انديشه هاي چستر بارنارد در خصوص فرآيند تصميم گيري
    
چستر بارنارد ساليان دراز رئيس شركت تلفن بل در نيوجرسي آمريكا بود. كتابش به نام « وظيفه هاي مديران » در ميان نوشته هاي مربوط به مديريت يك اثر كلاسيك به شمار م يآيد. برجسته ترين كار “بارنارد” تحليلي است كه از فرآيند تصميم گيري بدست داده است. او مي گويد: فرآيند تصميم گيري دو جنبه دارد: جنبه منطقي و جنبه غيرمنطقي كه به گون هاي جدايي ناپذير درهم آميخته اند.فرآيند منطقي با تفكر آگاهانه ارتباط دارد كه م يتواند بوسيله كلمات يا نمادها بيان شود. اين نوع فرآيند را م يتوان استدلال ناميد.
فرآيند غيرمنطقي با تفكر آگاهانه در ارتباط است و نمي تواند بوسيله كلمات بيان شود. وقتي يك قضيه هندسي را اثبات مي كنيم تفكر ما منطقي است و از طرف ديگر، زماني كه درصدد پي بردن به سابقه يك بنگاه بر مي آئيم لازم است كه تكنولوژي و هم چنين، انسان ها، عقايد و احساساتشان و حتي نقشي را كه بخت و اتفاق ايفا ميكند، درك كنيم. اين مباحث موضوع منطق محض نيست.
مطالبي را كه يك مدير بايد مورد بررسي قرار دهد بطور كلي مي توان به 3 مقوله تقسيم كرد:
1 مطالب حاوي اطلاعات دقيق، 2 مطالب داراي ماهيت مختلط و 3 موضوعاتي كه برحسب ماهيت، نياز به تفكر دارد.
بارنارد معتقد است كه فرآيند استدلال منطقي نمي تواند درمورد موضوعاتي به كار رود كه غيردقيق و مبهم اند. بنابراين، تصور اينكه در هر وضعيتي م يتوان به منطق براي دست يافتن به پاسخ صحيح اتكا كرد، تصوري گمراه كننده است. در چنين موقعيتي، تكيه بر قوه تشخيص، هيچ اشكالي ندارد. برعكس، گاهي اطلاعات آماري كه براي تسهيل عمل محاسبه فراهم م يشود، زيان آور است. در چنين مواردي آنچه به ظاهر دقيق م ينمايد، باعث گمراهي ميشود. هيچ تكنيك معيني براي توسعة تأثير فرآيند غيرمنطقي وجود ندارد. قوه تفكر بايستي با تجربه و مطالعه، پرورش يابد. تجربه يعني انجام امور، اقدام و به عبارت ديگر يعني قبول مسئوليت. مديري كه مجبور است به تنهايي مسئوليت تصميماتي را به عهده بگيرد، مي تواند تصميم مقتضي اتخاذ كند. چنانكه بارنارد بدرستي گفته است كه بدون داشتن احساس مسئوليت، تصميم درست گرفتن مشكل است. مدير قوه قضاوتش را برمبناي فرآيندهاي منطقي و غيرمنطقي فزوني م يبخشد و فقط از راه كار عملي است كه به اهميت نسبي اين دو فرآيند پي مي برد. هيچ چيز جاي تجربه عملي را نميگيرد.

با تشکر از جناب آقای حسين ضعيف خراساني
منبع : http://mec.ut.ac.ir/mod/forum/discuss.php?d=5213