جذب منابع مالی و مدیریت پروژه- آموزههایی از یک پروژه موفق محیط زیستی
جذب منابع مالی و مدیریت پروژه- آموزههایی از یک پروژه موفق محیط زیستی
در سال ۱۳۸۴، تعدادی از جوانان فعال در حوزه پروژههای حفاظت از محیط زیست تصمیم گرفتند فعالیتهای خود را با تاسیس یک سازمان غیر دولتی (ان جی او) محیط زیستی به صورت جدی تری دنبال کنند. آنها، سازمان غیرانتفاعی "کانون محیطبان" را در تهران به ثبت رساندند. امروز گستره فعالیتهای ان جی اوی کوچک محیطبان به وسعت کشور پهناورمان است؛ از سیستان و بلوچستان گرفته تا چهارمحال بختیاری و از خراسان جنوبی تا آذربایجان غربی. لیلی خلعتبری – فارغ التحصیل رشته مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست و از دانش آموختگان مدرسه پرتو- از موسسان این سازمان است. گفتگوی زیر چکیده تجربیات وی در انجام یکی از پروژههای کانون محیطبان برای محافظت از یکی از گنجینههای طبیعی ایران زمین است که با هم میخوانیم.
پرتو: چطور شد که به فکر تاسیس سازمانی برای خود افتادید؟
ل. خ: اعضای گروه ما تقریبا ۴-۵ سالی بود که در حوزههای مختلف محیط زیست فعال بودند و در پروژههایی هم برای مثال با سازمان حفاظت محیط زیست و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی همکاری داشتیم. با گذشت زمان، تصمیم گرفتیم که خودمان به طور جدی قدم در این عرصه بگذاریم و پروژه بگیریم و تنها راه برای این کار، رسمی شدن فعالیتهای گروه از طریق ثبت موسسه بود. پس اقدام به ثبت کردیم. از آنجایی که ثبت به صورت ان جی او (سازمان غیردولتی) بسیار پیچیده و زمانگیر بود ما سازمان خود را به شکل شرکت غیرانتفاعی به ثبت رساندیم.
پرتو: از همکاران شما، تعریف های زیادی در مورد موفقیت پروژه حفاظتی مشارکتی از تالاب کانی شنیدهایم؛ اگر ممکنه در این گفتگو به جزئیات پروژه "حفاظت مشارکتی از تالاب کانی" بپردازیم. هدف اصلی این پروژه چه بود؟
ل.خ: در پروژه تالاب کانی برازان، هدف کلی "بررسی علمی و مطالعاتی تنوع زیستی و حفاظت عملی از آن، آموزش، آگاه سازی و توانمندسازی جوامع محلی برای حافظت مشارکتی و ایجاد معیشت پایدار" بود. ما در طبس تجربهای مشابه در آگاه سازی و توامندسازی جوامع محلی داشتیم که به نوعی به ما در اجرای این پروژه نیز کمک کرد.
پرتو: چرا این پروژه را انتخاب کردید؟ آیا پشتوانه مالی برای انجام این پروژه توسط سازمان خاصی در نظر گرفته شده و درخواست برای دریافت پروپوزال (طرح پیشنهادی) اعلام شده بود؟
ل.خ: خیر. دلیل انتخاب این پروژه، دریافت درخواست خاصی برای انجام پروژه در تالاب کانی برازان نبود. "گروه پرنده نگری طرلان" پیش از ما پروژهای برای ترویج پرندهنگری داشتند که یکی از مکانهای پایلوت پروژه آنها تالاب کانیبرازان بود؛ انجام این پروژه نهایتا منجر به آشنا سازی مردم محلی با پرندگان، پرنده نگری و طبیعت گردی شده بود. در همین زمان، یکی از افراد گروه ما طی سفری به منطقه، مشکلات موجود و تهدیدات علیه تنوع زیستی در تالاب را مشاهده کرده بود. از طرفی، شواهد بر این بود که اختلافات بین دو روستای تالاب نیز به این مشکلات دامن زده است. در نتیجه، نیاز به آگاه سازی و توانمندسازی جوامع محلی برای حفاظت از تنوع زیستی تالاب به شدت احساس میشد. از آنجایی که این موارد در شرح خدمات پروژه گروه طرلان وجود نداشت، گروه ما اقدام به نوشتن طرح پیشنهادی روی این پروژه کرد و این طرح را برای حمایت مالی به دفتر کمکهای کوچک برنامه عمران سازمان ملل متحد ارسال نمود که نهایتا به تصویب رسید.
