كانون هاي پايدار يادگيري
كانون هاي
پايدار يادگيري
قرارداد
جديد يادگيري
پايان قرن
بيستم، پايان جهان بيني خطي و ماشين گرا است0 اما مبشر تصور جديدي از جهان
است، تصوري بوم
شناسانه ـ يعني نظامي كل گرا، پويا و
جدانشدني، كه هر جز
آن بر اجزا ديگر موثر است. از اين گذشته دو دهه اخير موجد بينشي جديد در يادگيري و
ايجاد محيط مناسب براي تسريع فرآيندهاي طبيعي يادگيري بوده است.
پيدايش اين
بينش هم زمان با آغاز استفاده و كاربري بخشي از
نيروي متحول كننده اطلاعات و تكنولوژي هاي ارتباطي است. از آن جا كه دانش
با آهنگي چشمگير دو برابر مي شود، ساختارها ( مدارس ) و
راهبردهاي سنتي مولد دانش كه مبتني بر بينش خطي و تجويزي بوده اند، اينك از طرف
نهادها و موسساتي كه مبتني بر دانش و معتقد به يادگيري مداوم در محيط كار هستند، به چالش
گرفته مي شوند.
ديويـس و
باتـكيـن در كتـاب
” هيـولايي زير تـخت “ مي گويند :
” يادگيري مادام العمر، روز به روز
گسترش مي يابد و در پاره اي از موارد جايگزين تحصيل دوران مدرسه مي شود “ و بنابراين”چه بسا مكتب خانه هاي
آينده “ نه مكتب ( مدرسه ) باشند و نه خانه “ . بايد فرزندان خود را براي يادگيري در
محيطي كه در انتظار ايشان است، يعني محيط كار آماده كنيم. در اين فضاي جديد
آموزشي، توليد و مبادله دايمي دانش، پايه اصلي رشد است.
خلاصــه
ايــن كه پارادايم ماشين گراي تحصيل را بايد به بينـش نـظام مـند، كـل گرا و
منـسجم ” كانون يادگيري “ متحول كنيم.
اما چه طور؟
كانون هاي يادگيري
ما بايد در
يادگيري، فرهنگي را ترويج كنيم كه زمينه ساز خطرپذيري، نوآوري، آزمايش گري و چالش باشد و جهت يادگيري را
تغيير داده، شخصي كند. ما بايد براي همه يادگيرندگان در همه سنين، متناسب با توان،
وقت و شوق آن ها كانون يادگيري فراهم كنيم. چنين
كانوني تابع ضوابط يادگيري خواهد بود، نه تحصيل.
ويژگي هايي
اين كانون ها از اين قرار است :
· شخصي، نرمش
پذير و قابل فهم ( يادگيري به زندگاني حقيقي متصل
است )
· شبكه اي، چه دروني و چه بيروني و از نظر فيزيكي، جغرافيايي و زماني نامحدود
· مشاركت جو،
شاگردان را در پژوهش ثمربخش و جستجوي جدي، دخيل و درگير مي كند
· جواب گوي
يادگيرنده، براي ايجاد فضاي آموزشي سازگار
· غني در
اطلاعات و تجارب آموزشي براي همه يادگيرندگان
· پذيراي دانش
خلاق و نوظهور
· خود ـ سامان، حول اصول، باورها و هدف
مشترك
· نرمش پذير،
متنوع و نوآور
· مرتبط شونده
و يارگير، مروج پيوندهاي درون سازماني
· متعهد در
گفت و گوي ثمربخش با اعضاي دروني يا بيروني كانون
· متمركز در
كاوش، معضل شناسي و مشكل گشايي
· پابند به
بسط ” هوش اكتسابي “
· گشاده رو
نسبت به
ابهام و تناقض
· شاداب
· اعتماد
كننده
· مسوول
· دوست داشتني
مسووليت
جديد مديران
اگر قرار
باشد در افراد ظرفيت و توان پيشرفت و سازگاري
ايجاد كنيم، اگر مي خواهيم فراست جمعي و توان پيوستگي، شعور و درك مشترك مقصود را
در سازمان افزايش دهيم و اگر مي خواهيم ماندگاري بلند مدت سازمان را تضمين كنيم،
مديران بايد وظيفه ديگري را به عهده بگيرند. اين مسووليت جديد عبارت است از : فراهم ساختن شرايط پيوند پوياي
هويت، اطلاعات و روابط ، حول هدف كلان نظام .
اما اين شرايط چيست ؟
هويت
بنيادي
ترين اصل هر نظام خود ـ سامان، هويت است. هويت متضمن مقصود، هدف و اراده سامان و
مهيا كننده پيوستگي لازم براي دوام و قوام سازمان است. هويت، موجب حفظ انتظام و
تحول سازمان است، حتي درمحيط هاي آشفته و ناآرام. اگر هويــت، هــدف و مقــصود
سازمان روشن باشد و اگر مديران شرايط زير را مهيا كنند، در آن صورت سازمان ها و افراد
واجد ظرفيت خود ـ ارجاعي خواهند بود :
· نزديك كردن مجموعه به هم براي آن كه به خود فكر كند و تصميم
گيري هاي آن نظام مند باشد
· استفاده از تخصص و تجربه افراد در آفرينش باورها، ارزش ها و هدف
مشترك (رسالت) و ترغيب افراد به سازمان يافتن حول آن
محورها
· شناسايي مستمر الگو و هدف سازمان و نحوه ارتباط هر فرد با آينده
سازمان
· ارتقا خودآگاهي سازماني و تقويت حس تعلق به هدفي بزرگ تر
· تصميم گيري مبتني بر هويت سازماني در رده هاي
مربوطه
· ارتقاي آزادي و سودمندي فردي و سازماني
اطلاعات
اطلاعات دو
نقش دارد، هم واسطه تبادل يادگيري زواياي سازماني و هم منبع قدرت ان است. در مجموعه هاي خود سامان، اطلاعات
كانون تحرك حيات سازماني و عامل رشد مداوم آن است. در نبود جريان پيوسته انرژي
اطلاعاتي ( براي تهييج نظام و خدمت به آن )، نظام به بن بست رسيده و در انزوا
قرار مي گيرد. براي اطمينان يافت از صحت و قدرت جريان اطلاعات،
بايد شرايط
زير به وسيله مديران فراهم شود :
· تعبيه
گذرگاه هاي ارتباطي باز و چند راهه
· ايجاد آگاهي
كامل سازماني از طريق انتقال آرا محيط به درون مجموعه
· گردش
اطلاعات در همه جاي مجموعه
· توليد و
مشاركت دايم در دانش جديد
· ترغيب به
آزمايش و تجربه، به دفعات و به سرعت
روابط
روابط و
مناسبات، نماد شبكه عصبي سازمان و موجد ظرفيت ايجاد مشاركت، تعهد و پيوستگي است.
اگر با سازمان و اعضاي آن احساس همبستگي نداشته باشيم، امكان شناخت هدف و استفاده
از اطلاعات براي رشد سازمان وجود نخواهد داشت.
در اين
عرصه و ظيفه مديران فراهم ساختن شرايط زير است :
· ايجاد شبكه هاي تعامل، گفت و شنود وارتباطات
· دسترسي آسان به همه افراد درون مجموعه
منبع :
ايجاد
كانون هاي ياد گيري پايدار در قرن 21 اثري از بنياد پيتر دراكر
مترجم: مهندس فضل اله اميني
ناشر : فرا