز خود را جدا كنید و برای مطالعه بعدی بایگانی كنید.

3.     تندخوانی را یاد بگیرید تا بتوانید در مدت كوتاهتری مطالب بیشتری را مطالعه كنید.

4. هر فعالیتی در جهت تقویت انضباط فردی برای استفاده بهتر از وقت و مدیریت زمان باعث تقویت سایر اصول انضباطی نیز می شود.

5.  با حذف تمام كارهایی كه انجام آنها از اهمیت ناچیزی برخوردار است ، می توانید كارهای خود را با سرعت بسیار بیشتری به اتمام برسانید.

ادامه نوشته

مديريت زمان


راه‌هاي مختلفي براي بيان درك ما از زمان وجود دارد. براي قرنها مردم از حركت ماه، ساعت آفتابي، اذان،‌ زنگ كليسا براي تنظيم برنامه‌ زماني روزانه خود استفاده كردند تا اينكه در قرن دوازدهم راهبان كاتوليك ساعت‌هايي را براي تنظيم فعاليت‌هاي خود ساختند.

در طول تاريخ تمدن‌ها به زمان و ابعاد آن توجه داشته‌اند و اين توجه در اين دوران نيز وجود دارد و عباراتي مانند «وقت طلاست» گوياي اين توجه است. جوامع امروزي جوامعي هستند كه در آنها تعداد ساعات كافي در طول روز وجود ندارد. فناوري‌هاي نو محيطي فراهم آورده‌اند كه تقريباً در مدت زمان كم مي‌توان به خيلي از اطلاعات دسترسي پيدا كرد و خيلي كارها را سريعتر و آسانتر انجام داد اما تمايل به سريعتر انجام دادن كارها و بيشتر كار انجام دادن روز ‌به ‌روز بيشتر مي‌شود.
اين رويكرد كه همواره با بشر همراه بوده ‌است اين احساس را براي او به وجود آورده ‌است كه از زمان عقب مي‌ماند و نمي‌تواند از آن به صورت مؤثر بهره گيرد. تاريخ به ما مي‌گويد كه مديريت ضعيف زمان يك مسئله قديمي است، مسئله‌اي است كه فناوري آن را به وجود نياورده ‌است و آن را نمي‌تواند حل كند. در شرايطي كه ابزار بيشتري براي مديريت زمان در اختيار داريم و فرايند‌هاي اداري، كمتر درپيچ و تاب تشريفات اداري و كاغذ بازي گم مي‌شوند، مديريت ضعيف زمان را كمتر مي‌توان مخفي كرد. مديريت زمان موضوعي است كه همه ما، چه در زندگي شخصي و چه در زندگي حرفه‌اي، نياز داريم با آن روبرو شويم تا در زندگي موفق شويم.
در ادامه در مورد وجوه مختلف مديريت زمان صحبت مي‌كنيم. ابتدا نگاهي به اصول عمومي مديريت زمان خواهيم داشت. توجه به اين اصول كمك مي‌كند كه درك بهتري از مفهوم مديريت زمان داشته باشيم و پيشنهادهايي ارائه مي‌كند كه مي‌توانيد آنها را در حوزه‌هاي مديريت زمان در زندگي خود به كار بريد. پس از ارائه رهنمودهاي عمومي، به حوزه‌هاي مديريت زمان به صورت دقيق‌تر خواهيم پرداخت. ابتدا راجع به مديريت زمان در زندگي شخصي مي‌پردازيم و سپس مديريت زمان را در حوزه كسب و كار مدنظر قرار مي‌دهيم.