پرتو: تیم اجرا کننده پروژه در مجموع چند نفر بودید؟ لطفا تقسیم وظایف را هم توضیح دهید.
ل.خ: ما در تیم اصلی اجرای طرح ۷ نفر بودیم. وظایف کلی به این شکل تقسیم شده بود: یک نفر مدیر پروژه، یک نفر هماهنگ کننده، یک نفر تسهیلگر و یک نفر مسئول گروه آموزشی بود. همین طور در هریک از روستاها و شهر مهاباد یک نفر هماهنگ کننده محلی داشتیم. در کنار این افراد، تعدادی هم داوطلب داشتیم که در برنامههای آموزشی به عنوان آموزشگر حضور داشتند.
پرتو: روستاهای تالاب در چه شرایطی هستند و چه قدر جمعیت دارند؟
ل.خ: دو روستای قرهداغ و خورخوره در اطراف تالاب قرار دارند. روستای قرهداغ با ۱۶۳خانوار، ۸۸۷ نفر جمعیت و روستای خورخروه با ۲۲۲ خانوار، ۱۲۷۰ نفر جمعیت دارد. فعالیت اقتصادی اصلی دامداری و کشاورزی است و خانمها نقش مهمی را در هر دوی این فعالیتها بر عهده دارند.
پرتو: آموزشها و آگاه سازیهای شما شامل چه مواردی میشد؟
ل.خ: این آموزشها موارد گستردهای را پوشش میداد؛ مواردی که منجر به معیشت پایدار و حفاظت از محیط زیست منطقه میشد. برای مثال یکی از موارد مهم، آگاه سازی در مورد باید و نبایدهای گردشگری یا همان صنعت توریسم در بین مردم منطقه بود. تصور غالب مردم منطقه این بود که محل اسکان گردشگران باید لوکس و شیک باشد و با غذاهای خاص و مدرن از آنها پذیرایی شود. در صورتی که گردشگران اینگونه مناطق به دنبال غذا و اسکان محلیاند و به دیدن تجربه زندگی محلیان علاقه دارند و صنایع دستی محصول همان منطقه را میخواهند. برآورد ما این بود که اگر این آگاه سازی صورت گیرد جامعه محلی استفاده بهینهتری از صنعت گردشگری منطقه خواهند کرد. بنابراین، برای آگاه سازی در مورد باید و نبایدهای توریسم، در جلسات و صحبتهایی که با مردم محلی داشتیم تصورات و انتظارات آنها را شنیدیم. سپس انتظارات طبیعتگردها را برای آنها توضیح دادیم. البته ناگفته نماند که پروژه گروه "پرنده نگری طرلان" تا حدی کار ما را در این زمینه تسهیل کرده بود.
پرتو: لطفا از فعالیتهای خلاقانهای که برای ترویج معیشت پایدار و دستیابی به اهداف پروژهتان انجام دادید بگویید.
ل.خ: یکی از امکاناتی که به گردشگری مربوط شده و میتواند نقش مهمی در معیشت پایدار جمعیتهای محلی داشته باشد، صنایع دستی محلی است. اما در روستاهای تالاب صنایع دستی برای فروش وجود نداشت چرا که فروشگاهی در آن منطقه نبود. گردشگران برای خرید صنایع دستی باید به مهاباد میرفتند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم اهمیت بهرهگیری از صنایع دستی محلی را برای مردم دو روستای منطقه روشن کنیم. از خانم افسانه احسانی در موسسه "آوای طبیعت پایدار" که تجربه موفقی در زمینه رونقبخشی به صنایع دستی محلی در قشم داشتند، دعوت کردیم به منطقه بیایند و با حضور ایشان و خانمهای محلی در هر یک از دو روستای تالاب به طور جداگانه جلسهای با هدف دیدن و شناختن صنایع دستی موجود در روستا برگزار کردیم.
با تاکید بر اهمیت صنایع دستی در این جلسات، نکات بسیار ارزشمندی هویدا شد. برای مثال، خانمهای مسن روستا نیز که در جلسات حضور داشتند روشهایی از گلدوزی و صنایع دستی را مطرح کردند که حتی به دخترانشان هم آموزش نداده بودند، چرا که از اهمیت ماندگاری و ارزش این روشها بیاطلاع بودند. خانم احسانی تسهیلگر آموزش، در این جلسات پیشنهاد دادند که خانمهای محلی از این روشها و هنرها برای دوختن و تزیین چیزهایی که قابل فروش به گردشگران باشد مانند کیف، روسری، رومیزی، جای قاشق و چنگال و غیره استفاده کنند. خانم نازنین رمضانی که از دانشجویان موسسه آوای طبیعت پایدار بودند نیز از روی طرحهای به جا مانده از لباسهای دوران مختلف تاریخی به خصوص دوره ساسانی و با الهام از طرحهای پرندگان آن دوره، طرح گلدوزیها را کشیده و در اختیار خانمها قرار دادند. این طرحها مربوط به طبیعت محلی منطقه میشد.
کارگاههای عروسک بافی نیز از دیگر اقدامات ما برای رونق صنایع دستی بود. به پیشنهاد خانم دارایی- مدیر دفتر کمکهای کوچک سازمان ملل- خانم نوشین نقوی از همکاران ما عروسکهایی به شکل فلامینگو طراحی کردند و دوخت عروسکهای طراحی شده را در دو کارگاه در هر یک از دو روستای قرهداغ و خورخوره به خانمها آموزش دادیم. در هر کارگاه یک روزه، به طور متوسط هشت عروسک درست شد. مواد اولیه دوخت ۱۰ عروسک دیگر را نیز در اختیار شرکت کنندگان قرار دادیم تا حداقل ۱۰ عروسک دیگر نیز بدوزند و پس از آن با درآمد حاصل از فروش این عروسک ها بتوانند مواد اولیه را خودشان خریداری کنند و به تولید ادامه دهند.
پرتو: برنامه فروش صنایع دستی تهیه شده چه بود و چه برنامهای برای پایداری آن داشتید؟
ل.خ: تاکید بر این بود که صنایع دستی این منطقه در خود همین ناحیه به فروش برسد. به همین دلیل، با دهیارهای دو روستا صحبت کردیم و قرار شد که یک اتاق در فرمانداری را به فروش صنایع دستی تولیدی اختصاص دهند و نام تولیدکننده و قیمت محصول را روی آن بچسبانند. به این ترتیب، خریدار در صورت تقاضای بیشتر میتوانست به سازنده محصول مراجعه کرده و درخواست تعداد بیشتری نماید.
سیاست قیمت گذاری محصولات نیز به این ترتیب بود که با فروش هر محصول درصدی از پیش تعیین شده به صندوق توسعه صنایع دستی روستا میرسید و مابقی آن متعلق به سازنده محصول میشد. صندوق مورد نظر نیز برای توسعه فعالیتهای تولید صنایع دستی با توافق خود سازندگان ایجاد شد تا بتوانند با جمع شدن کم کم سرمایه در آن به فعالیتهای خود رونق بدهند. برای مثال با پول جمع شده در صندوق یک چرخ خیاطی بخرند. به این صورت، پایداری این معیشت تامین میشد.
پرتو: از فعالیتهای آموزشی پروژه بگویید.
ل.خ: یکی فعالیتهای اصلی آموزشی پروژه، آموزش دانش آموزان دو روستا در سه مقطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان بود. این آموزش با هدف آشنایی دانشآموزان با محیطزیست، تالاب، پرندگان و لزوم و روشهای حفاظت از آنها انجام میشد و دو دبستان، دو راهنمایی دخترانه، دو راهنمایی پسرانه و یک دبیرستان دخترانه و یک دبیرستان پسرانه را شامل میشد. به طور کلی، ۱۹۷ دانش آموز در این آموزشها تحت پوشش قرار گرفتند.