2- اصول عمومي مديريت زمان
مديريت زمان مجموعه‌اي از مهارتهاست كه شما را در استفاده مؤثر از زمان كمك مي‌كنند. رهنمودهاي عمومي وجود دارند كه مي‌توانند براي مديريت زمان در حوزه‌هاي متفاوت مانند خانه، مدرسه و كار استفاده شوند. در اين بخش، برخي از اين رهنمودها را شرح مي‌دهيم. ابتدا دلايل استفاده نكردن مردم از مديريت زمان و مزاياي حاصل از مديريت زمان را مورد بررسي قرار مي‌دهيم.
احتمالاً روشن‌ترين دليل عدم استفاده از مديريت زمان اين است كه مردم نمي‌دانند مديريت زمان چيست. دليل دوم سستي و تنبلي است؛ بعضي از مردم فاقد هدف و انگيزش لازم براي برنامه‌ريزي مؤثر هستند. گروه سومي كه از مديريت زمان استفاده نمي‌كنند آنهايي هستند كه دوست دارند تحت فشار و تنگي وقت (دقيقه نود) و شرايط بحران كار كنند.
ممكن است در شرايطي استفاده نكردن از مديريت زمان توجيه‌پذير باشد اما مزاياي استفاده موفق از مديريت زمان هر گونه دليل يا توجيه را رد مي كند. مديريت زمان كمك مي‌كند كه تعيين كنيد كدام يك از كارهايي كه انجام مي‌دهيد مهمترين هستند. اين عمل به شما اين امكان را مي‌دهد به برخي فعاليتها اولويت زيادي دهيد و برخي از فعاليت‌ها را حذف كنيد. هم‌چنين مديريت زمان به شما كمك مي‌كند كه از طريق حذف مزاحمت‌ها و فعاليت‌هاي غيرضروري، مدت زماني كه واقعاً كار مي‌كنيد را افزايش دهيد. يكي از وجوه رضايت بخش مديريت زمان كاهش استرس در زندگي است. كاهش سطح استرس موجب بهبود سلامت روحي و جسمي مي‌شود.

2-1- چگونه وقت خود را مي‌گذرانيد؟

ادامه نوشته

چگونه استخدام شويم؟


فرآيند استخدام شدن امروزه بسيار پيچيده و سخت شده است. براي اين سختي دلايل زيادي وجود دارد مثلا تعداد افراد متقاضي كار بسيار زياد است و مطمئنا يك مدير با اطمينان نمي تواند بگويد فردي كه براي استخدام انتخاب كرده است از بقيه بهتر است. يا اينكه استخدام بسيار هزينه زا است (هزينه حقوق، آموزش، بيمه و ...).مديران با اين ريسك روبرو هستند كه آيا استخدام اين كارمند آيا واقعا  برايشان سود آور است؟و ...

يكي از راه هاي مفيد براي استخدام انجام دادن كار مجاني براي ديگران است. اين راهكار بخصوص براي افرادي كه فاقد تجربه هستند فوق العاده مفيد است. شما به شركتي كه تمايل داريد در آنجا كار كنيد مي رويد و بر اساس توانايي ها و دانش خودتان پيشنهاد انجام كاري را به صور مجاني مثلا به مدت يك ماه به آنها مي دهيد. در مدت اين يك ماه با جان و دل براي آنها كار مي كنيد و تمام سعي خود را براي افزايش سود آن شركت انجام مي دهيد.

حال يك سوال:
كدام كارفرمايي، كارمندي كه مثلا يك ميليون تومان در ماه به آنها سود مي رساند استخدام نمي كند؟ هر مديري حاضر است فردي را كه بتواند سود آنها را افزايش دهد استخدام كند و بعد ماهيانه بخشي از همان سود را به عنوان حقوق به او بدهد.
اين يك راهكار برنده ـ برنده است. شما به شركت سود مي رسانيد و آنها بخشي از اين سود را به عنوان حقوق به شما مي دهند. حتي اگر بعد از يك ماه نتوانستيد استخدام شويد حداقل يك رزومه و تجربه كاري پيدا كرده ايد كه به شما كمك مي كند كه راحت تر در جاي ديگري مشغول به كار شويد.

شما پيشنهاد ديگري داريد؟

نویسنده:نصيري، احسان
منبع : http://www.mgtsolution.com/olib/810948916.aspx

قانون جذب


یکی از مهم ترین قوانینی که برهمه انسانها, جهان وکائنات حکمرانی میکندقانون جذب است .طبق این قانون ما انسانها به مانند آهنربایی بزرگ عمل می کنیم که همیشه اشخاص,فرصت ها,موقعیت ها و کلا"تمام چیزهائیکه که باافکار و شخصیت مان همسان باشد جذب می کنیم.وبر طبق قانون جذب هرآنچه که الان در زندگی خود داریم چه شادی چه غم,چه ثروت چه فقر,چه خوشبختی چه بدبختی همه و همه توسط خودمان ایجاد شده است.