پرتو: روش شما در این آموزشها چطور بود؟
ل.خ: در نخستین مرحله، برای سنجش اطلاعات آنها از روش پیش آزمون استفاده کردیم و در جلسه اول این آزمون را برگزار کردیم تا از سطح اطلاعات آنها مطلع شویم. سه جلسه نیز برای آموزش اختصاص دادیم که جلسه آخر آن در کنار تالاب و در دامان طبیعت برگزار شد تا بتوانند آنچه را که در طی جلسات گذشته در کلاس آموخته بودند از نزدیک ببینند. هر یک از این جلسات با فواصل زمانی یک ماه برگزار میشد و پس از اتمام هر جلسه یک تمرین به آنها داده میشد. برای مثال، از آنها میخواستیم که یک نقاشی با موضوع پرندگان مهاجر بکشند و در صورتی که خودشان مایل بودند یک داستان یا کلاژ نیز برای آن درست کنند. سعی ما بر این بود که دانش آموزان برای انجام تکالیف علاقمند باشند و فکر نکنند که علاوه بر تکالیف مدارس، تکالیف کلاس نیز به آنها اضافه شده است و بیشتر به عنوان یک کلاس فوق برنامه و تفریحی به کلاس نگاه کنند.
پرتو: در کلاسها چه مواردی را آموزش میدادید؟ فعالیتها چگونه بود؟
ل.خ: برای مثال کارتون "پنجاه سال دور دنیا" را که زندگی یک لاک پشت را نشان داده و مشکلات محیط زیستی و موجودات آبی را به تصویر میکشد، به بچهها نشان دادیم تا با مشکلات موجودات آبزی تالاب خود بهتر آشنا شوند.
و یا مثلا بازیهای مختلفی هم در کلاسها انجام میدادیم؛ برای مثال، اسم پرندههای تالاب را روی کارت مینوشتیم و به هریک از بچهها یکی از این کارتها را میدادیم تا به سینه خود بزنند و دیگر همکلاسیهایشان آنها را با نام نوشته شده روی کارت (نام یکی از پرندههای تالاب) صدا بزنند. این کار باعث شد بچهها با پرندگان تالاب احساس نزدیکی زیادی بکنند و برای حفظ آنها بیشتر تلاش کنند. جالب بود که در جلسه بعد، همه بچهها بدون اینکه به آنها گفته شده باشد، با کارتهای خود در کلاس شرکت کرده بودند.
پرتو: آیا برای حفاظت از تالاب به طور مستقیم نیز کاری انجام دادید یا همه فعالیتهای پروژه در حوزه توانمندسازی و آموزش بود؟
ل.خ: در حوزه حفاظت مستقیم نیز فعالیتهایی داشتیم. برای مثال، یکی از مشکلات عمده منطقه صید بیرویه ماهی بود و برای کاهش آن باید مستقیما وارد عمل میشدیم. پیش از آغاز پروژه ما، سه تعاونی محیط زیستی در این ناحیه راه اندازی شده بود: تعاونی زیست محیطی مهاباد، تعاونی شورای روستای خورخوره و تعاونی شورای روستای قره داغ. هر سه این تعاونیها همکاری بسیار مفیدی با ما داشتند و به نوعی شریک پروژه ما بودند. برای کاهش ماهیگیری بیرویه در تالاب، تصمیم گرفتیم که از اعضای محلی کمک بگیریم. با این پیشنهاد، پس از رایزنی با تعاونیهای مذکور و پیگیری آنها، بخشداری شهرستان مهاباد از هریک از دو تعاونی روستای خورخوره و قره داغ یک نفر را به عنوان "همیار محیط زیست" انتخاب و استخدام کرد. این عمل روند تهدیدآمیز صید ماهی را در تالاب محدود کرد و همکاری بین محیط زیست و روستاییان را نیز بیشتر نمود.
از دیگر فعالیتهای این تعاونیهای محیط زیستی در روستای خورخوره و قره داغ، میتوان به تلاش آنها برای حفاظت از تالاب در روز "سیزده بدر" اشاره کرد. آنها در روز سیزدهم فروردین برای حافظت از تالاب، بروشورهایی چاپ کرده و بین مردم پخش کردند که در آنها به مردم یادآوری میشد از انجام چه رفتارهایی در محیط زیست خودداری کنند تا به آن لطمهای وارد نشود. در عین حال، چندین نفر از اعضای تعاونی نیز خودشان در روز سیزده بدر به تالاب آمدند و ضمن صحبت با مردم، مراقب بودند که فعالیتهای تخریب کننده محیطزیست به حداقل برسد.