دنیا همچون مادر مهربانیست که به هرچیزی که بخواهیم ودائما به آن فکر کنیم سخاوتمندانه به ما هدیه میدهد.همیشه به یاد داشته باشیم که دنیای ما آئینه افکار ماست. وامروز ما ساخته افکار دیروز ما وفردای ما ساخته افکار امروز ماست.پس بخاطربسپاریم که:ما همانی هستیم که میاندیشیم پس اندکی به خود لطف کنیم و بزرگ بیاندییشیم.افکار بزرگ چون نهالیست که روزبروزباعث بزرگی صاحبش می شود.
مردبزرگی می گفت :مراقب فکرهایت باش,زیراآنها به گفتارت تبدیل می شوند. مراقب گفتارت باش, زیراآنها به رفتارت تبدیل میشوند.مراقب رفتارت باش, زیراآنها به عادت هایت تبدیل میشوند. مراقب عادت هایت باش,زیرا به شخصییتت تبدیل می شوند. و مراقب شخصیتت باش. زیرا آنها به سرنوشتت تبدیل می شوند.خود را باور داریم, همانگونه که خداوندما را باوردارد.
هیچ محدودیتی برای موفقیت,قدرت فکر و قدرتهای درونی انسان وجود نداردجز محدودیتی که خود در ذهن خویش ترسیم می کنیم.همانطور که می دانید :1) پول دارترین مرد جهان کار خود را از پارگینگ منزل پدری خود شروع کرد!بله خوب اورا شناختید او بیل گیتس رئیس مایکروسافت است که می توان به یکی ازمحصولات شرکت وی که روی همه کامپیوتر ها نصب است یعنی برنامه ویندوز اشاره کرد.

ادامه نوشته

ایــده چیست؟


ایده متنی(تفکری) است که به این سئوالات پاسخ دهد: چه کنیم؟ چرا؟ چگونه؟ برای چه کسانی؟ پیش نیازها چیست؟


مثال 1: ساخت گیره کفش (كفش ضد يخ)
چه کنیم: گیره کفش داشته باشیم
چرا: در زمستان به علت یخ زدگی معابر،چون كودكان ضعیف و بی احتیاط هستند سر می خورند
چگونه: اگر کفشی داشته باشیم که کف آن دارای میخ پلاستیکی باشد باعث افزایش سطح اسطحکاک می شود
برای چه کسانی: کودکان و نوجوانان
پیش نیازها چیست: یک کفی که دارای میح پلاستیکی می باشد و قابل نصب به کف کفش می باشد

مثال2 : حسگر مراقبت از کودکان
چه کنیم: حسگر مراقبت از کودکان بسازیم
چرا: به دلیل اینکه کودکان نیاز به مراقبت ویژه دارند و مادران دارای کارهای زیاد در منزل می باشند
چگونه: در نقاط خطر آفرین برای کودکان یک سنسور نصب می شود و همچنین یک سنسور دیگر در لباس کودک جایگزاری می شود و در صورت نزدیک شدن کودک به فاصله چند متری نقاط خطر آفرین آژیر خطر به صدا در می آید و مادر کودک متوجه و کودک را از محل خطر دور می نماید
برای چه کسانی: کودکان
پیش نیازها چیست: سنسور های الکترونیکی

چه تفکری ایده است؟
هر تفکری که در چارچوب تعریف ایده قرار گیرد ایده می باشد
1- ایده هایي که مرتبط با محصولات و چیزهای موجود می باشد به شرط تغییر در ساختار آن ایده می باشد.
2- پایان نامه های کارشناسی ارشد و طرح های تحقیقاتی که مبتنمی بر نوآوری باشد و منجر به تولید محصول جدید یا ابداع روش علمی جدید شود به شرط اینکه در نشريات علمی چاپ نشده باشد ایده می باشند (آیا ایده است؟/ ضمنا این ایده دانشجو است یا استاد راهنما؟ نقش مشاور او چیست؟- از نظر IP)
3- اگر ایده فردی توسط خود شخص به محصول تبدیل شده باشد ولی هنوز ثبت نشده و یا در نمایشگاه و جشنواره ای ارائه نشده باشد هنوز ایده می باشد

چه چیزی ایده نیست؟

ادامه نوشته

خط سير بزرگترين بانک جهان


بانک آمريکا يک شرکت خدمات مالي است که از لحاظ دارايي بزرگترين کمپاني هلدينگ بانکي در آمريکا محسوب مي‌شود. اين بانک مشترياني در بيش از 150 کشور دنيا داشته و تقريبا‌ با 99 درصد از 500 شرکت برتر فورچون آمريکا و 83 درصد ليست فورچون جهاني ارتباطات مالي دارد.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، در سال 2010 اين بانک به عنوان پنجمين کمپاني آمريکا از لحاظ درآمد معرفي شد که در ميان شرکت‌هاي غيرنفتي، پس از والمارت رتبه دوم را براي اين بانک رقم مي‌زد. همچنين مجله «فوربس» بانک آمريکا را در رتبه سوم بهترين کمپاني‌هاي بزرگ جهان قرار داد.
خريداري شرکت بزرگ «مريل لينچ» در سال 2008، اين بانک را به بزرگترين بنگاه مديريت دارايي جهان و يکي از سردمداران سرمايه‌گذاري بانکي در جهان تبديل کرد.
بانك آمريكايي در سال 1874 ميلادي در شهر شارلوت تاون آمريکا تاسيس شد. پس از چندين بار تغيير نام، «آمادئو جيانيني» در سال 1904 آن را خريداري کرد و نام آن را بانک ايتاليا گذاشت. هدف او ايجاد يک بانک براي مهاجراني بود که نمي‌توانستند از خدمات ساير بانک‌ها استفاده کنند.
بانک ايتاليا که دفتر مرکزي‌اش در سان‌فرانسيسکو قرار داشت، در جريان زمين لرزه سال 1906 شديدا آسيب ديد، ولي جيانيني جزو معدود بانکداراني بود که توانست تمامي ‌پول‌هاي بانکش را از ميان شعله‌هاي آتش بيرون کشيده و نجات دهد. پس از چند روز او شروع به وام دادن آن پول‌ها به زلزله زدگان کرد. با بازگشت آن پول‌ها، او قدرت و اعتبار بيش از حدي به دست آورد و در سال 1922 «بانک ايتاليا و آمريکا» را در ايتاليا تاسيس كرد.

ادامه نوشته

چه جوابی بدهیم ؟


جواب سلام را با علیک بده ،

       جواب تشکر را با تواضع،

          جواب کينه را با گذشت،

             جواب بي مهري را با محبت،

                  جواب ترس را با جرأت،

                      جواب دروغ را با راستي،

                          جواب دشمني را با دوستي،

                              جواب زشتي را به زيبايي،

                                  جواب توهم را به روشني،

                                      جواب خشم را به صبوري،

ادامه نوشته

روند تکامل مدیریت

مطالعه سیر تکاملی مدیریت از گذشته تا کنون, نشان‌دهنده روند تغییر نوع تفکر بشر است. روزی پول و ثروت حرف اول و آخر را می‌زد, اما امروز فکر و اندیشه. روزی فقط خروجی اهمیت داشت اما امروز منابع انسانی داخل مجموعه و مشتری. مشاهده و بررسی این روند, حاوی درس‌های بسیار ارزنده‌ای برای ما است. اینکه بدانیم کجا هستیم و چقدر فاصله داریم.

ظهور مدیریت
انسان از اولین روزهای خلقت خود با مفهوم مدیریت همراه بوده است. اما برای اولین بار این چینی‌ها بودند که در حدود 1100 سال قبل از میلاد مسیح, به صورت سازمان‌یافته چهار وظیفه مدیریتی برنامه‌ریزی, سازمان‌دهی, رهبری و کنترل را تجربه کردند. بعد از آنان نیز ایرانیان, مدیریت را  با تجربیات و نگرش‌های خود آزمودند. در حدود سال‌های 350 تا 400 قبل از میلاد, یونانیان مدیریت را به عنوان یک هنر متمایز تشخیص داده و رویکردی علمی را برای آن ابداع نمودند. در آغاز قرن بیستم, مدیریت به عنوان یک رشته و مقوله رسمی و ساخت‌یافته مطرح شد.

اولین مفاهیم مدیریت و تاثیرات آنان
اولین مقولات کلیدی که باعث تعویق رشد و شکوفایی کسب‌وکارهای گذشته می‌شدند ارتباطات و حمل‌ونقل بوده‌اند. به مرور زمان و با تسهیل و بهبود این دو,  شرکت‌ها مسیر رشد خود را با شتاب در پیش گرفتند و هر روز پیچیده‌تر شدند. در چنین شرایطی کوچکترین ارتقا و بهبودی در شگردهای مدیریتی باعث بروز تغییرات قابل‌توجه‌ای در کمیت و کیفیت تولیدات می‌شد. ظهور عوامل ذیل در این عرصه,‌ نقشی کلیدی در رشد شرکت‌ها و سازمان‌ها بازی نمود:
1. ظهور مفهوم ”اقتصاد مقیاس“ (یعنی کاهش هزینه متوسط تولید در ازای افزایش حجم کل تولید) مدیران بسیاری را برای ایجاد رشد هرچه بیشتر برانگیخت.
2. انقلاب صنعتی باعث شد تا به مسایل و مشکلات مدیریت (به ویژه کارآیی, فرآیندهای تولید, و کاهش هزینه‌ها) به صورت جدی‌تر و برمبنای تفکر سیستماتیک پرداخته شود.

ادامه نوشته