پرتو: عمدهترین چالشهایتان در انجام این پروژه چه بود؟
ل.خ: در این پروژه کار با ادارات دولتی یکی از بزرگترین چالشها بود، چرا که قوانین و مقررات آنها برای گرفتن مجوز و غیره میتواند بسیار وقت گیر باشد و به پیچیدگیهای انجام پروژه بیفزاید. برای مثال، در اختصاص اتاقی از فرمانداری به فروش محصولات محلی پس از ماهها هنوز نتوانستهایم از طرف فرمانداری ضمانت داشته باشیم که با تعویض فراماندار اتاق فروش تعطیل نشود. البته ناگفته نماند که همکاری فرماندار مهاباد برای ما بسیار کلیدی بود و اگر همکاری ایشان با این پروژه نبود، بسیاری از مراحل آن بیسرانجام میماند.
چالش مهم دیگری که با آن درگیر بودیم، همکاری کم دو روستا برای حفاظت و مدیریت تالاب بود. برای این که بتوانیم بر این چالش غلبه کنیم منافع مشترک دو روستا را روی تالاب توضیح دادیم؛ از جمله بحث گردشگری و پتانسیل درآمدزایی آن. این فرصت را پررنگ کردیم و سعی نمودیم توضیح دهیم که همکاری دو روستا با هم در این راستا چقدر حائز اهمیت است. مشاهدات ما در پایان پروژه نشان میداد که توانسته بودیم بر این مشکل تا حد مناسبی چیره شویم.
پرتو: بسیار ممنون از پروژههای جالب و سپاس از این که وقتتان را در اختیار پرتو قرار دادید. برایتان آرزوی موفقیت روز افزون داریم.
کانون محیطبان در هشت سال گذشته، ۱۵ پروژه مختلف را انجام داده است و نیز فعالیتها و پروژههای داوطلبی هم داشته است. در زیر مروری بر پروژههای گذشته این سازمان غیردولتی موفق در حوزه حفاظت محیط زیست داریم:
پروژه "بررسی امکان وجود یوزپلنگ در منطقه حفاظت شده بیدوییه" که با حمایت مالی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و سازمان حفاظت محیط زیست انجام شد.
پروژه "آگاه سازی و توانمندسازی جوامع محلی پناهگاه حیات وحش نایبندان و شهر طبس جهت حفظ گونه یوزپلنگ آسیایی" که در راستای اهداف حفاظتی پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و دفتر کمکهای کوچک برنامه عمران سازمان ملل متحد به اجرا درآمد.
پروژه "بررسی وضعیت و ارزیابی مطلوبیت زیستگاه خرس سیاه آسیایی در شهرستان جیرفت" که در آن وضعیت خرس سیاه آسیایی در استان کرمان را با همکاری سازمان حفاظت محیط زیست و اداره کل حفاظت محیط زیست استان کرمان بررسی گردید.
پروژه "بررسی وضعیت پستانداران منطقه زاگرس مرکزی به منظور تعیین گونههای شاخص و ارائه راهکارهای حفاظت از آنها" که با همکاری پروژه بین المللی حفاظت از تنوع زیستی در سیمای حفاظتی زاگرس مرکزی، سازمان حفاظت از محیط زیست و ادارات کل استانهای مربوطه به انجام رسید.
و نیز پروژه "حفاظت مشارکتی از تالاب کانی برازان جهت حفظ تالاب و تنوع زیستی آن از طریق توانمندسازی جوامع محلی روستاهای قره داغ و خورخوره" که شرح آن در بالا آمده است.
در کنار پروژههای انجام شده، فعالیتهای داوطلبانهای هم مانند آموزش و آگاه سازی مردم در تهران و دیگر نقاط کشور توسط کانون انجام شده است.
پروژه داوطلبانه حفاظت از پرندگان مهاجر در فریدونکنار که به مدت چهار سال است که در حال اجراست و محیطبان نیز به صورت داوطلبانه در آن فعالیت میکند. این پروژه برای حفاظت از هزاران قوی مهاجر است که در زمستان به تالاب سرخرود فریدونکنار میآیند.سمنهای دیگری مانند انجمن حمایت از حیوانات نیز از این پروژه حمایت مینمایند.
منبع :http://partoschool.org
+ نوشته شده در ساعت توسط اسلامي
|